نوروز زمانی است برای گردهمایی ما ایرانیان. همایش ملی، که دید و بازدید نام گرفته. میهمانان سیزده روزه کوله باری از اندیشه ها و تجربیات خود را به سخن تکرار می کنند. پدران به پسران و مادران به دختران و این چرخه قرنهاست که تداوم یافته است. کمتر ملتی در دنیا را می توان یافت
نوروز زمانی است برای گردهمایی ما ایرانیان. همایش ملی، که دید و بازدید نام گرفته. میهمانان سیزده روزه کوله باری از اندیشه ها و تجربیات خود را به سخن تکرار می کنند. پدران به پسران و مادران به دختران و این چرخه قرنهاست که تداوم یافته است. کمتر ملتی در دنیا را می توان یافت که تا این اندازه در مسیر تبادل اندیشه قرار گرفته باشد. و این تبادل یعنی پویایی و خردورزی بیشتر. می توان گفت بهار برای ایرانیان میعادگاه تبادل اندیشه های نویی است. هرچند ایران و ایرانی در طول تاریخ با اندیشه های دیگر ملل روبه رو شده است ، این رویایی گاه به ملایمت بوده و گاه با ترک تازی. اما ایرانی خوب فهمید چطور خود و فرهنگش را در تندباد حادثه ها به ساحل آرامش رسانند. و چه بسا حضور همین فرهنگ دیگری است که موجب هویت بخشی فرهنگ من ایرانی می شود. ولی جنس این رودرویی جدید متفاوت است. مهاجرت ایرانیان از مشروطه به این سو به دیگر کشورها و افزایش مهاجرت در سالهای اخیر ، بستری فرآهم اورده تا فرهنگ ایرانی سر از خاک دیگران بارورشود. گردهمایی ملی ما(نوروز) حاملان فرهنگی دارد از جنس خود مان. با تجربه دوفرهنگ متفاوت. فرهنگ مبدا که با آن اجتماعی شده و هویتشان بارور شده. و فرهنگ مقصد که در آن می زیند. و در عصر مدرنیسم فرهنگها بازاندیشی می شود و نتیجه بازاندیشی فرهنگ ایرانی در دیگر کشورها، می تواند حامل پیام های خوبی برای کشور مبداء باشد. هم اینک سرمایه های فکری در کشور مقصد بارور شده که بی تردید سالها زمان نیاز داشت تا ملتی به آن دست یابد. آشنایی ما با فرهنگ دیگر ملل از طریق رسانه های جمعی در حد پوسته است و رسانه های جمعی نه می تواند عمق فرهنگ یک کشور را صادر کند و نه اندیشه ای را به ژرفا انتقال دهد. ولی حاملان فرهنگی چون در آن ممالک زندگی کرده اند، درک عمیق تری در دو سو دارند. یکی از مولفه های فرهنگ ایرانی گفتمان شفاهی ما ایرانیان است و نوروز فرصتی برای بیان انتقال شفاهی دو فرهنگ. ایرانی مقیم و ایرانی مهاجر. سالهاست تبادل اندیشه بین مقیم و مهاجر صورت می گیرد. شاید نشان بارز آن در گفت و شنودهای مردمان این مرز و بوم است که در نقد محیط زندگی خود نقل قولهای اقوام و آشنایان به فرنگ رفته خود را روایت می کنند. به عنوان نمونه؛ از نظم و قانون مندی در ساختار ملل توسعه حکایتها روایت می کنند. و بی شک تمدن ریشه دار ایرانی و هر آنچه مفید و قابل عرضه هست را هم برای فرنگیان تعریف می کنند. بنظر نگارنده مشروطه نوی ایرانی درحال وقوع است. مشروطه ای که فراگیرتر از مشروطه قاجاری خواهان تحول است از سوی مسافران به فرنگ رفته و از فرنگ برگشته. این تبادل اندیشه اکنون به یک خواست عمومی تبدیل شده است، تحولی از جنس فکر و اندیشه. اکنون سرمایه فکری ما با این سفیران فرنگ دیده دو چندان شده و در چند قدمی شکوفایی است و در اینده نزدیک ایرانی از گرداب سکون فکری خارج و داعیه دار تحول در منطقه و جهان خواهد شد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.