فهیمه غلامی زارع زاده * فاطمه غلامی زارع زاده** http://www.emamzadegan.ir/articles/view-21404.aspx پایگاه جامع امامزادگان و بقاع متبرکه ایران اسلامی- * کارشناسی ارشد رشته زبان وادبیات فارسی ،کارشناس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ** کارشناسی ارشد رشته زبان وادبیات فارسی09372686983-09127033693 fahimehg@rocketmail.com چكيده امامزادگان، آرامگاههاي مقدس و امكان متبرك مذهبي ازجمله پايگاههايي هستند كه قدرت تأثيرگذاري
فهیمه غلامی زارع زاده * فاطمه غلامی زارع زاده**
http://www.emamzadegan.ir/articles/view-21404.aspx پایگاه جامع امامزادگان و بقاع متبرکه ایران اسلامی-
* کارشناسی ارشد رشته زبان وادبیات فارسی ،کارشناس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ** کارشناسی ارشد رشته زبان وادبیات فارسی09372686983-09127033693
fahimehg@rocketmail.com
چكيده امامزادگان، آرامگاههاي مقدس و امكان متبرك مذهبي ازجمله پايگاههايي هستند كه قدرت تأثيرگذاري و كاركردهاي آن در ابعاد مختلف زندگي انسانها بهخوبی مشهود است. بقاع متبرکه جزيي از ريشههاي مهم ديني و فرهنگي بهحساب ميآيد و نقش بسيار مهمي در حفظ و تقويت ارزشهاي فرهنگي و مصونيت از هرگونه تهاجم و تعرض فرهنگي نيز دارد. بااینوجود، نقش و کارکردهای زیارتگاهها آنچنانکه بایدوشاید معرفي نشده است. این اماکن يكي از مهمترين حلقههاي واسط بين مردم و طراحان مهندسي فرهنگي هستند. طراحان مهندسي فرهنگي، طراحي نقشه كلان فرهنگي را بر عهدهدارند؛ اما براي عملياتي و اجرايي شدن اين طرح كلان فرهنگي در سطح جامعه بهشدت به ابزارهاي واسط و رابط بين خود و مردم نيازمندند. بقاع متبرکه يكي از اين ابزارها هستند. از طريق بقاع متبرکه آنچه طراحیشده است به درون اجتماع راه مييابد و با آموزش، توزيع ارزشهاي فرهنگي، از یکسو و پالايش فرهنگ جامعه، از سوي ديگر، امكان اجراي طرحهاي كلان مهندسي فرهنگي را در جامعه فراهم میسازند. بنابراين اگرچه خود طراح روند مهندسي فرهنگي نيستند، آنچنان سهم بزرگ و در عملي شدن اين جريان دارند كه اساساً تحقق اهداف مهندسي فرهنگي بدون آنها ناممكن است. هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي و تحلیل نقش امامزادگان و زيارتگاههاي مذهبي در مهندسی فرهنگی است.
روش تحقيق: تحقيق حاضر به روش كيفي است كه بر اساس بررسي كتب، مقالات و مستندات مربوط به مطالعات فرهنگ و مهندسي فرهنگي و بر مبناي ارتباط اين فرآيند با اماكن متبركه و زيارتگاه امامزادگان انجامشده است. روش تجزیهوتحلیل دادههاي تحقيق، نيز بر اساس روش تفسيري ميباشد كه بيشتر در تحقيقات كيفي، مورداستفاده قرار ميگيرد.
مقدمه مهندسي فرهنگي از ضرورتهايي ناشي ميشود كه از ذات مقوله فرهنگ برخاسته است. فرهنگ هر جامعهاي مجموعهاي از اجزا و جنبههاي ثابت و بادوام دارد كه عامل استمرار و تداوم يك فرهنگ است. اين تداوم و استمرار موجب ميشود تا هر فرهنگي ويژگيها و ماهيت خود را حفظ كند. فرهنگها، اگرچه جنبهها و اجزاي ثابت و بادوام دارند و به يمن اين اجزا استمرار مييابند، بهشدت تغييرپذيرند و به علت ويژگي تغييرپذيري همواره در حال تحول و دگرگوني هستند، تغييرپذيري فرهنگها و تحول آنها درگذر زمان ناشي از تأثیرپذیریشان از دگرگونيهاي اجتماعي است. فرهنگها در هر جامعهاي بهشدت تحت تأثير تغيير و تحولات اجتماعياي هستند كه در آن جامعه به موضوع ميپيوندد. تحولات و دگرگونيهاي اجتماعي فرهنگها را تحت تأثير قرار ميدهند و تحولات و دگرگونيهايي روي ميدهد كه در زندگي اجتماعي افراد بشر به وجود میآید. ازاینرو تحول و تغيير فرهنگها در كنار اجزاي ثابت و بادوام فرهنگها از شاخصههاي يك فرهنگ زنده و پويا بهحساب ميآيد. (زماني، 1385: 32) تحول فرهنگي درگذشتههای نهچندان دور بسيار كند بود. زيرا تغييرات و دگرگونيهاي اجتماعي بسيار كند و باگذشت زمانهاي زياد روي ميداد؛ اما ويژگي بارز جوامع امروزي تغييرات و دگرگونيهاي سريع و پرشتاب در عرصههاي اجتماعي است؛ دگرگونيهايي كه موجب شده است جوامع با سرعت و شتابي باورنكردني متحول شوند. اين تحول در دورههاي زماني بسيار كوتاه خود را نشان ميدهد. دگرگونيهاي اجتماعي سريع و پرشتاب، تحولات فرهنگي را نيز سرعت و شتاب بخشيده و باعث شده است تحولپذیری فرهنگها افزايش يابد و فرهنگ جوامع بهسرعت شاهد دگرگوني و نو شدن باشد. (اجلالي، 1379: 51) در سرزمين ايران اسلامي كه به بركت اسلام رایحهی دلانگيز امامزادگان و عطر دلانگیز برخاسته از انفاس قدسیشان بوي بهشت را به مشام ميرساند. اديان جهاني همواره اين باور را در پيروانشان پروراندهاند كه رفتن از يك مكان مقدس و مذهبي امري ستودني است و تا حدودي ميتواند گرههاي اعتقادي و روحاني و يا مشكلات معيشتي و جسماني آنان را برطرف كند (بمانيان و محمودي 1389، 28). حرم امامزادگان ازجمله پايگاههايي هستند كه قدرت تأثيرگذاري و كاركردهاي آن در ابعاد مختلف زندگي انسانها بهخوبی مشهود است. جایگاه این اماکن در ايران گرهخوردگي تعاليم مذهبي با انديشه و هنر وزندگی ايراني را به نمايش ميگذارد. تركيب امتيازاتي چون مراسم و آئينهاي مذهبي ميتواند افراد را به خود جذب كند و یكي از دلايل اين امر، دستيابي به آرامش روحي و معنوي و اجراي مراسم و آيينهاي مختلف مذهبي است. همچنین میتوانند در فرآيند مهندسي فرهنگي دخالت داشته باشد. در اين نوشتار با تأكيد بر نقش جایگاه زیارت و حرمهای امامزادگان در جذب افراد جامعه در ترویج فرهنگ زیارت بررسي و كاركردهاي آن در مهندسي فرهنگي پرداخته میشود.
تعريف فرهنگ بعضي از تعاريف فرهنگ بسيار موسع است؛ چنانکه عدهاي «مجموعه دستاوردهاي مادي و معنوي بشر» را فرهنگ ميدانند در اين برداشت، «فرهنگ از دو بعد مادي و معنوي تشکیلشده است. فرهنگ مادي دلالت دارد بر كليه ابزارها و وسايلي كه توسط بشر ساختهشده و چگونگي بهرهبرداري از آنها و فرهنگ معنوي اشاره به نهادها، باورها، ارزشها و رسوم و ميثاق انسانها دارد.» (شايان مهر، 1377: 400) در بعضي از منابع، فرهنگ بهعنوان روش و شيوه زندگي و گذران امور تعریفشده است. در اين ديدگاه «فرهنگ به نحوه زيستي گفته ميشود كه هر جامعهاي براي رفع احتياجات اساسي خود از حيث بقا، ادامه نسل و انتظام امور اجتماعي اختيار میکند.» (روسك، 1350: 9) و در تعريفي ديگر «فرهنگ شيوه عمومي زندگي گروه يا گروههايي از مردم است كه عناصري از قبيل عادات، اعتقادات، سنتها، ارزشها و نقاط مشترك آنها را به يكديگر پيوند ميدهد و وحدت اجتماعي ويژهاي به وجود ميآورد.»(محسني، 1365: 117) در بعضي از منابع نيز فرهنگ را وجه مميزه و شاخص زندگي نوع بشر و عامل بازشناسي افراد جوامع مختلف دانستهاند. «فرهنگ آن قسمت از محيط است كه به دست انسان ساختهشده و تأثير پذيرفته است.» بنابراين «تفاهمي قراردادي است كه در اعمال و ساختهها تجلي میکند و جوامع را از هم متمايز ميسازد.» و يا به تعبيري ديگر «مجموعه رفتارهاي اكتسابي است كه افراد يك جامعه را از جامعه ديگر متمايز میکند.» (شايان مهر، 1377: 401) با چنين تعريفي «تمام عوامل مربوط به شناسايي، اعتقاد،هنر، اخلاقيات، حقوق، آدابورسوم و مجموع ديگر امكانات عملي کسبشده بهوسیله فرد در اجتماع» (نيم كف، 1349: 120) فرهنگ ناميده ميشود. بايد فرهنگ را مجموعة به هم پيوستهاي از اجزاي غيرمادي عينيت يافته در زندگي اجتماعي دانست كه هرچند داراي اجزاي مختلف است، يك كل واحد را تشكيل ميدهد. اين كل واحد به اجتماعات انساني هويت و به زندگي معنا میدهد. اين مجموعه، اگرچه مادي نيست، با دستاوردهاي مادي ارتباط و پيوند تنگاتنگ دارد و بر آنها تأثير ميگذارد و از آنها تأثير میپذیرد. از سوي ديگر اين مجموعه، هرچند غيرمادي است، ذهني و ادراكي نيست، بلكه در عالم واقع عينيت يافته و در زندگي جاریشده است. بنابراين شيوه و نحوه زندگي كردن را تحت تأثير قرار ميدهد و آن را شكل ميدهد تا جايي كه بهعنوان شيوه و چارچوبِ زندگي تلقي میشود. فرهنگ، گرچه از سوي افراد كسب ميشود، خود اكتسابي يا قراردادي نيست، بلكه در يك سيري طبيعي و تكويني شكل ميگيرد. فرهنگ زندگي امروز مدرم يك جامعه را هويت ميبخشد مشکل و معنا ميدهد، اما درگذشته ريشه دارد و جهت آينده را مشخص ميسازد. ازاینروست كه حلقه وصل امروز با گذشته و آينده بهحساب ميآيد.
تعريف مهندسي فرهنگي با اين معنا از فرهنگ وقتي مسئله مهندسي فرهنگي بهپیش كشيده ميشود، دشواري كار خود را نشان میدهد؛ زيرا مهندسي اساساً به مقولههاي مادي مرتبط ميشود و با آنهاست كه معنا مييابد. وقتي از مهندسي صحبت به ميان میآید به اين معناست كه ما تعدادیاشی مادي و ملموس را بر اساس يك طرح چنان در كنار هم قرار دهيم كه مجموعه و ساختمان كلياي كه موردنظر ماست شكل بگيرد. اين كار در مقولههاي مادي و عيني چندان دشوار نيست؛ چراکه بهراحتی ميتوان آنها را ديد، محاسبه كرد و از يكديگر جدا كرد و در كنار يكديگر قرارداد يا حتي در يكديگر ادغام بيابد، در مقولههاي مادي و عيني، مهندسي در محدوده مكاني مشخص و در دوره زماني امروز انجام ميشود و موادي هم كه به كار گرفته میشود ملموس و مشخصاند. بنابراين مهندسي چندان دشوار نيست، اما مهندسي فرهنگي را نميتوان همتراز با مهندسي مقولههاي مادي و عيني دانست؛ زيرا در اينجا نه مواد مورداستفاده ملموس هستند و نه آنکه محدوده زماني و مكاني موضوع مشخصشده است. براي مهندسي فرهنگي بايد از مجموعهاي از عوامل غیرملموس استفاده كرد كه نه ميتوان آنها را اندازهگيري كرد و نه بهآسانی جابجا نمود، نه ميتوان آنها را بهراحتی از هم جدا كرد و نه ميتوان در هم ادغام نمود يا در كنار هم قرارداد. اين فعاليت بايد در يك محدوده زماني به وسعت تاريخ يك جامعه و با نگاه به آيندهاي ناپيدا انجام شود. بهعلاوه مكان اين فعاليت نيز چندان محدود نيست تا جايي كه گاهي به وسعت كره زمين گسترش مييابد. (پيروزمند، 1382: 61) بر اساس تعريفي كه در اين مقاله از فرهنگ ارائه شد، فرهنگ مجموعه به هم پيوستهاي از اجزا و مقولههاي غیرمادی و غیرملموس است كه باهم كل واحدي را تشكيل ميدهند. اين كل واحد، اگرچه در زندگي امروز افراد هر جامعه صورتبندی خود را نشان ميدهد، هم پايي درگذشته و همدستی در آينده دارد. ارتباط آن با گذشته از طريق اجزاي ثابت فرهنگ و پيوند آن با آينده بهوسیله اجزاي پويا و انطباق پذیر فرهنگ برقرار ميشود. ازاینرو هدايت افراد و ماهيت زندگي آنها هم تحت تأثير گذشته است و هم آنکه در صورتبندي آينده فرهنگ جامعه مؤثر میباشد و تحول و دگرگوني فرهنگي را موجب ميشود. (مخبر، 1385: 49) با اين تعريف مهندسي فرهنگي بدين معناست كه نقشهاي از فرهنگ جامعه را طراحي و ترسيم كنيم، اجزاي آن (چه اجزاي ثابت و چه اجزاي تغييرپذير) را از هم بازشناسيم و از جايگاه هر يك از اين اجزا در كليت فرهنگ تعريفي دقيق و روشن به دست دهيم. بهعلاوه عوامل مؤثر در اجزاي فرهنگ يا كليّت آن را تعريف كنيم و ميزان تأثيرگذاري هر يك از اين عوامل و ميزان تأثيرپذيري هر يك از اجزاي فرهنگ را تا حد امكان مشخص نماييم. گام بعدي آن است كه با استفاده از مجموعه ابزارهاي مادي و معنوي عوامل مؤثر در اجزا يا كليّت، فرهنگ را بهگونهای چيده شود كه كليّت، فرهنگ تركيب و صورتي منطبق بر نقشه ترسیمشده به خود بگيرد. با توجه به اینکه فرهنگ دو بخش ثابت و پايدار و پويا و در حال تغيير دارد، در نقشه ترسیمشده فرهنگي نيز بخشهاي ثابت و تغييرناپذير و بخشهاي تغییرپذیر و تحولگرا پیشبینیشده است. در مهندسي فرهنگي بناست ضمن حفظ بخشهاي ثابت و تغییرناپذیر، تغيير و دگرگوني بخشهاي تغييرپذير و پويا بهگونهای مديريت و هدايت شود كه ازیکطرف امكان منطبق شدن بر شرايط جديدي كه در زندگي به وجود ميآيد فراهم شود و از سوي ديگر اين تغيير و دگرگوني بهگونهای پيش رود كه به بخشهاي ثابت آسيبي وارد نشود. ازاینرو مهندسي فرهنگي فعاليتي نيست كه از نقطهاي آغاز شود و در نقطهاي به پايان برسد، بلكه فعاليتي است مستمر كه بايد همواره امتداد داشته باشد. (زماني، 1385: 34)
ضرورت مهندسي فرهنگي اگر تغییرپذیری فرهنگها را شاخصه و ويژگي فرهنگها بدانيم، نتيجهي منطقي آن است كه جوامع چارهاي جز پذيرفتن تحولات فرهنگي ندارند و بايد همواره شاهد دگرگوني و تغيير و تحول در فرهنگ خود باشند. با توجه به تأثيرپذيري فرهنگها از عوامل مختلف و متفاوت، تغيير و تحول فرهنگي ميتواند جهتي مثبت يا منفي بيابد. جهت مثبت آن است كه تحولات فرهنگي رشد و تكامل فرهنگ يك جامعه را موجب شود و ضمن كمك به حفظ هويت و موجوديت آن جامعه، راههاي دستيابي به سعادت را براي مردم آن جامعه هموار سازد؛ اما جهت منفي آن است كه تأثيرپذيري فرهنگ موجب شود تغييراتي در جهت تخريب فرهنگ يك جامعه روي دهد؛ بهگونهای كه نهتنها راه سعادت، صلاح و رستگاري را مسدود سازد، بلكه با از بين بردن فرهنگ يك جامعه و درنتیجه مضمحل شدن هويت آن جامعه، به فروپاشي يك جامعه منجر گردد. (پيروزمند، 1382: 73) تغيير و تحول فرهنگي امروزه بهعنوان يك واقعيت پذیرفتهشده است و نميتوان و اساساً نيايد مانع آن شد؛ اما بيتفاوت ماندن در مقابل اين تحول و رها كردن آن به حال خود موجب ميشود عواملي كه تأثير مثبت دارند، تضعيف شوند و در مقابل عواملي تقويت گردند كه تأثيرات منفي بهجای ميگذارند و درنتیجه تحول فرهنگي جهتي منفي بيابد. درحالیکه اگر مسئولانه به تحول فرهنگي نگريسته شود ميتوان با برنامهريزي و پيگيري تحولات فرهنگي بهصورت سازمانیافته و هدفمند جهت مثبتي به تحولات فرهنگي بخشيد. با دقت و بررسي در موضوع تحول فرهنگي ميتوان با تقويت عوامل كه تأثير مثبتي در مسير تحولات فرهنگي دارند و تضعيف عواملي كه تأثيرات منفي بر تحولات فرهنگي بر جا ميگذارند، مسير تحول فرهنگي منجر شود به عامل براي تكامل فرهنگي تبديل نمود. ازاینروست كه مهندسي فرهنگي بهعنوان يك ضرورت مطرح ميشود.(اجلالي، 1379: 55)
نسبت زيارت با مهندسي فرهنگي اماكن متبركه ازجمله آرامگاه امامزادگان، ابزار و نهادهاي مؤثر در فرهنگ جامعه ايران بهحساب میآیند و حوزه عمل و فعاليت آنها فرهنگ است. ازاینرو مستقيم و بيواسطه بافرهنگ پيوند و ارتباط دارند. نتيجه اين ارتباط و پيوند برقراري رابطهاي متقابل بين زيارت و فرهنگ است. فرهنگ جامعه بر بستري فعاليت ميكند كه از عوامل مختلف مانند اماكن متبركه ایجادشده است. پس اين اماكن بهشدت بر فرهنگ رايج در جامعهي هدف تأثير میگذارند؛ بهگونهای كه اساساً خارج از چارچوبهاي فرهنگي جامعه نميتوانند عمل نمايند. آنها، تأثيرات قدرتمندی دارند و فرهنگ جامعه را تحت تأثير خود قرار ميدهند. با توجه به اين واقعيت بايد گفت تأثير زيارت اماكن متبركه و فرهنگ، متنوع و داراي كاركردهاي مختلف است. باوجوداین تأثير متنوع و متعدد، موضوع اين مقاله روشن ساختن تأثير زيارت بر فرهنگ و مهندسي فرهنگي است. تبديل زیارتگاهها به قطب فرهنگي ازجمله وظايف ديگر مسئولان فرهنگی جامعه تبديل زیارتگاهها به قطب فرهنگي است؛ مسلماً اولين لازمه تبديل زیارتگاهها به قطب فرهنگي، معرفي و شناساندن شخصیت برجسته امامزادگان و ذکر و بیان فواید زیارت به مردم و تبيين آثار و بركات آن است. با این تدابیر میتوان اماكن مقدس و نوراني را تا جايگاه یکقطب فرهنگي ارتقاء داد. ازجمله مواردي كه زیربنای تبديل بقاع متبرکه به قطب فرهنگي است و نيز بسيار بدان تأكيد شده است عمران و آباداني بقاع متبرکه است. يافتههاي تحقيق اگر زيارت اماكن متبركه را عامل و كارگزار طرح مهندسي فرهنگي بدانيم، بايد آن را فراگيرترين و گستردهترين نهاد مؤثر در عملياتي كردن طرح مهندسي فرهنگي شناخت. اين اماكن متبركه كاركردهايي دارند كه بر اساس آنها ميتوانند در اجراي مهندسي فرهنگي آنچنان مؤثر عمل نمايند كه جانشين ديگري براي آنها متصور نيست. ازاینروست كه امروزه هر طرح فرهنگي حتي اگر سازمانها و نهادهاي ديگر متولي اجراي آن باشند براي عملياتي شدن، بهتر است از ظرفيتهاي اين اماكن استفاده نمايد. كاركردهاي اماكن متبركه را كه در مقوله مهندسي فرهنگي اهميت به سزايي دارند که ميتوان به شرح زير خلاصه كرد: 1- نقش و كاركرد زیارتگاهها در بعد فرهنگي زیارتگاهها در ادوار مختلف تاريخي نهتنها منابع غني فرهنگي بلكه نمايشگاهي از تجلي برخي از مهمترين عناصر فرهنگي بودهاند. بهطوریکه با بررسي شاخصههاي فرهنگي بهکاررفته در اين اماكن ميتوان نمودار صعود و افول مظاهر و مفاهيم فرهنگي را ترسيم نمود. اين نهاد ديني و فرهنگي نهتنها بر فرهنگ مؤثر بودند. اجتماع دستههاي عزاداري در ايام محترم و مناسبتهاي ديني، برگزاري جشن در اعیاد و مواليد معصومين (ع)، از مناسك ديني و اجتماعي متداول در بقاع متبرکه است (اصفهانيان و ديگران، 1385، ص 179). امكان مقدس در ايران به دليل داشتن شجرهنامهای كه به خاندان پيامبر (ص) برمیگردد؛ و عمدهي آنان نيز كساني هستند كه بعد از ورود امام رضا (ع) به ايران، وارد كشور شدهاند و در مناطق مختلف ايران پخششدهاند و درنهایت به طرق مختلف از دنيا رفتهاند و امامزادهاي براي آنان برپاشده است، لذا اهميت زيارت اين افراد و اماكن مقدس در بعد فرهنگی اهميت دوچندانی در بين ايرانيان پیداکرده است. بهطور خلاصه مهمترين كاركردهاي فرهنگي زیارتگاهها عبارتنداز: 1 ـ انعكاس سنتهاي اصيل ايراني – اسلامي. 2 ـ بسترسازي مناسب و نظامند براي تبيين نقش هنر در تعالي جايگاه دين. 3 ـ معرفي اين اماكن بهعنوان اصليترين منبع و تجلیگاه هنر به جهانيان. 4 ـ خدمترسانی عمومي و اجتماعي با توجه به ظرفيتهاي مختلف. 5 ـ تزئين و آرايش هنري در خدمت هدف تعالي روحي مؤمنان (ماسالي، 1385، ص 155). 2- نقش و كاركرد امامزادگان زیارتگاهها در بعد اجتماعي ايجاد هويت هميشه مستلزم ساخت مكان است. پيوند مردم با مكان، تصويري است از پيوستگي فرد با جامعه يا درك ما از چيستي بهعنوان يك وجود اجتماعي. فرد، هويت خود را با اعضايي كه پيوستگي معنايي بيشتري با آنها دارد بازمییابد. چراکه در آنها ويژگيهاي مشتركي وجود دارد. بهطور مثال، افراد به دنبال نوعي تجربه عرفاني و معنوي هستند كه آنها را از دنياي بدون معنويت بگذراند و به دركي از ديناي مقدس برساند. امري كه بري نارد آن را «بيداري روح» مينامد چراکه عميق، عجيب و تأملبرانگیز است (تیموری و اولسن، 1392: 41 ـ 46). مكانها از دو جهت اهميت مييابند: نخست آنکه هر مكاني بعد اجتماعي دارد؛ اين بدان معناست كه ميتوان مكان را پلي ارتباطي ميان افراد و جامعه دانست. نقش مکانها در تعاملات اجتماعي و فراهم آوردن محلي براي ارتباط افراد با يكديگر است. چراکه ابعاد محيط اجتماعي بر يكديگر تأثير ميگذارد و رابطه متقابل معناداري را ايجاد ميكند، بهویژه انجام فعاليتهاي خاص در يك مكان، به آن شخصيت ميبخشد و بازخورد اين فعاليتها در اجتماع است كه امكان را منحصربهفرد ميكند. جنبه ديگر اهميت مكان مفهوم نهفته زمان در كالبد آن است؛ وجهي كه به مكان ارزش يادبودي ميبخشد و اسباب ماندگاري در حافظه فردي و جمعي را فراهم ميسازد (تيموتي و اولسن، 1392: 34). 3-كاركرد پالايشي امامزادگان و زیارتگاهها در مسير مهندسي فرهنگي ممكن است بخشي از فرهنگ يا بعضي از ارزشهاي فرهنگي تأييد گردد، اما بخشي از فرهنگ يا بعضي از ارزشهاي فرهنگي بياعتبار و نامناسب معرفي شوند. در اين صورت در مسير مهندسي فرهنگي ممكن است بخشي از فرهنگ حمايت شود تا تقويت گردد، اما از بخش ديگر نهتنها حمايت نشود، بلكه براي تخريب و از بين بردن آن نيز تلاش شود. در چنين شرايطي لازم است آن بخش از فرهنگ كه از آن حمايت ميشود به مردم جامعه معرفي و با بزرگنمایی و اهميت بخشيدن به آن در جهت تقويت و استقرار آن اقدام گردد، ولي آن بخش كه موردحمایت نيست به حاشيه رانده شود و ناديده گرفته شود تا از ذهنها پاك و فراموش گردد. در اين مسير درواقع نوعي پالايش فرهنگي انجام ميگردد. (بنيانيان، 1385: 22) در پالايش فرهنگي نيز اماكن متبركه؛ بسيار مؤثر است. اين اماكن با تبليغ و ترويج ارزشهاي موردحمایت، آنها را عمومي و بهعنوان فرهنگ عمومي تثبيت ميكنند. حالآنکه ارزشهاي نامقبول را يا مسكوت ميگذارند تا به فراموشي سپرده شود يا با مذمت كردن آنها از اینکه مردم اقبالي به آنها نشان دهند جلوگيري ميكنند و درنتیجه از تثبيت و تداوم آنها در جامعه ممانعت مينمايند. با گزينش و پالايشي كه درنتیجه عملكرد اماكن متبركه و در چارچوب طرح مهندسي فرهنگي انجام ميشود، اين امكان به وجود ميآيد كه امر مهندسي باقدرت پيش رود تا اهداف خود را تحقق بخشد. 4- كاركرد سياسي امامزادگان و زيارتگاهها يكي از كاركردهاي زیارتگاهها، كاركرد سياسي آن ميباشد كه البته اين كاركرد كمرنگ میباشد. در رويدادهاي بزرگ سياسي كشور، امامزاده نيز اقدام به انجام اموري میکند كه موجب اتحاد مردم و حل مشكلات شود. ازجمله اجراي برنامههايي در ارتباط با حوادث و مناسبات سياسي كشور همانند 22 بهمن، روز قدس، اجراي همايشهاي مختلف براي رويدادهاي مهم، كمك به انجام انتخابات سراسر بهعنوان حوزهي انتخابيه و … 5-كاركرد رواني امامزادگان و زيارتگاهها دين كوششي است براي برخورد با مسائل و مشكلاتي كه با طرق ديگر نميتوان از پس آن برآمد. دين در اين زمينه مانند سپري در برابر ناكامي و مشكلات قرار ميگيرد. انسان همواره در زندگي خود با مشكلاتي روبرو ميشود كه در برخي موارد، قادر به حل آنها نيست و لذا دچار مشكلات و پريشانيهايي میشود كه روح و روان او را تحت تأثير قرار ميدهد. در اين موقع است كه انسان به سراغ دين ميرود تا پاسخ اين سؤالات را ازآنجا بگيرد و به رفع آنها بپردازد. زیارتگاهها يك مكان مقدس محسوب ميشوند و مراسم و زيارت آنها نيز، يك امر مقدس. مردم با حضور در مساجد و شركت در مراسم آنها، با آزاد كردن هيجانات و احساسات خود، به آرامش روحي و قلبي ميرسند و بهاصطلاح سبك ميشوند. نمازگزار احساس ميكنند كه يك قدرت مافوق بشري به آنان را در مشكلات و رنجهاي زندگیشان و جهان ديگر، تنها نميگذارد. لذا براي افزايش اين عنايت و توجه، در اين مساجد حضور پيدا ميكنند و با آرامشي كه به دست ميآورند با مشكلات خود برخورد كرده و آن را، يا حل میکنند و يا در برابر آن صبر ميكنند و معتقدند كه آن قدرت مافوق، به آنان در اين راه كمك خواهد كرد. زائران با حضور در مساجد و شرکت در مراسم مختلفي كه در طور سال برگزار میشد تحت تأثير قرارگرفته، پايه اخلاقيشان افزایشیافته و اقدام به كارهاي خير همانند نذري دادن يا كمك مالي ميكنند و در جهت كمك به همنوعان خود برمیآیند. 6-كاركرد مديريتي و اجرايي امامزادگان و زيارتگاهها همواره براي ادارهي يك سازمان و نهاد، يا برگزاري يك مراسم، به كادري مديريتي و اجرايي نياز ميباشد كه بتوانند آن نهاد يا سازمان را اداره كرده و برنامهها و تصميمات آن را اجرايي كنند و در جهت رسيدن به اهداف آن قدم بردارند. آستان مبارك امامزادگان باید از مديراني مجرب و كاردان براي اداره این اماکن مقدس و انجام امور مربوط به آن استفاده کنند. اين امر موجب میشود كه فوايد و كاركردهاي امامزاده به شهر و مردم شهر نيز برسد و اين مديران در زمينههاي مختلف شهري نيز با مسؤولين شهرستان همكاري و در جهت برطرف شدن مشكلات شهر تدابيري را بی اندیشند و انجام دهند. از طرف ديگر با دادن مديريت برخي قسمتها و امور آستان به جوانان (برکنار مديران باتجربه) در جهت تربيت مديراني توانمند و متعهد براي شهر یا شهرستان قدم بردارند. 7- نقش امامزادگان در گسترش گردشگری و اقتصاد مراقد امامزادگان در بيشتر مناطق شهري و حتي روستايي، تأثيرات اقتصادي مختلفي دارد. اين نقشآفرینی را ميتوان تحت تأثير فرهنگ عمومي، مذهبي و اجتماعي و حتي موقعيت جغرافيايي آن منطقه دانست. مسافرت زائران از شهرها و مناطق اطراف، مزاياي اقتصادي متعددي را براي مجاوران به دنبال دارد. خريد اسباب و وسايل سفر و لوازم آن، اقامت بلندمدت و کوتاهمدت زائران و خريد مايحتاج اين اقامتها، خريد سوغات، تعيين موقوفات توسط زائران يا براي زائران، بهکارگیری خادمان و كاركناني كه مسئوليت نظافت، نگهداري و توليت اين مراقب و آرامگاهها و را به عهدهدارند و …، همگي از نتايج اقتصادي آثار مستقيم اقتصادي وجود امامزادگان در این منطقه است. اهمیت آرامگاه امامزادگان، کارکردهای متعددی را در طول تاریخ در جامعه ایفا کرده و می¬کنند. بدون شک مهمترین کارکرد امامزادهها که مشخصه و نمایانگر خصوصیات هویتی یک شهر یا آبادی است برگزاری بسیاری از مراسم مذهبی چون زیارت شب جمعه و شبهای مقدس، زیارت اهل قبور و تعاون و همکاری مردم در زمانهای خاص است. جمع شدن مردم به هنگام نیایش و زیارت در این مکانها، علاوه بر ایجاد همخونی و هموطنی، میان آن مردم و خداوند نیز ارتباط برقرار میکند و آن بزرگواران متعلق به گذشته، ارتباط میان انسانها و خداوند را تقویت میکنند و در نهاد زیارت ¬کنندگان شادمانی و آرامش به وجود میآورند. درواقع در همین زیارت و عبادت و آموزشها، شاهد نوعی گردشگری هستیم البته نه بانام گردشگر، بلکه نام زائر. در این زمینه چند نوع گردشگر مذهبی قابل بررسی است: دسته اول اهالی محل و مردم شهر که بیشترین حجم گردشگر یا زائر را به خود اختصاص میدهند. این دسته هرروزه برای ادای نماز جماعت و یا در روزهای خاص برای زیارت یا شرکت در مراسمهای آن ایام به این بقاع میروند. دسته دوم مردم شهرهای دیگر هستند که از اقصی نقاط کشور برای زیارت امامزادگان عازم شهرهای مذهبی میشوند. دسته سوم، شامل گردشگران مذهبی مسلمان غیر ایرانی بهویژه اعراب هستند و در آخر گردشگران خارجی غیرمسلمان که به نیت زیارت عازم شهرهای مذهبی نمیشوند بلکه در کنار بازدید از مناطق تاریخی از آستان امامزادگان نیز دیدار مینمایند. آرامگاهها در طول، زمان بهواسطه آجرکاری، گچبری، کاشیکاری، آیینهکاری و… تزیینشده و تبدیل به بناهای باشکوه میشوند. این امر در جذب گردشگر بهخصوص گردشگر خارجی از اهمیت بسزایی برخوردار است. «مجموعه بناهای مذهبی با ایجاد یک آرامگاه ساده یا یک مکان مذهبی یا سیاسی شروع میشود و در طول زمان با اضافه کردن بناهای دیگر مانند مسجد، مدرسه، کتابخانه، آبانبار، خانقاه، زائرسرا و کاروانسرا به یک مجموعه بسیار زیبا و باشکوه تبدیل میشود»(کیانی،1377: 166 – 165). همچنین مسئولان زیارتگاهها میتوانند با ایجاد پارک¬ها و فضای سبز این امکان را بهعنوان يك مكان تفريحي و سياحتي به مردم بشناسانند تا مردم در كنار زيارت حضرت، ساعاتي را به تفريح و پر کردن اوقات فراغت خود بپردازند. این امر باعث میشود مسافران زيادي نيز از شهرها و روستاهاي اطراف، در ايام تعطيل و آخر هفته، به زيارت آمده و به سياحت نيز مشغول ميشوند.
نتيجهگيري امامزادگان و اماكن مقدس همواره در طول تاريخ ايران اسلامي موردتوجه مردم بودهاند و احترام خاصي نزد مردم داشتهاند. درنتیجه اين اماكن براي مردم تنها بهصورت يك مكان زيارتي و مذهبي نبوده است بلكه اين اماكن در زندگي مردم تأثيرات گوناگوني بر جاي گذارده و كاركردهاي مختلفي را براي مردم هر منطقه داشتهاند. اين اماكن مقدس همواره در طول تاريخ تغييراتي را نيز به خود ديدهاند و بر اساس شرايط زماني و مكاني كه داشتهاند داراي كاركردهاي مختلفي بودهاند که میتواند موجب گسترش مهندسی فرهنگی عرصه جذب افراد جامعه و انسجام و وحدت جامعه مسلمين شود. با توجه به نقش عظیم امامزادگان بر ما واجب و ضروري است كه این اماکن مقدس بهخوبی موردتکریم و بزرگداشت قرار گيرد و بتوان با سیاستگذاری صحيح و برنامهريزيهاي امامزادگان را به قطب فرهنگي و پايگاه نشر و گسترش فرهنگ اسلامي در داخل و خارج كشور تبديل نمود. بنابراين بقاع متبرکه در كنار هم و فراهم نمودن جو فرهنگی – مذهبي و برنامهريزي متناسب در اين زمينه ميتواند به ارائه و توسعه سبك زندگي و فرهنگ ناب محمدي انجامد. اين اماكن يكي از مهمترين حلقههاي واسط بين مردم و طراحان مهندسي فرهنگي هستند. طراحان مهندسي فرهنگي طراحي نقشه كلان فرهنگي را بر عهدهدارند، اما براي عملياتي و اجرايي شدن اين طرح كلان فرهنگي در سطح جامعه بهشدت به ابزارهاي واسط و رابط بين خود و مردم نيازمندند، زیارتگاهها يكي از اين ابزارها هستند. از طريق اين اماكن آنچه طراحیشده است به درون اجتماع راه مییابد. بقاع متبرکه با آموزش، توزيع و تعميم ارزشهاي فرهنگي، از يكسو و پالايش فرهنگ جامعه از سوي ديگر، امكان اجراي طرحهاي كلان مهندسي فرهنگي را در جامعه فراهم ميسازند. بنابراين امامزادگان اگرچه خود طراح روند مهندسي فرهنگي نيستند، آنچنان سهم بزرگ و مهمي در عملي شدن اين جريان دارند كه اساساً تحقق اهداف مهندسي فرهنگي بدون آنها ناممكن است. پیشنهادها: بر اساس يافتههاي تحقيق و اهميت و تأثير بقاع متبرکه در فرآيند مهندسي فرهنگي در ابعاد مختلف، در جهت افزايش فرهنگ زیارت از سوي شهروندان، پیشنهادها زير قابلارائه است: آموزش خانواده ـ برگزاري جلسات آشنای با آداب زیارت و فواید رفتن به بقاع متبرکه و اثرات آن در مدارس؛ ـ تشويق فرزندان با هداياي حاوي مطالب مربوط به کارکردهای بقاع متبرکه و تأثیرات زیارت مانند كتاب، لوح فشرده و برچسبهاي تشويق و لوازمالتحریر؛ صداوسیما: ـ تهيه و پخش فيلمهاي سينمايي، پويانمايي، انيميشن و … مناسب جهت مقاطع سني بهویژه كودكان و نوجوانان مختلف در راستاي ترويج فلسفه و فوايد رفتن به بقاع متبرکه؛ ـ برنامههايي در خصوص آشنايي تمامي اقشار جامعه با فلسفه و فوايد زیارت؛ وزارت علوم، تحقيقات و فناوري: ـ در نظر گرفتن مجموعه مباحثي از فلسفه و فوايد زیارت در سرفصلهای دروس دانشگاهي تمامي رشتهها بهمنظور آشنايي تخصصي جوانان؛ ـ برنامهريزي براي شناسايي استعدادهاي درخشان و جذب متخصصان ايراني داخل و خارج از كشور و معرفي آنها به مراكز تحقيقاتي جهت بهرهگيري از قابليت و استعداد آنها در مطالعات راهبردي فلسفه و فوايد زیارت در كشور؛
—————————————————————- منابع: 1-اصفهانيان، كريم و ديگران، (1385)، اسناد تاريخي خاندان غفاري، تهران: بنياد موقوفات دكتر محمود افشار. 2-به مانیان، محمدرضا و هادي محمودي نژاد، 1389، مباني برنامهريزي و توسعه گردشگري روستايي، انتشارات هله، چاپ دوم. 3-اجلالي، پرويز (1379)، سياستگذاري و برنامهريزي فرهنگي در ايران، تهران: نشر آن. 4-بنيانيان، حسن (1385)، مهندسي فرهنگي ازنظر تا عمل، تهران: همايش ملي مهندسي فرهنگي. 5-پيروزمند، عليرضا (1382)، تعيين الگو و طبقهبندي موضوعات در مهندسي فرهنگي كشور، تهران: دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي. 6-تيموتي، دالن. جي و دنيل. ج اولسن، (1392)، گردشگري، دين و سفرهاي معنوي،تهران: جامعه شناسان. 7-روسك، جوزف (1350)، مقدمهاي بر جامعهشناسي، ترجمه احمدرضا عزويزاد، تهران: مؤسسه انتشارات جهاد دانشگاهي. 8-زماني، حسين (1385)، ضرورت طراحي نظاممهندسی فرهنگي جهت اعتلاي نظام اسلامي، تهران: همايش ملي مهندسي فرهنگي. 9-شايان مهر، عليرضا (1377)، دائرةالمعارف تطبيقي علوم اجتماعي، تهران: انتشارات كيهان. 10- کیانی، محمد یوسف.(1377). تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، تهران: سمت، چاپ دوم. 11-محسني، منوچهر (1365)، جامعهشناسی پزشكي، تهران: طهوري. 12-مخبر، محمدرضا (1385)، نقش مهندسي فرهنگي در كاهش آسيبهاي اجتماعي، دوهفتهنامه مهندسي فرهنگي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شماره 5، دیماه. 13-ماسالي، كياوش، (1385)، هنر موسيقي در فلسفه شوپنهاور، تهران: شفق. 14- نیم كف، برن (1349)، زمينه جامعهشناسی، ترجمه اميرحسين آريان پور، تهران: نشر آوازه.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.