هاتف نیوز – مهری شیرمحمدی – در یکی از یادداشت هایم نوشته بودم که زبان فارسی یکی از کلیدهای پیروزی در حفظ هویت ملی ایران است. البته این بدان معنا نیست که بنده مخالف حفظ زبانها و لهجه های محلی می باشم.
هاتف نیوز – مهری شیرمحمدی – در یکی از یادداشت هایم نوشته بودم که زبان فارسی یکی از کلیدهای پیروزی در حفظ هویت ملی ایران است. البته این بدان معنا نیست که بنده مخالف حفظ زبانها و لهجه های محلی می باشم. در دنیای امروز به قول زبانشناسان، روزانه چندین لهجه و زبان محلی می میرد، ناچاریم این حقیقت را بپذیریم. نگارنده به جای زبان مادری، ترجیح می دهم زبان محلی بنویسم. زیرا بسیار دیده ام مادران نسل جدیدی را که با خانواده خود به زبان مادری صحبت می کنند اما حاضر نیستند با کودک خود به به همان زبان و یا گویش صحبت کنند و عمده ترین دلیلشان، ترس از کاهش توانایی های کودکشان است در ورود به مدرسه، سرخوردگی و افت تحصیلی. که پر بی راه هم نیست و کارشناسان آموزشی به این مهم صحه گذارده اند؛ که بیشترین افت تحصیلی مربوط به استانهای ترک زبان و عرب زبان ماست. در همین گیلان نه تنها بسیاری از جوانان زیر 20 سال شهرنشین دیگر به گیلکی و یا تالشی صحبت نمی کنند، بلکه بسیاری از واژه های اصیل را نیز تنها در پرسالان می توان شنید. بنده به عنوان یک فارسی زبان در میان گیلک ها برخی واژه ها را آموخته ام، گو اینکه نتوانم به همان لهجه تلفظ کنم. ولی امروز تصمیم گرفتم، ایده ای که مدتها در پسله ذهنم نشسته، بیان کنم. بنده هیچ از علم زبان شناسی نمی دانم شاید به همین دلیل سالها بود این ایده در ته نشست ذهنی ام خفته بود، که امروز بیدارش کردم. از یک سو بنده معتقدم زبان فارسی باید محور هویت جمعی ما ایرانیان باشد و از دیگر سو معتقدم قوام و پویایی زبان فارسی به توسعه واژگانی آن است و این توسعه می تواند به کمک زبان ها و گویش های محلی صورت گیرد. مسئولان ، نویسندگان و روشنفکران گیلان ( = اینکه می گویم گیلان، به دلیل زیست محلی بنده است و الا این ایده می تواند برای دیگر گویش ها و زبانها نیز بکار برده شود.) می توانند در نامه های اداری، نشریات محلی و داستانها و رمانهای خود با کاربرد واژه های گیلکی در ساختار یک جمله اولا مانع مرگ آن واژه شوند ثانیا موجب گسترش کاربرد آن در غیر استان خود شوند. به تعبیری اگر یک واژه در ساختار جمله خوش آهنگ و به جا بنشیند، حتی غیر گیلک از فحوای جمله می تواند معنای واژه را دریابد. به این ترتیب شما توانسته اید یک واژه را به زبان فارسی فعلی ( که بی شک ریشه مشترکی با زبانهای محلی دارد) اضافه کنید. این ایده، جدید هم نیست. مگر روزانه کم بکار می بریم، واژه های مغولی را که پس از حمله مغول در سرتاسر ایران رواج یافته است! شاید یکی از دلایلی که هنوز گیلکی نمرده به دلیل فرهنگ روستایی گیلان است حتی در شهر نشینان. گیلانیان عزیز این جمله را توهین تلقی نکنند، شخص بنده همین عبارت را بارها و بارها از زبان مسئولان ارشد استان شنیده ام. مگر جمعیت صبح و شب شهرهای گیلان بسیار متفاوت نیست . هستند بسیاری از کارمندان ادارت دولتی رشت که زیستی روستایی دارند و تنها محل کارشان رشت است. کم ندیده ام در بوستانهای رشت که شهرنشینش مرغ و خروس و حتی بوقلمونش را به چرا یله داده است. و در همین خیابانهای مرکز رشت، مرغ و خروسی است که گوشه خیابان سربریده و پرکنده می شود و بر سفره شهر نشین می نشیند. هدفم از ذکر این نمونه ها تحقیر این سبک زندگی نیست؛ که جای این مقاله هم نیست. هدفم این است که بگویم اگر به عنوان نمونه واژه ی روستایی گیلکی هنوز در زندگی شهری جاری است،به دلیل کاربردش است. به محض آنکه کاربردش از بین رفت، خود به خود واژه هم بی کاربرد می شود و مگر در خود زبان فارسی بسیاری واژه ها غیر مستعمل نشده اند؛ کسی دیگر جبه نمی گوید. و تنبان و پاوزار کوه نشین نیز از کوه پایین تر نیامده. تغییر محل سکونت، تغییر سبک زندگی، تغییر وسایل زندگی و… خواه ناخواه بسیاری از واژه ها را به پستوی ذهن می برد. در عجبم، ساحل نشین شهری که در آستانه 40 سالگی است و با واژه ی مالا بیگانه است و من غیر گیلک گاه در محاوراتم، واژه خوش آهنگ مالا را به جای ماهیگیر بکار می برم. بنظر نگارنده قشر تحصیلکرده گیلک زبان می تواند به جای نگارش یک شعر و یا داستان تماما به زبان گیلکی، بخشی از واژه های گیلکی را در ساختار جملات فارسی زبان به گونه ای بنشاند که غیر گیلک هم معنای جمله را دریابد و آهنگ جمله نیز مخل نشود. حتی مدیران نهادهای دولتی هم می توانند این ایده را در مکاتبات اداری خود بکار برند. طولی نمی کشد که همین واژه توسعه یافته و به دیگر شهرهای کشور نیز می رود و چه بسا جزو واژه ها پرکاربرد زبان فارسی گردد. کم نیستند واژه های انگلیسی که در مکاتبات روزانه ادارات ما دیده می شود در مقابل کم نیستند واژه های عربی که تا همین چند سال پیش در مکاتبات اداری ما رایج بود. هستند بسیاری از گیلک زبانها که به راحتی به زبان مادری صحبت می کنند، اما دریغ از نگارش درست یک واژه. تا وزارت آموزش و پرورش در کش و قوس موافقان و مخالفان تدریس زبانهای مادری در مقطع دبستان به نتیجه برسد، بسیاری از واژه ها دوران پیری خود را تجربه کرده اند و عدم ثبتشان، فنای ابدی را برایشان رقم زده است. بسیار دیده ام، همشهریان شیون فومنی که معانی بسیاری از واژه های اشعار شیون را در نمی یابند و این خود نشان مرگ واژه هاست. بنابراین در حال حاضر یکی از راهکارهای حفظ واژه های گیلکی استفاده کاربردی آن بطور روزانه است. و مگر فروسی بزرگ با سرایش شاهنامه عجم را زنده نکرد بدین پارسی. و یا ابوالفضل بیهقی، واژه نساخت به زبان سهل تاریخ نگاریش و این آخری دولت آبادی با شاهکار کلیدرش واژه های کردی و جنوب خراسان را ثبت نکرد! گویا خطه خراسان، هماره پیشقدم بوده در حفظ و گسترش و پویایی زبان پارسی. گیلان که از پیشقدمان تجدد و مشروطه خواهی در ایران بوده می تواند در حوزه زبانی نیز حرکت موثری انجام دهد. نمونه تلاش های آقای جکتاجی در گیله وا با نشریه دو زبانه اش، بسیار با ارزش است اما بسیاری از گیلک زبانها هم توان خواندن بخش گیلکی آن را ندارند. بخصوص آنکه لهجه های متفاوتی در گیلان وجود دارد که خود جای پرداختن جداگانه می طلبد. و زبان تالشی که خود نقلی جداگانه است. حرف اول و آخر من این است ؛ با کاربرد واژه های گیلکی در ساختار یک جمله فارسی به گونه ای که معنای جمله مخل نشده و فارسی زبان هم بتواند معنای جمله را درک کند و واژه را به راحتی تلفظ نماید؛ می توان بسیاری از واژه های گیلکی را پاس داشت و حتی در زبان رایج فارسی ترویج کرد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.