هاتف نیوز– علی همرنگ – «سبز اوخان»، «بازمج»، «چانچو به دوش»، «دیل تنگی» و «نوروزیخوان» پنج مجموعهی ترانهی گیلکی عبدالرضا رضایینیا است که «نشر سپیدرود» با همکاری «حوزهی هنری گیلان» آن را چاپ و منتشر کرده است.
هاتف نیوز– علی همرنگ – «سبز اوخان»، «بازمج»، «چانچو به دوش»، «دیل تنگی» و «نوروزیخوان» پنج مجموعهی ترانهی گیلکی عبدالرضا رضایینیا است که «نشر سپیدرود» با همکاری «حوزهی هنری گیلان» آن را چاپ و منتشر کرده است. شعر گیلکی با وجود تفاوتی که در گویشهای این زبان وجود دارد اما نسبت به دیگر هنرها نقشی بیشتر در زندگی گیلانیان از گذشته ایفا مینموده است؛ آنچنانکه به آسانی میتوان کاربرد آن را در موقعیتها، گروهها و مشاغل گوناگون مردم این خطه لمس کرد و دید. از گفتوگوی سادهی روزمرهی مردم گیلان گرفته تا هنگام کار در شالیزارها و باغهای چای، مرکبات و… تا هنگام ماهیگیری یا ماهیفروشی و فروش میوه و محصولات تولیدی و کالاهای دیگر در بازارهای محلی و هفتگی در همهی این موقعیتها میتوان جای پای شعر گیلکی و کاربردهای متفاوت آن را جستوجو کرد و به سادگی دید. به همین دلیل نقش منظومههای گیلکی و ترانهها به مراتب در جامعهی گیلانی بیشتر و قابل لمستر است چندان که بدون مبالغه میتوان گفت که در گیلان کمتر کسی را میتوان سراغ یافت که بیتهایی از منظومههای شاعران مطرح این دیدار یا ترانههای فولکلوریک یا آوازهای خوانندگان بومی این خطه را در حافظهی خود نداشته باشد. این منظومهها و ترانهها که هماکنون در زندگی روزمرهی گیلانیان دیده میشوند حاصل ذوق و تلاش و پشتکار شاعران و ترانهسرایانی است که گاه یک دریا خون دل از سرشان گذشته اما همچنان به شوق گسترش و زندهماندن زبان مادری خود دست به سرودن و سرایش ترانهها و شعرهای گیلکی زدهاند و از این کار دست هم برنداشتهاند تا اینکه حاصل تلاش آنها خلق آثاری ماندگار شده که زندگی مردم این سامان را پر از موسیقی و ترانه کرده است. عبدالرضا رضایی نیاز این مجموعهی پنج جلدی را از ترانههایی به زبان گیلکی ارائه نموده که در دو دههی گذشته به وسیلهی آهنگسازان مختلف آهنگسازی شده و با صدای خوانندگان بومی این خطه به اجرا در آمدهاند. رضایینیا از جدیترین ترانهسرایان گیلانزمین و از تلاشگران هنر موسیقی گیلکی است. او در این مجموعه ترانهها از طرفی کنشها و واکنشهای زندگی اجتماعی مردم گیلان به ویژه جلگهنشینان و از طرفی توصیف شاعرانهی طبیعت زیبای خطهی گیلان را مد نظر قرار داده است که بسیار خواندنی مینماید. وی علاوه بر ترانهسرایی در زمینهی شعر، نقد و ترجمه نیز آثاری شایان توجه از خود برجای گذاشته است. واحد آفرینشهای ادبی حوزهی هنری گیلان که با «نشر سپیدرود» به مدیریت محمدعلی امیرگل این مجموعه ترانهها را منتشر کرده اعلام نموده که به منظور آشنایی هر چه بیشتر مردم به ویژه علاقهمندان شعر و موسیقی با ترانههای بومی گیلان، دست به انتشار این مجموعه زده است. عبدالرضا رضایینیا در «پیشگب» این کتاب نوشته که: «باید اعتراف کنم که ماجرای من و شعر و ترانهی گیلکی ماجرای عجیبی بوده است. انس و الفتی که از تکلم به زبان مادری دست میدهد، امری انکارناشدنیست، اما دروغ چرا؟ در ابتدا این شعر گیلکی بود که به دنبال من آمد، دستان مرا گرفت و مرا به دنبال خود کشید، و باز دروغ چرا؟ بارها و بارها تا خواستهام از آن فاصله بگیرم، بیدرنگ سراغ دستان مرا میگیرد و ناگهان کلمات چونان امواج سپیدرود از هر سو تو را محاصره میکنند و به دریا میبرند.» وی ادامه میدهد: «اینک سالهاست که ما با هم صمیمانه حال میکنیم؛ سرسپرده و دلسپردهی هم… شعرها و ترانههایی که گفتهام، شعرها و ترانههایی که مرا گفتهاند و اینک پس از گذر از تفنن، بخشی از جدیترین دستاوردهای شعری این قلم در سالیان بودن و سرودن محسوب میشوند.» رضایینیا در بخشی دیگر تاکید میکند: « دوست دارم، تاکید کنم که این ترانهها – بیهیچ داعیهی شقالقمری – تلاشی صمیمانه و متواضعانه برای تداوم جریان شعر گیلکی است در امتداد تلاشهای شاعران نامدار و گمنام گیلان؛ که با همهی افت و خیزهایی که در روزگار عسرت شعر و زبان گیلکی پیش روی ماست، کوشیدهاند تا چراغی را بر درگاه فرهنگ پر ارج بومی زنده بدارند.» شاعر «کمشمار بودن آثار مکتوب گیلکی» و «عدم توافق نسبی بر مجموعهای از معیارها» و «در دست نبودن متون معیار» را دلیلی بر این میداند که هر متن مکتوب گیلکی مجموعهیی باشد از پیشنهادهایی برای رسمالخط و املای گیلکی که در گذر زمان و در پی انتشار و خوانش متنهای بسیار به توافق بر قواعد و معیارها خواهد انجامید اما با وجود این توضیح میدهد که رسمالخط این مجموعه «با عنایت به مجموعهی خواندهها و نوشتههای این قلم چیزی است در همین اندازهها و به سیاق پیشنهادهایی به ادبیات گیلانزمین که البته نهایی نیست.» وی همچنین اظهار امیدواری میکند که شاهد چاپ و انتشار پیدرپی آثار مکتوب گیلکی باشیم تا زمینهیی برای گفتوگوهای بنیادین در راه توافق ادیبان و پژوهشگران بر رسم الخط معیار فراهم آید. رضایینیا در پایان مینویسد: «در کنار هر ترانه از خوانندگان و آهنگسازانی یاد شده که با نثار ذوق و سلیقه و تجربهی خویش در به ثمر رساندن آن نقش داشتهاند. وظیفهی خود میدانم برای یکایک آنان از درگاه خداوند سلامت و صفای روزافزون طلب کنم و همدلیها و همراهیهاشان را قدر بدانم.» آنچه بایستی بر آن تاکید و تکیه شود اینکه چون نیک نظر کنیم دفتر شعر هر شاعر، دفتر خاطرهها و رویاهای او است. دفتر شادیها و غمها و آرمانها و حرمانهای او بوده و اکنون که در این ترانهها و دفترها خیره میشویم پشت هر شعر خاطره یا رویایی، شکایت و یا حکایتی را میبینیم که ناگهان در چشممان جان میگیرند و ما را با خویش میبرند آنگونه که کلمات را پس میزند یا محو میشوند… این خاطرهها و رویاها در دیدار نخستین جزیی و گاهی شخصی هستند اما هنگامی که جامهی شعر بر تن میکنند از جزیی بودن و یا شخصیبودن به در آمده، زبان حال دیگر میشوند؛ زبان خاطرهها، رویاها، مهرها، قهرها، شادیها و غمهای بسیار بسیار دیگران. به هر حال بایستی اعتراف کرد که خوانندگان این آثار با مجموعهیی فاخر از ترانههای ماندگار گیلکی روبهرو هستند و این مجموعه در حافظهی تاریخی مردمان این خطه قطعاً خوش خواهد نشست. تنگه میدیل، تنگه میدیل تنگه میگیلانهره گول گولهآفتاب ره، شرشره باران ره، تابستانان؛ روبارکناران ره زمستانان؛ او دریا توفانه ره تنگه میدیل، تنگه میدیل تنگه میگیلانه ره…
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.