کد خبر : 5076
تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۵

گرت زدست براید چو نخل باش کریم / ورت زدست نیاید چو سرو باش آزاد

گرت زدست براید چو نخل باش کریم / ورت زدست نیاید چو سرو باش آزاد

دهه شصتی ها حتما بخاط دارند که در ساعاتی از شبانه روز برق قطع می شد. هم به خاطر صرفه جویی و هم در زمان حملات هوایی دشمن. شبها که دور هم جمع می شدیم، پدرم- که تنها سواد مکتب خانه داشت- بسیاری از داستان های گلستان و برخی اشعار بوستان و شاهنامه فردوسی را

دهه شصتی ها حتما بخاط دارند که در ساعاتی از شبانه روز برق قطع می شد. هم به خاطر صرفه جویی و هم در زمان حملات هوایی دشمن. شبها که دور هم جمع می شدیم، پدرم- که تنها سواد مکتب خانه داشت- بسیاری از داستان های گلستان و برخی اشعار بوستان و شاهنامه فردوسی را در حفظ داشت و برایمان نقل می کرد. کتاب مکتب خانه اش را هم داشت ؛ گزیده ای از گلستان سعدی و رزم رستم و سهراب.
به گردِ نورِ لمپا ، داستانهای سعدی را چنان با آب و تاب برایمان تعریف می کرد که دلهره ی بمباران و ننوشتن مشق فردا را فراموش می کردیم.
در پس سالها و دریافت زبان ساده سعدی می فهمم چرا پدر با آن لذت سعدی می خواند.
سعدی در عهدی سخن می گفت که سبک نویسندگان به سمت تعقید و پیچیدگی می رفت. تلاش برای وارد کردن واژه های عربی و مغولی. اما سعدی گویا خلاف جهت حرکت می کرد. پس از قرنها، زبان گلستان و بوستان هنوز تازگی و طراوت دارد و پارسی زبان امروز بی معلم هم می تواند سخنان سعدی را بفهمد. اما دانش آموخته تاریخ و ادبیات هم از خواندن و فهم کتبی نظیر ناسخ التواریخ و مقامات حمیدی بی داشتن فرهنگ لغت عاجز است.
سعدی به عمد به گونه ای نوشت که عامه پسند باشد و این نشان از بلند نظری نویسنده دارد که افق های بعد از خود را هم دیده بود. گو اینکه سعدی در همان قرن دریافته بود که اگر از مردم جدا شد و برای غیر مردم نوشت؛ ناگزیر به فنا خواهی رفت.
بسیاری از نویسندگان اروپا بخاطر تحولات زبانیشان از این نعمت محرومند. یک جوان امروزی انگلستان نمی تواند زبان نوشته های شکسپیر را دریابد و با او ارتباط برقرار کند.
سعدی با اینکه در نظامیه های بغداد درس خوانده اما فراتر از تفکر بسته ی اشعری می اندیشد و می گوید:
عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
جستجو در آثار سعدی به درستی نشان نمی دهد سعدی پیرو کدام مکتب فکری است. گویا سفرهای طولانی او در جهان اسلام و مشاهده دعواهای فرق اسلامی او را به این نتیجه رسانده است که اندیشه پیروی متعصبانه از یک نحله ی فکری را کنار بگذارد و تنها به خدای یگانه بیندیشد.
نکته ی دیگر این است که سعدی جامعه را یک مجموعه بهم پیوسته می دید و معتقد بود اصلاح و تغییر سبک زندگی می باید در تغییر منش بزرگان و مسئولان یک جامعه صورت گیرد. بنظر می رسد سعدی به عمد باب اول گلستان را « در سیرت پادشاهان » انتخاب کرده است و با نقل حکایت هایی از پادشاهان، رفتار مسئولان جامعه را نقد می کند.
سعدی در پایان حکایت اول از باب اول (سیرت پادشاهان) اشعاری را می نویسد که بر پیشانی ایوان کاخ فریدون شاه نوشته شده بود. (فریدون از پادشاهان اساطیری ماست که به دادگری معروف بوده و هم او بود که پایه های ظلم ضحاک را فرو ریخت)؛
جـهان ای برادر نماند به کس دل انـدر جـهان آفـرین بند و بـس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت که بسیار کس چون تو پرورد و کـشت
چـو آهنگ رفتن کند جان پاک چـه بـر تخت مردن جه بر روی خاک
اگر باب های گلستان نیک نگریسته شود، یک جُنگ و کشکول نیست آنگونه که کسروی نقد کرده است. سعدی از راس هرم یک جامعه آغاز کرده و سپس سطوح پایین جامعه را نقد می کند.
باب دوم گلستان، نقد عملکرد پارسایان و زهادی است که عاملان بی عملند. ریاکارند و دغلباز و در ظاهر با توده مردم می زیند و در باطن با پادشاهان حشر و نشر دارند. در مواقع لزوم پادشاه را مدح می کنند و از نعمتهای دربار برخوردار می شوند.
سعدی حکایتی می آورد از زاهد نمایی که میهمان پادشاه می شود؛ در نزد میهمانان دعوت شده بیش از حد معمول نماز می خواند و کمتر از حد معمول غذا می خورد. پسر جوان زاهد که این رفتار دوگانه پدر را در می یابد، به طعن به او می گوید: نمازت را قضا کن!
و یا زاهدی که تا صبح در نماز و قرآن است و طعنه می زند به اطرافیانش که نماز صبحشان قضا شده و همراهش می گوید تو هم اگر می خفتی بهتر از این بود که غیبت می کرد.
سعدی رفتار قاضیان را نیز نقد می کند. شاکی شکایتش را پس گرفته و قاضی اصرار دارد که باید حد شرع مقدس اجرا شود و دست دزد را قطع کنند.
هم او از بخت بد عابد ریاکاری می گوید که به میهمانی پادشاه دعوت شده و او برای ریاکاری بیشتر دارویی می خورد که خود را نزد پادشاه رنجور نشان دهد و دارو موجب مرگ عابد ریاکار می شود.
سعدی در گلستان از راس هرم شروع می کند. در باب های بعدی است که در فضیلت قناعت و تاثیر تربیت می نویسد و در پایان می نویسد یا بخشنده باش یا آزاد مرد؛
گرت زدست براید چو نخل باش کریم ورت زدست نیاید چو سرو باش آزاد
اخلاقیات برای همه طبقات جامعه در گلستان سعدی موج می زند. جامعه ایرانی این روزها ملکات اخلاقی اش به حد اعلا سقوط رسیده ، بخصوص فساد اداری به گفته ی خود مسئولان بسیار فراگیر شده و زهد ریایی و نمایش عبادت نیز همچنین.
بازخوانی متونی از این دست، می تواند شناخت ما را به جامعه خود بیشتر کند. هم بدانیم که ظلم و فساد و ریا و حتی جنگ های فرقه ای مختص امروز نیست و هم درس عبرتی بگیریم و تاثیر تربیت را از گفته های بزرگان برای رشد و تعالی جامعه بپذیریم. یا بخشنده باشیم و یا آزاده و جوانمرد زندگی کنیم.

12

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.