هاتف نیوز- «نشر سپیدرود» که از انتشاراتیهای موفق و خوب استان گیلان است به تازگی کتاب «الاههی دریایی» زهرا سیاوش آبکنار را چاپ، منتشر و راهی بازار کتاب نموده است.
هاتف نیوز– «نشر سپیدرود» که از انتشاراتیهای موفق و خوب استان گیلان است به تازگی کتاب «الاههی دریایی» زهرا سیاوش آبکنار را چاپ، منتشر و راهی بازار کتاب نموده است. این کتاب 100 صفحهیی در شمارگان 500 جلد و با قیمت ششهزار تومان در اختیارا علاقهمندان به شعر و شاعری قرار گرفته و شاعر این مجموعهی اشعار کتاب را به همهی دوستداران و راهیان راه شعر، استادان و عزیزان خود تقدیم کرده است. زهرا سیاوش آبکنار در ابتدای این دفتر نوشته که از 11 سالگی بارقهی شعر بر من دمیده است و امروز که این پیش درآمد را مینویسم 50 سال از آن تابش نورانی و گرم میگذرد و در این مدت شعر در من زندگی کرده و با من نفس کشیده و همواره هنگامهی درون و دلمشغولی من بوده است. حالا این شعر تمام من است. تمام وجود من. من با دوست عزیزم شعر، همیشه در پی کشف و ابدع و ظهور خلاقیتهایی – اگر که داشتیم – بودیم اما اختراع تازهای نکریم و هرگز در پی جریانسازیهای کم دوام و حتا پردوام نیز نبودیم. ما سعی کردیم ریشهی خود را بازشناسیم و سرشاخههامان را – از نزدیکترین جویباران به ریشه – سبز نگاه داریم و بیشتر غزل سرودیم. این دفتر «الاههی دریایی» نام گرفت و هشتمین دفتری است که تقدیم مخاطبان شده است. جالب است که بگویم تعداد زیادی از اشعار طی یکماه (اردیبهشت 1385) در جریان یک بارش دوستداشتنی ذهن سروده شده است و در مجموع شامل 71 قطعه شعر آزاد – نوی نیمایی و سپید – است با نگاهی طبیعتگرا که بنمایههایی رآلیستی و گاه نوستالژیک دارد مانند شعرهایی که با عناوین «نوجوانی» و «خانگی» یا در قالب قصه و حکایت سروده شده است. زهرا سیاوش آبکنار همچنین از این مقدمه تاکید کرده است که برای من این نکته مهم است که شعرهایم بیش از این نباید در ورق پارههای صبور، طعم آوارگی را تجربه کنند. شعرها مانند فرزندان من هستند و باید برای زندگیشان برنامهیی داشته باشم. ضمناً 15 سروده مربوط به سال 88 و 12 سروده مربوط به سال 89 به این دفتر اضافه شده است. دربارهی ماهیت این سرودهها و رویکردهایم در شعر سخن بسیار دارم که به مجالی دیگر میسپارم و دفتری دیگر اما دفتر آناهید(الاههی دریایی) را به مخاطبان خاص و عام در کمال ارادت تقدیم میکنم و منتظر انتقادها و پیشنهادهای سازندهشان هستم. پیشاپیش از همهی کسانی که در موضوع تایپ، چاپ و نشر مرا یاری کردهاند سپاسگزارم به ویژه از ناشر محترم جناب آقای امیرگل. پشت جلد این کتاب شعری به نام «دنیا» آمده است: یک آگهی به مهلت استخدام دنیا ادارهی ست، رنگین و پرفریب میخواندت به کار میخواندت به جنگ و ستیز و مبارزه اینجا حکایت بادی به غبغب است یا میفریبدت با پستهای رنگی بادبادک با میز با نشست -بیروح و اعتبار- دنیا همین حکایت تکراری پرزرق و برق و رونق بازری دنیا در فکر یک معاملهی پرسود از تو کشد هزارهی بیگاری…!
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.