هاتفخبر – فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: گزارشها نشان میدهد که بیش از ۷۵ درصد جمعیت ایران بدون اعانه نمیتواند زندگی خود را بگذرانند. پرسش اصلی این است که مدارای نجیبانهی مردم ایران با فقر تا کجا میتواند ادامه داشته باشد. روند تحولات مقداری کالاهای اساسی را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد که چه مردم باشرافتی داریم.
هاتفخبر – فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: گزارشها نشان میدهد که بیش از ۷۵ درصد جمعیت ایران بدون اعانه نمیتواند زندگی خود را بگذرانند. پرسش اصلی این است که مدارای نجیبانهی مردم ایران با فقر تا کجا میتواند ادامه داشته باشد. روند تحولات مقداری کالاهای اساسی را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد که چه مردم باشرافتی داریم. به گزارش «هاتفخبر» فرشاد مومنی این مطلب را در نشست اتاق بازرگانی ایران عنوان کرد و با بیان اینکه همگان میدانند اوضاع کشور نابهسامان است، گفت: اقتصاد سیاسی ایران رانتی است و فرصت استثنایی را به افراد میدهد که بتواند به نحوهی بایسته، بیشترین دستاورد از این رانت بهره بگیرند. راه نجات این است که علم را فصلالخطاب قرار دهیم و از دریچهی علم به مسائل توسعهیی نگاه کنیم. در چنین شرایطی اگر دریچهی توسعه به رسمیت شناخته شود باید کاری کرد که ظرفیتهای دانایی در حکومت انطباق پیدا کند. استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه عنصر تعیینکنندهتر از پویایی برای رابطهی مردم و حکومت نیست، افزود: در این شرایط اختلال معنیداری بین رابطهی مردم و حکومت ایجاد شده و هر روز شکنندگی آن در حال افزایش است و در درون حکومت سهلانگاری ناشی از بحران منفعتی و معرفتی ایجاد شده است. از اینرو باید تلاش شود که هوش حکومت ارتقا پیدا کند و به جای اکنونزدگی، افق دید را وسیع کند. این روند نمیتواند قابل تداوم باشد. بسیاری از تحلیلگران دههی ۴۰ را به عنوان دههی طلایی در ایران میدانستند، این درحالی است که در سال ۴۹ گزارشها نشان میداد که فریب رشدهای بیکیفیت دورقمی را نخورید سیستم به سمت فروپاشی در حال حرکت است. وی با بیان اینکه دربارهی وضعیت اجتماعی کشور باید از مفهوم سقوط اعتماد اجتماعی سخن به میان آورد، افزود: در اندیشهی توسعه از این عبارتها کم استفاده نشده است اگر حکومت با بحران روبهرو است در واقع با بحران اندیشه مواجهه شده است و این بحران را به دیگر بخشها نیز سرایت میدهد.
مومنی با بیان اینکه رابطهی مردم و حکومت را باید کالبدشکافی کرد افزود: از دریچهی اندیشهی توسعه و کارنامهی نظری و عملی میتوان در هفت عرصه متمرکز شد در این هفت عرصه میتوان ریشههای اصلی بحران را شناسایی کرد. این هفت عرصه عبارتنداز : فقر، نابرابری، عقبماندگیهای فزاینده نسبت به خارج، مشارکت، وضعیت بنیهی تولیدی، فساد، وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج. این استاد دانشگاه با بیان اینکه ایران دچار حس بیآینده بودن شده است، افزود: مهلکترین پدیده در اندیشهی توسعه بیآینده بودن است برای اینکه هشدار جدی در این زمینه داده شود باید بگویم که مرحلهی پس از بیآینده بودن فروپاشی است. برای شما قابل تصور نیست که چرا ساختار قدرت کنونی در ایران از ارائهی گزارشی منصفانه از وضع موجود طفره میرود. بزرگترین ادعایی که حکومت مطرح میکند حرکت به سمت استقلال از حکومتهای شرقی و غربی است این درحالی است که اقتصاد رانتی با بحران دادهها روبهرو است و به دلایل گوناگون نمیتوان به دادهها اکتفا کرد. وی با اشاره به وضعیت اقتصادی ایران در سه سال منتهی به ۱۴۰۰ گفت: برای نخستین بار جمعیت کم درآمد در ایران دو برابر شد و گزارشها نشان میدهد که بیش از ۷۵ درصد جمعیت ایران بدون اعانه نمیتوانند زندگی خود را بگذرانند. پرسش اصلی این است که مدارای نجیبانهی مردم ایران با فقر تا کجا میتواند ادامه داشته باشد. روند تحولات مقداری کالاهای اساسی را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد که چه مردم باشرافتی داریم. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: نجابت خانوادههای ایرانی در برابر فقر تا آنجا میتواند ادامه داشته باشد که کارد به استخوان نرسد بعد از آن زمان تغییر خواهد کرد. من در سال ۹۶ موج اعتراضات را از دریچهی اقتصادی تحلیل کردم و با جزییات نشان دادم که چگونه حکومتگران عامل مردم را نادیده گرفتند و متحدان استراتژیک خود را تغییر دادند و مردم را جایگزین رباخوارها و دلالان کردند. در سال ۹۶ دو گروه در خیابان ریختند گروه نخست کارگران کارخانههای متوسط و رو به بالا بودند که حدود ۶ تا ۲۵ ماه حقوق دریافت نکردند آنها اعلام کردند که دیگر نمیتوانند به این شرایط ادامه بدهند همزمان با این گروه سپردهگذاران در موسسات غیرمجاز نیز به خیابان آمدند. حکومتگران گروه را اول با تهدید به خانهها فرستادند و به آنها گفتند که این شرایط را تحمل کنند اما برای جبران خسارتهای وارده به گروه دوم جلسات شماری را برگزار کردند و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان در اختیار آنها قرار دادند. وی تصریح کرد: تلخترین قسمت ماجرا این بود که رئیس جمهور وقت که خود را حقوقدان میدانست بیان کرد که این بحران را هنرمندانه حل کردیم و توانست مسائل مربوط به موسسات غیرمجاز را سامان بدهیم . مومنی با بیان اینکه باید از مقام توصیف بالاتر بیاییم و وارد مقام تحلیل شویم، افزود: این تفکر ایجاد شده است که حکومت اگر کوتاه بیاید فرو میریزد. این سخن بارها به میان آمده است که رژیم پهلوی به این دلیل که کوتاه آمد سقوط کرد اما ما که آن ایام را درک کردیم به خوبی میدانیم که شاه در مسیر سرکوب تا اعلام حکومت نظامی جلو رفت و وقتی سرکوب جواب نگرفت اعلام کرد که من صدای انقلاب شما را شنیدم. به گفتهی این استاد دانشگاه، علم روشن خواهد کرد که چگونه باید از این شرایط خارج شویم و چگونه ما به این مراحل رسیدهایم. بیکفایتها و رانت ایجاد شده در کشور باعث شد مبالغ ارزی و ریالی قابل توجهی تلف شود و برخلاف وعدههایی که داده شد نتوانستند عمل کنند اینجاست که باید گفت آیینه شکستن خطاست و گاهی باید عملکرد خود را رصد کنیم. وی در پایان با بیان اینکه راه نجات ایران، مردمداری و جلسات مشارکت با دانایان و حرکت به سمت برنامههای میان مدت است، افزود: برنامه توسعه ایران پاورپوینتی شده است این برنامه با مناسبات رانتی افراد همسو بوده و میتواند نظر این افراد را جلب کند این درحالی است که راه نجات ایران این است که یک برنامه دقیق توسعه ملی تدوین شود وهمگان برای اجرای آن مشارکت و کمک کند.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.