هاتفخبر – تازههای کتاب در ایران – نسرین پورهمرنگ – مغازهی خودکشی/ ژان تولی/ ترجمهی احسان کرمویسی/ نشر چشمه/ ۱۱۴ صفحه
«مغازهی خودکشی» نوشتهی رماننویس فرانسوی- ژان تولی- است. این رمان، اثری فانتزی با فضا و محتوایی تیره و پرابهام است. تیرگی و ابهامی که پیرامون مرگ و امید به زندگی دور می زند. این کتاب نخست در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و توجه بسیاری را برانگیخت. نویسنده به شرح مغازهیی عجیب و مرموز میپردازد که ابزار و ادوات خودکشی به مشتریان ناامید از زندگی ارایه میدهد. هرگونه خنزر و پنزری در آن یافت میشود؛ از سمهای کشنده تا طناب دار، از سلاحهای کمری تا ویروسهای کُشنده. زمان و مکان این دکان نامعلوم است، اما محتوای رمان گره خورده است به نام برخی از چهرههای ادبی و هنری که خود را کشتهاند از میشیما و مرلین مونرو تا ونسان ونگوگ و … مشتریان این مغازهی نابههنجار بسیار زیاد هستند، تا اینکه روزی پسری وارد مغازه می شود و تحولی در روند داستان ایجاد میکند. در این اثر فانتزی، نویسنده تلاش کرده تا نبردی نمادین اما طنزآمیز را بین ناامیدی و امید به زندگی به تصویر بکشد. ژان تولی، در ۲۶ فوریه ۱۹۵۳در فرانسه دیده به جهان گشود. وی علاوه بر رماننویسی، در زمینههای کاریکاتور، فیلمنامهنویسی، ساخت فیلم و زندگینامهنویسی نیز فعالیت دارد. احسان کرمویسی با ترجمهی رمان مغازهی خودکشی، برای نخستین بار این نویسندهی اهل فرانسه را به ایرانیان معرفی کرد. این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و در سال ۲۰۱۲ نیز یک اثر سینمایی انیمیشن از آن ساخته شد. این کتاب تاکنون به بیست زبان دنیا منتشر شده است.
داستان مغازه خودکشی با تعجب و حیرت پیرزنی از خندهی آلن، کوچکترین فرزند خانواده تواچ، در کالسکه آغاز میشود. این خانواده در شهری زندگی میکنند که مردم آن از شد ناامیدی هرروز به شیوههای مختلف خود را به دست مرگ می سپارند. پدر خانوادهی تواچ اداره کنندهی همان مغازهی عجیب و غریب مرگ است. بر در و دیوار این مغازه این شعار نصب شده است: «اگردر زندگی شکست خورده اید، لااقل در مرگ خود موفق باشید». ونسان و مریلین، دو فرزند خانواده به همراه لکوریس- مادر خانواده- در مغازه به کار مشغول هستند. اما فرزند سوم خانواده به نام آلن، وصلهیی ناجور در این خانواده است. او شاد و پرانرژی است. خانواده با ترفندهای گوناگون میکوشد تا آلن را نیز همراه خود در مسیر مرگ و نابودی سوق دهند، اما تلاشهایشان بیفایده است، تا این که فضای داستان کم کم تغییر میکند؛ از فضایی وهم آلود به صحنههایی خنده اور و طنزآمیز. نویسنده میکوشد با جملاتی از قبیل «خورشید در خون خود غرق میگردد، پرندگانی که با خود آنفلوآنزا میآورند، ریزش بارانهای اسیدی، تششعات هستهای و مردمی که همچون باران ریز پاییزی خود را از بالکن برجهای بلند به زیر میافکنند»، فضای وحشت و اضطراب شهر را توصیف کند. گویی که دورهی آخرزمان فرارسیده است.و خانوادهی توا با جدیت به کسب و کار خود مشغول هستند. تنها دغدغهشان این است که مبادا ابزار و ادوات فروخته شده، درست عمل نکنند و خودکشی ناکام بماند. طنز تلخ ماجرا در اینجاست که خانوادهی تواچ اگرچه ابزار مرگ بین مردم می فروشند، اما هیگاه از مرگ خود سخن به میان نمیآورند. لکوریس تواچ یادآوری میکند که «اگر ما بمیریم چه کسی مغازه را اداره کند». آنها در جزیرهیی ایمن در این شهر ناامید و دلمرده زندگی میکنند. برعکس کانون امید و سرزندگی هستند. هرچند ماسکی از ناامیدی بر چهره زدهاند؛ ماسکی که برای تجارتشان و فروش ابزار و آلات مرگ ضروری است. این اثر اگرچه نوعی فانتزی سیاه است، اما فضاسازی چندلایه و پیچیدهیی دارد. نویسنده توجه خواننده را به فرزند کوچک خانواده یعنی آلن جلب میکند، او که مسیحوار پای به هرجا مینهد ردی از شادمانی برجای مینهد. اما قرار نیست او ابرقهرمانی باشد که به طور معمول در ژانرهای وحشت راه برون رفتی را پدیدار میسازند.
کتاب مغازهی خودکشی نخستینبار در ایران در سال ۹۶ منتشر شد و از آن زمان تاکنون چندینبار تجدید چاپ شده است.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.