هاتفخبر – تازههای کتاب در ایران – نسرین پورهمرنگ – اتاق جیکوب/ویرجینیا وولف/ مهدیه عباسپور/ نشرچشمه
«اتاق جیکوب» را ویرجینیا وولف؛ نویسندهی نامدار بریتانیایی به نگارش درآورده است. این اثر را در زمرهی نخستین آثار ادبی مدرن به شمار می آورند. وولف این اثر را در سبکی به نگارش درآورده است که از آن با عنوان «جریان سیال ذهن» نام میبرند. در این سبک ادبی جابهجاییهای زمانی، درهمریختگی ساختار دستوری زبان در جملهها و واژگان، طرح داستانی نامشخص، زمان غیرخطی و همگامی زمان روایت با زمان ذهنی کاراکترها قابل مشاهده است. نثر شاعرانه و خیالانگیز بودن گفتارها، از دیگر ویژگی های سبک نگارشی جریان سیال ذهن است. تلاش نویسنده معطوف شخصیت پردازی می شود و طرح داستانی مشخصی برای داستان وجود ندارد. وقایع رمان «اتاق جیکوب»- که سومین اثر این نویسندهی بریتانیایی است- در خانوادهیی به نام فلندرز اتفاق میافتد و شخصیت اصلی رمان فردی به نام جیکوب است. جیکوب، که برخی شخصیت او را الهام گرفته از برادر کوچک وولف میدانند که در سال ۱۹۰۶ در جریان حادثهیی درگذشت، نمایندهی بخشی از جامعهی جوان انگلیس پس از جنگ جهانی اول است. جوانانی که میکوشند تا روح و ذهن خود را به دلبستگیهای نوستالژیک دوران گذشته پیوند زنند اما اضطراب و ناآرامی زمان حال برقراری این پیوند را دشوار میسازد.
اگرچه جیکوب فلندرز شخصیت اصلی داستان ووولف است، اما حضور واقعی او را نمی توان با دست اشاره کرد و نشان داد. خواننده تا پشت در اتاقش می رود، اما دیگر جلوتر رفتن برایش مقدور نیست و متوقف میشود؛ اتاقی که از آن بیش از یک میز گرد و دو صندلی چوبی با گلدانی زرد و جعبهیی سیاه پر از نامه چیزی نمیبیند. جیکوب هرچه هست در اذهان دیگر شخصیتهای رمان جای دارد، تصور و برداشت دیگران از وی در موقعیتهای مختلف است. نویسنده نیز در دادن اطلاعات به خواننده امساک به خرج میدهد، گویی که به عمد شخصیت او را مبهم و رازآلود وامیگذارد تا خواننده نیز تلقی و تعبیر خود را از شخصیت جیکوب داشته باشد. داستان بیش از آن که روایتگر وقایعی در دنیای واقعی باشد، انتقال دهندهی احساسات، عواطف و افکار شخصیتهای داستان است. کنش چندانی در بیرون رخ نمیدهد؛ گرچه رمان به دورهی تاریخی پرآشوبی می پردازد؛ دورهیی که آشوبهای سهمگینتری را نیز به همراه دارد. خواننده در پایان داستان احساس می کند که با انباشتی از احساسات متناقض دست و پنجه نرم میکند که باید بتواند از خلال چم و خمشان خود را بیرون بکشد. جیکوب که او را از خلال گفتهها و نظرات دیگران درمی یابیم نمایندهی نسلی پرشمار از جوانانی است که نمی دانند با سردرگمی و بیهویتی شان چه کنند. آنها نمیدانند چگونه از پس تضادها برآیند. شاید چندان اهل مواجهه و نبرد نباشند. ترجیح میدهند که به گذشته پناه ببرند، گذشتهیی که برایشان نمادی ازآرامش، جان گرفتن احساسات رمانتیک و عشق و آرامش است. البته جیکوب میکوشد که با دنیای جدیدی که با آن مواجه است ارتباط برقرار کند، نامههایی که می نویسد نمادی از همین تلاش برای برقراری ارتباط است، اما نامهها هیچ گاه بیانگر عمق احساساتی نیستند که نویسنده را در حصاری از تنهایی قرار دادهاند، جیکوب در عمق باقی میماند و در تنهایی خود مدفون میشود.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.