دکتر فریدون شایسته
هاتفخبر – در تاریخنگاری سوبالترن که مکتب تاریخنگاری رایج کشور هند است، تاریخنگار، جنبشها، خیزشها و کنشهای اقشار فرودست اجتماعی را ثبت و ضبط کرده و علل پیدایش، عوامل و نتایج آن را، بررسی میکند. این نوع تاریخنگاری، در کمتر کشوری و یا در کمتر دانشکده تاریخی، حتی در اروپا مطرح بوده و قدمت دارد. دکتر یعقوب آژند چند سال پیش مقالهیی را با عنوان سربداران تبریز، در نشریه ماهانه کیهان فرهنگی منتشر کرد که به جنبش سیاسی و اجتماعی پیشهوران تبریز در دوره فرمانروایی میرانشاه تیموری فرزند تیمور در دوره فرمانرواییاش بر آذربایجان پرداخته بود. معمولاً این نوع رویکرد گاهگاهی ممکن است در نشریات مختلف آورده شود که آنچنان در جامعه ما معرفی و تبیین نشده است. قشر مرفه و فرادست ایران طی دهههای پیش تاکنون برای انبساط خاطر، حفظ روحیه و به سر بردن در محیطی شاد، درجهت تماشای کنسرتهای خوانندگان پاپ، به کشورهای همسایه از جمله: ترکیه، جمهوری آذربایجان، امارات متحده عربی و… سفر کرده و میکنند.
اما قشر فرودست اجتماعی که تحمل هزینه گزاف مسافرت به دیار خارج را ندارند، معمولاً در مناسبتهای مختلف همچون اعیاد و مراسم ملی و ایام عروسی به ایجاد مجالس بزم و شادی، همت میگمارند. “صادق بوقی” که چهره نسبتاً آشنا در محافل ورزشی است و از دهه ۵۰، به عنوان بوقچی باشگاه سپیدرود و بعد به تدریج تیم منتخب فوتبال گیلان در لیگ قدس، باشگاه استقلال رشت، باشگاه پگاه و داماش، صحنهآرای شادی، تشویق و جلب حمایت سکونشینان ورزشگاه عضدی رشت به حمایت از باشگاههای فوتبال رشتی، مدتی، حتی به فروش آبغوره در تابستان و رانندگی تاکسی میپرداخت، مردی که هیچ حامی ورزشی در زمانی که سکوی ورزشگاه عضدی را در اختیار خود گرفته بود، به فکر استخدام وی و اعطای دفترچه بیمه سلامت برنیامده بودند، وی را که برای ارتزاق و تامین معاش، مدتی را در بازار ماهیفروشان رشت از طریق رقص و ایجاد محیط شاد برای کسب ارتزاق و دریافت شاباش با حرکات منظم و موزون خود،حلاوت خاصی به پیرامون بخشیده بود، ناگهان به عنوان فردی که موجب سلب آسایش و ایجاد زحمت برای عابران و متخلف نسبت به قوانین رسمی کشور بوده است، متهم نموده و دستگیر کردند! کسی که نشان داد تاریخنگاری مکتب سوبالترن باید به “صادق بوقی” توجهی ویژه نشان دهد. فردی که بدون امکانات، خواست نشان دهد که مردم ساکن رشت، دیار مهربانیها و مهماننوازیها به عشق، مهربانی و شادی، نیاز مبرمی دارند و این حلقه مفقوده زندگی کسانی است که رنج بسیار میبرند وازحداقل آسایش، بیبهرهاند. “صادق بوقی” را هر چه بنامیم، کلام و نکتهیی دربارهاش به زبان آوریم و یا بنویسیم، از یادمان نرود که این فرد، نماینده یک خواسته به حق و پنهان در جامعه است که ارزش آن را دارد که پیروان مکتب تاریخنگاری سوبالترن، حداقل به وی، به دیده احترام و تحسین بنگرند.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.