هاتفیوز – نسرین پورهمرنگ – «ویلسون کلهپوک» یکی از آثار مشهور مارک تواین؛ نویسندهی مشهور آمریکایی است که در سال ۱۸۳۳ به نگارش درآمد. باوجود اینکه نزدیک به دو قرن از نگارش این کتاب میگذرد، اما به واسطه ی سبک پیشرویی که دارد، هنوز هم میتواند برای خوانندگان معاصر از جذابیت برخوردار باشد. شخصیتهای
هاتفیوز – نسرین پورهمرنگ – «ویلسون کلهپوک» یکی از آثار مشهور مارک تواین؛ نویسندهی مشهور آمریکایی است که در سال ۱۸۳۳ به نگارش درآمد. باوجود اینکه نزدیک به دو قرن از نگارش این کتاب میگذرد، اما به واسطه ی سبک پیشرویی که دارد، هنوز هم میتواند برای خوانندگان معاصر از جذابیت برخوردار باشد. شخصیتهای متعددی در این کتاب به تصویر کشیده شدهاند که میانهی بیعدالتیهای اجتماعی گیر افتادهاند و باوجود تلاش فراوان، راهی برای خلاصی خود از مخمصه هایی که دیگر همنوعانشان آفریده اند نمییابند. ویلسون یکی از شخصیت های این کتاب است که در بخشی از نجواهایی که با خود دارد چنین میگوید:هیچ شخصیتی، هر چهقدر هم خوب و پسندیده، وجود ندارد که نتوان آن را با تمسخر، هرچند از نوع ضعیف و بیمزهاش، نابود کرد. برای نمونه الاغ را ببینید: شخصیتش تقریبا بیعیب است، او برگزیدهترین موجود از میان حیوانات متواضع است. با اینحال ببینید مسخره کردن او را به کجا کشانده است. بهجای اینکه وقتی به ما میگویند الاغ خوشحال شویم، شک برمان میدارد.» ویلسون شغل وکالت دارد ودر شهری کوچک به نام داوسن لندینگ واقع در ایالت میسوری زندگی میکند.اما مردم او را کندذهن و کودن خطاب می کنند. در جریان وقایع شغلی اش وی موفق میشود تا از برادری دوقلو در برابر اتهام به قتل قاضی شهر دفاع می کند. سرگرمی روزانه این وکیل جمع آوری اثر انگشت های مردم شهر است. این سرگرمی او را قادر می سازد تا بدون تکیه به عقل و هنر وکالتش ثابت کند این دوقلوها نمی توانند قاتل باشند. این موفقیت سبب میشود تا مردم دیگر او را کلهپوک صدا نزنند. «تواین» خود در مقدمهیی که برای این اثر نوشته دربارهی شخصیت ویلسون چنین اظهار نظر میکند: «در اصل این داستان نامش «آن دو قلوهای شگفتانگیز» بود. قصد داشتم اسم کوتاهی روی آن بگذارم. تصویر یک- یا دو جوان عجیب و غریب را دیده بودم که در شهر ما به نمایش درآمده بود- یا به نمایش درآمده بودند. ترکیبی از دو سر و چهار دست که به یک بدن وصل بودند و فقط یک جفت پا داشتند- و من فکر کردم که داستان فوقالعاده و جذابی مینویسم که این موجود خارقالعاده قهرمان آن باشد- یا آنها قهرمان آن باشند، یک دختر ابله قهرمان زن داستان و دو خانم پیر و دو پسربچه هم برای قسمتهای کماهمیت. با دستودلبازی به این شخصیتها و کارهایشان شاخ و برگ دادم. اما داستان همچنان در حال گسترش بود، و شخصیتهای دیگر بهزور وارد داستان میشدند. با حرفها و کارهایشان جای بیشتر و بیشتری در داستان میگرفتند. در میان آنها غریبهیی آمد که نامش «ویلسون کلهپوک» بود…» پیش از این نشر چشمه رمان «زندگی سخت» و مجموعه داستان «شانس» را از همین نویسنده در قالب مجموعهی «جهان کلاسیک» منتشر کرده بود. همچنین امیرحسین وزیری پیشتر رمان «زندگی سخت» را از «تواین» بهفارسی ترجمه کرده است. گفتنی اینکه سمیوئل لنگهورن کلمنز در فاصلهی سالهای ۱۸۳۵ تا ۱۹۱۰ زندگی کرد. وی با نام هنریاش – مارک توین- شناخته شده است. تواین نویسنده و طنزپرداز آمریکایی است که بیش از هرچیزشهرتش را مدیون رمانهای ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۵) و ماجراهای تام سایر (۱۸۷۶) است. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد واو برای امرار معاش به چاپخانهها میرفت و برای آنها پادویی میکرد. در سالهای بعد در روزنامهای که برادرش اوریون دایر کرد ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. او سپس در صفحاتی از روزنامه که به مقالههای طنز اختصاص داشت مطالبی طنزآمیز می نوشت. کلمنز سپس با روزنامههای دیگر نیز قرارداد کاری بست و برای آنها به نگارش مطالب طنز پرداخت. تواین بهترین آثارش را طی سالهای ۱۸۷۵ تا ۱۸۹۴ به نگارش درآورد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.