هاتف نیوز– علی همرنگ – یکی از جشنهای ریشهدار و کهن ایرانیان که در ایران باستان از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و بسیاری آن را با جشنهای بزررگ همچون «نوروز»، «یلدا» و «سده» همپا و همتراز میشمرنند «تیرگان» است. تیرگان جشنی بوده که از ایران باستان تاکنون در «تیرروز» از ماه تیر برابر با
هاتف نیوز– علی همرنگ – یکی از جشنهای ریشهدار و کهن ایرانیان که در ایران باستان از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و بسیاری آن را با جشنهای بزررگ همچون «نوروز»، «یلدا» و «سده» همپا و همتراز میشمرنند «تیرگان» است. تیرگان جشنی بوده که از ایران باستان تاکنون در «تیرروز» از ماه تیر برابر با ۱۳ تیر ماه در گاهشماری ایرانی برگزار میشود. این جشن کهن در گرامیداشت تیشتر(ستارهی بارانآور در فرهنگ ایرانی) بر پا میشد و بنا به سنت کهن این دیار در تیرروز(روز سیزدهم تیر ماه) با آیینهای ویژه انجام میپذیرد. «تیرگان» پیوندی عمیق و ناگسستنی با اسطورهی غیرت و مردانگی ایرانیان «آرش کمانگیر» دارد و گفته میشود تیرگان روز کمانکشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز کوه البرز و دماوند است. همچنین در تاریخ نزدیکتر، ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» آورده است که «تیرگان» روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان نیز بوده است و این روز هماکنون در تقویم رسمی کشور به همین خاطر و به انگیزهی تجلیل و تکریم از مقام نویسندگان و پاسداشت و ارج نهادن به ادبدوستان به «روز قلم» نامگذاری شده است. جشن تیرگان هر ساله در یکم تیر ماه در «فراهان» با برنامههایی ویژه برگزار میشود. این جشن به شکرانهی برداشت گندم انجام میشود و ریشه در باورهای مردم منطقه دارد که تا به امروز نیز به حیات خود ادامه دادهه است. در سالهای اخیر توجه آحاد گوناگون جامعه به ریشههای عمیق این جشن باستانی ایران جلب شده و همچنین رسانههای گروهی نیز با درج مطالب، خبر و گزارش، گرایشی ویژه به این جشن یافتهاند.
«تیرگان» در باورهای عامیانهی مردم ایران در باورهای مردم ایرانزمین «جشن تیرگان» به دو روایت برمیگردد. روایت نخست همچنان در بسیاری از متون تاریخی گفته و نوشته شده است مربوط به فرشتهی باران یا «تیشتر» است و مربوط میشود به نبرد همیشگی نیکی و بدی است. در اوستا، «تشتریشت»(تیریشت) «تیشتر» فرشتهی باران است که در ۱۰ روز اول ماه به چهرهی یک جوان ۱۵ ساله در میآید و در ۱۰ روز دوم به چهرهی یک گاو با شاخهای زرین و در ۱۰ روز سوم به چهرهی یک اسب سپید و زیبا با گوشهای زرین. «تیشتر» به شکل اسب زیبای سفید زرین گوش، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو میرود و در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسبی سیاه است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روبهرو میگردد. این دو که نشانههای نیکی و بدی هستند سه شبانهروز با یکدیگر به نبرد میپردازند و در پایان این نبرد سخت و دشوار «تیشتر» شکست میخورد و به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و کمک میجوید. «تیشتر» به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی «اپوش» پیروز میگردد و از آن پس آبها میتوانند بدون هیچ مانع به مزرعهها، مراتع و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای بارانزا را که از دریای کیهانی برمیخواست به اینسو و آنسو رانده و بارانهای زندگیبخش بر هفت کشور زمین فرو ریخته است و این مناسبتی بوده که این پیروزی را ایرانیان در این روز به جشن بنشینند… اما روایت دیگر نیز دربارهی یکی از اسطورههای ایران باستان است. روایت آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان. گفتهاند که بین ایران و توران سالها جنگ و ستیز بوده، در نبرد بین «افراسیاب» و «منوچهر» سپاه ایران شکستی سخت میخورد؛ این رویداد در روز نخست تیر ماه روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی این نبرد سخت به سازش تن در میدهند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از بپرهیزند قرار میشود که از مازندران تیری به طرف خاور (خراسان) پرتاب کنند تا هر جا تیر فرود آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچیک از دو کشور از آن فراتر نروند. تا دو طرف ماجرا در حال این گفتوگو بودند، سپندارمذ(ایزدبانوی زمین) پدیدار گردیده و فرمان داد تا تیر و کمان آوردند. آرش که در بین ایرانیان بزرگترین کماندار شناخته میشد و به کمک نیروی بیهمانندش تیر را دورتر از همهکش در ایران پرتاب میکرد، برگزیده شد تا کاری بزرگ انجام دهد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و با نیروی راسخ خود تیری به طرف خاور پرتاب کند، تیری که آیندهی ایران را رقم خواهد زد. آرش هم میدانست که پهنای کشور ایران از این پس به نیروی بازو و تیررس ترکش او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد، پا پیش گذاشت و پذیرفت. او خود را آمادهی این نبرد سخت کرد، برهنه شد و بدن خود را به شاه و سپاهیان نشان داد و گفت: ببینید من تندرستم و کژی و کاستی هم در وجودم نیست، اما میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همهی نیرو و توانم با تیر رها شده و از بدن بیرون خواهد آمد؛ پس میدانم که در چه میدانگاهی وارد شدهام. سپس آرش تیر و کمان برداشت و رهسپار البرز شد و بر بلندای «کوه دماوند» برآمد و به نیروی خدادادی نیز تیری از کمان رها کرد که تمام وجودش را در آن تیر نهاده بود و سپس از رها شدن تیر خود ملول و بیجان بر زمین افتاد. مردم هزاران درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همهی سربازان ایرانی که غیرتمندانه مرزهای این کشور را محافظت میکنند، نمودند. پس از آن هرمز خدای بزرگ، به فرشتهی باد(وایو) فرمان داد تا تیری که از کمان آرش کانگیر رها شده است را نگهبان باشد و از هر گزند و آسیب نگه دارد تا تیر دورتر فرود آید. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و میرفت و از کوه و دره و دشت میگذشت تا اینکه در کنار رود«جیهون» بر تنهی یک درخت گردو که بزرگتر از آن در گیتی نبود ه است، نشست. از آن پس آنجا را مرز «ایران» و «توران» دانستند و هر سال به یاد خاطرهی جوانمردی آرش این روز را جشن گرفتند.
پاسداشت قلم خاستگاه سوم جشن «تیرگان» توجه به قلم و همچنین نگارش در سرزمین ما ایران، از پیشینهیی دیرینه برخوردار است. در ایران باستان که تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهایش به حساب میآمده و در این روز برنامهها و آیینهایی ویژه نیز به وسیلهی پادشان و مردم برگزار میشده، یکی از این برنامهها را پاسداشت و ارج نهادن مقام قلم دانستهاند. در ترادف بین روز پااسداشت نویسندگان و جشن تیرگان نیز میگویند هوشنگ نخستین پادشاه پیشدادی ایران، در این روز نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت و مردم نیز آن را جشن گرفتند و آن جشن به برای ارزشمندی قلم تاکنون بر جای مانده است. همچنین در تاریخ ثبت است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد کاتب ستارگان نام گرفته است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسندگان دانست. با دانستن این پیشینهی تاریخی از روز سیزدهم تیر ماه پس از انقلاب شماری از نویسندگان و شاعران سرشناس کشورمان همچون محمدعلی سپانلو پیشنهاد نمودند تا روز سیزدهم تیرماه را به عنوان «روز قلم و نویسنده» ثبت کنند تا اینکه بالاخره روز چهاردهم تیرماه به وسیلهی انجمن قلم به عنوان «روز قلم» نامگذاری شد و در تقویم رسمی کشور نیز ثبت گردید. اما هنوز این مناسبت مهم و ارزشمند تاریخی که از چندین جنبه به پیشینهی ایران و فرهنگ کشورمان باز میگردد، هنوز چندان بین مردم و حتی دستاندرکاران رسانههای گروهی، فرهنگیان، صاحبان قلم و اندیشه و نویسندگانشناخته شده نیست و باید بیشتر در این زمینه آگاهی بخشی صورت گیرد. باید دانست که قلم؛ «زبان عقل» است. انسانها پس از زبان که بیان کنندهی اندیشه و تفکر آنها است، به کمک قلم که باید آن را زبان دوم انسانها دانست، هویت، فرهنگ و تمدن خود را ثبت، ضبط و ماندگار میکنند. هر قوم و ملت که بتواند از قلم بهرهیی بیشتر ببرد، میتواند فرهنگ خود را در جهان ماناتر و ماندگارتر سازد. آثار نوشته شده و مکتب در طول تاریخ باقی خواهند ماند و افکار و ایدههای مردم را در طول تاریخ انتقال خواهند داد. بنابر این پیشرفت، پیروزی و بهروزی ملتها ریشه در قلم آنها دارد. تمدنهای بشری که تجربههای تلخ و شیرین را از سر گذراندهاند در طول تاریخ توانستهاند به کمک بهرهگیری از نعمت قلم آثار خود را در زمینههای مختلف خرد، دانش و شناخت ماندگار کنند…
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.