هاتفخبر – تازههای کتاب در ایران – نسرین پورهمرنگ – «زمان دستدوم» / سوتلانا آلکساندرو الکسیویچ/ ترجمهی عبدالمجید احمدی/ نشر چشمه/ 636 صفحه
«زمان دست دوم» عنوان اثری است که سوتلانا الکسیوویچ نخستین بار در سال 2013 آن را منتشر ساخت. خانم سوتلانا الکسیوویچ، نویسنده و روزنامهنگار اهل بلاروس است که در سال ۲۰۱۵ موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد. این کتاب به واقع پنجمین اثر این نویسنده است که تجربهی زندگی در اتحادجماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد. البته این اثر به طور مشخص به بحبوحهی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می پردازد، زمانی که شیرازهی همه چیز از هم پاشیده است و دیگر کسی برای دیگری ارزش قایل نیست و بقا تنها چیزی است که به آن فکر میکنند. نویسنده با صدها نفر از قشرهای مختلف، طبقات گوناگون، نژادهای متعدد و سنین متفاوت به گفت و گو پرداخته است. از استادان دانشگاه که بعد از فروپاشی ناگزیر از جمعآوری تهسیگار شدهاند تا قهرمانان جنگی که دیگر کسی برایشان احترام و ارزشی قایل نبود. از کاسبان و پیشهوران تا تا دلالان و اعضای سابق حزب. الکسیویچ با گسترهیی شگفتآور از آدمها به گفت و گو نشست و برایند این گفت و گوها را در اثری تاملبرانگیز به نگارش درآورده است. اینکه چگونه استبداد مطلق و فروپاشی حاصل از آن بر زندگی میلیونها انسان تاثیری محونشدنی از خود برجای گذاشته است و رویاها، عشق، جوانی، انسانیت، فرهنگ و زندگیهای بسیاری را برباد داده است. او به مانند سایر آثارش در این کتاب نیز فقط نقش یک راوی را برعهده دارد و قضاوت کردن را برعهدهی خواننده می نهد. این کتاب پیش از این با ترجمهی شهرام همتزاده و توسط انتشارات نیستان به فارسی ترجمه شده بود و اینک نشر چشمه با ترجمهی عبدالمجید احمدی آن را به چاپ دوم رسانده است. نویسندهی کتاب؛ سویتلانا آلکسییویچ در ۳۱ ماه می ۱۹۴۸ در شهر استانیسلاو، در شرق اوکراین به دنیا آمد. پدرش اهل بلاروس و مادرش اوکراینی بود. آنها هردو معلم بودند و پس از چندی به بلروس مهاجرت کردند. سویتلانا در سال ۱۹۶۵ تحصیلاتش را به پایان رساند. وی همزمان هم به معلمی پرداخت و هم در روزنامههای محلی به حرفهی خبرنگاری مشغول شد. وی سپس یک دورهی روزنامهنگاری را نیز در دانشگاه ملی بلاروس گذراند و فعالیت خود را در این رشته به صورت حرفهییتر ادامه داد. چندسالی را به عضویت اتحادیهی نویسندگان شوروی درآمد. مدتی نیز به فرانسه و آلمان رفت، اما سپس به بلاروس بازگشت. کتابهایی که سویتلانا به نگارش درآورده است بر مبنای مصاحبههای طولانی با افرادی بوده است که زندگی در اتحاد جماهیر شوروی را تجربه کردهاند و حوادث و رویدادهای گوناگون را تجربه کردهاند. شهرت این نویسندهی بلاروسی برندهی جایزهی نوبل به اثار مستند و روایتگونهیی برمیگردد که حاصل مصاحبهها، گفتو گوها و مشاهدات وی است. که از جمله میتوان به همچون «جنگ چهره زنانه ندارد»، «بچههایی از جنس روی»، «زمزمههای چرنوبیل» و «زمان دست دوم» اشاره کرد. نویسنده در بخشی از مقدمهی کتابش چنین مینویسد: «حال زمان وداع با دوران شوروی و با زندگی گذشتهمان است و من بر آنم تا با گذار از وادی طرفداری و غرض¬ورزی، حرفهای همه افرادی را که در درام سوسیالیستی شرکت داشتند، گوش کنم…
کمونیسم نقشه¬ای غیرعاقلانه در سر داشت و در پی بازسازی انسان «باستانی» و حضرت آدم بود و به این هدفش هم رسید. شاید به تنها چیزی که دست¬یافت، همین بود. طی هفتادواندی سال، گونهٔ جدید انسانی از آزمایشگاه مارکسیسم ـ لنینیسم بیرون آمد و آن را انسان شوروی نام نهادند. برخی برآناند چنین انسانی، شخصیتی تراژیک است و گروه دیگر نام روسی ساوُک را بر اینگونه جدید مینهند. من این انسان را میشناسم و آشناییام دیرینه است. پهلو به پهلوی چنین فردی بوده¬ام و سالها با او زندگی کرده¬ام. آن فرد من هستم، آشنایان، دوستان و والدینم هستند. سالیان سال، به مناطق مختلف شوروی سابق سفر کردم، چراکه «انسان شوروی» فقط روس نبود بلکه بلاروسها، ترکمنها، اوکراینیها، قزاقها و… را نیز شامل میشد. امروزه با اینکه در کشورهای مختلفی زندگی می¬کنیم و به زبانهای متفاوتی سخن می¬گوییم ولی باز هم چون گاو پیشانیسفید مشخص و متمایزیم. همچنان همان انسانهای دوران سوسیالیسم هستیم و به سایرِ انسانهای کره زمین شباهت نداریم. فرهنگ واژگان و تصورات خودمان را دربارهٔ خوبی و بدی داریم. برداشت¬مان از قهرمانان و الگوهایمان نیز همین¬گونه است. رابطهمان هم با مرگ منحصر به خودمان است. شلیک، تیرباران، حذف، پاکسازی. در مصاحبههایی که ثبت و ضبط میکنم، واژه¬هایی از این دست را بارها و بارها شنیده-ام. در دوران شوروی اگر فردی به ناگاه ناپدید می¬شد، کلماتی مانند دستگیری، ده¬سال حبس بدون حق مکاتبه و تبعید زیاد شنیده میشد. با در نظر گرفتن این حقیقت که چندی پیش، میلیونها انسان جانشان را از دست دادند، چه بهایی برای زندگی یک انسان می-توان در نظر گرفت؟ آکنده از نفرت و پیشداوری هستیم. در واقع گولاک و جنگی وحشتناک ، ما را به اینجا سوق داد. وقایعی همچون اشتراکیسازی ، کولاکزدایی ، مهاجرت اجباری مردم و اقوام و… را سپری کردیم. آری، سوسیالیسم چنین بود و در یککلام، زندگی ما اینگونه بود. در آن دوران کمتر دربارهٔ آن سخن می¬گفتیم ولی حال که آن زمانه بیبازگشت، سپری شده و دنیا تغییر کرده، سبک زندگی ما در آن گاه (بدون قضاوت دربارهٔ خوب یا بد بودن آن) برای همگان جالب شده است و می¬خواهند دربارهٔ آن بدانند. من یک نویسندهام و با یافتن تکههای این پازل در پی یافتن نسخهٔ روسی تاریخ سوسیالیسم و… هستم. در جستوجوی این حقیقت که سوسیالیسم از نوع روسی، چگونه در روح و روان آدمی جریان یافته بود. همیشه این فضای کوچک مرا به خود جلب میکند. گستره¬ای که در شمایل یک انسان میسر شده و در آن هر اتفاقی شدنی است.»
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.