ما چه کم داریم؟
هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – این روزها هر جا که کسی میخواهد صحبت کند یک جوری بحث به موضوع توسعهی کشورهای دیگر و عقب ماندن ایران از کاروان توسعهی جهانی کشیده میشود و اینکه مگر ایران چه چیزی از کشورهای دیگر کمتر دارد که باید چنین اقتصاد بیمار و عصا به دست داشته باشد؟
هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – این روزها هر جا که کسی میخواهد صحبت کند یک جوری بحث به موضوع توسعهی کشورهای دیگر و عقب ماندن ایران از کاروان توسعهی جهانی کشیده میشود و اینکه مگر ایران چه چیزی از کشورهای دیگر کمتر دارد که باید چنین اقتصاد بیمار و عصا به دست داشته باشد؟
یکی میگوید ژاپن را نگاه کنید، آن یکی میگوید سوئیس و هلند را ببینید، یکی میگوید اینها به کنار همین همسایهی خودمان ترکیه را مد نظر قرار دهید و… خلاصه اینکه همه دارند پیشرفت میکنند و ما داریم در جا میزنیم، مگر ما چه کم داریم؟
منابع نداریم؟ نفت و گاز، معادن، جنگل، دریا و… نداریم؟ که داریم. خداوند که همهی منابع جهان را در ایران به ودیعه گذاشته پس چرا ما نمیتوانیم به توسعه برسیم؟
ممکن است افراد صاحبنظر، اقتصاددانها، کارشناسان و تئوریسینها برای این پرسش از زوایای مختلف و از نظرگاههای متفاوت، دلایلی متعدد و متنوع بیان کنند که بدون شک هر یک از آنها در جای خود قابل توجه و محل بحث و بررسی است اما به نظر من با همهی احترامی که به تمام نظرات کارشناسی در این زمینه میتوانیم قائل شویم، یک مسالهی مهم را باید بدون تردید مورد توجه قرار دهیم که ما به شکل وحشتناکی بهصورت بادکنکی خود را «فرهنگیترین» مردمانجهان میپنداریم و بر این باوریم که از نظر فرهنگی بسیار مترقی و پیشرفته هستیم که فعلاً به این ادعا و تصور هم کاری ندارم.
بدون شک برای «ملت فرهنگی بودن» باید «اخلاقیات» هم رعایت شود و توسعه بدون توجه به ابعاد فرهنگی هم میتواند بیمعنا باشد.
هنگامی که جامعهی ما از نظر اخلاقی به چنین مرز وحشتناک و دهشتآور رسیده که موضوع کودک همسری مطرح میشود، حضور بانوان در استادیوم پیروزی بزرگ تلقی میگردد، هیچ اعتماد و اطمینان اجتماعی به رعایت اصول و موازین بهداشتی و حتی انسانی در تولید محصولات خوراکی وجود ندارد مثلاً از پوست و ضایعات مرغ کالباس میسازند، گوشت آلوده فروخته میشود، مرغ معتاد به مردم عرضه میگردد، از پلاستیک آبلیمو درست میکنند، در روغن خوراکی پالم میریزیم، محصولات تراریخته بدون نظارت عرضه میشود، داخل آرد فضولات حیوانی ریخته میشود و دهها مورد دیگر که همهی آنها مستقیماً به سلامت افراد جامعه مرتبط است را انجام میدهیم و وجدان درد هم نمیگیریم آیا میتوانیم خود را با کشور یا کشورهایی مقایسه کنیم که کمکاری را تحمل نمیکنند؟ و به افزایش تعطیلات رسمی خود رای مثبت نمیدهند؟ واز فرط کار زیاد بیهوش میشوند؟ و سپس به خاطر بیتوجهی به خواستههای دیگران حتی خود را مجازات میکنند و…
باید بپذیریم که ما هنوز در ابتدای راه توسعه هم نیستیم. توسعه به وجود و بهرهگیری از فناوریهای نوین نیست، توسعه در فکر، ذهن، خلق و خوی انسانها است. در فرهنگ ملتها است. فرهنگ یک ملت است که دروازههای توسعه را بر روی آنها میگشاید نه داشتن منابع طبیعی و خدادادی.
مگر کشورهای اسکاندیناوی منابع طبیعی غنی دارند؟ مگر ژاپن منابع سرشار دارد که دومین اقتصاد برتر جهان پس از آمریکا است و…
این را باید یاد بگیریم که تا نخواهیم فرهنگ خود را به سطح فرهنگ کشورهای توسعهیافته برسانیم هر سخن و هر استدلال ولو منطقی در زمینهی عقبماندگی، میتوان گفت ما را به نتیجه نمیرساند.
وقتی «فرهنگ» ما به این سطح تنزل یافته که برای منفعت شخصی حاضریم «سلامت» دیگران را به خطر بیندازیم، سخن گفتن از توسعهی دیگر کشورها دردی از ما دوا نمیکند چون ما مشکلات بنیادین در این زمینه داریم.
بنا بر این در صحبتهای روزانهی خود اول جایگاهمان را مشخص کنیم که در کدام طرف صف هستیم. صفی که به حقوق، آزادی، رای، نظر، منش، تفاوتها و رویکردهای دیگران احترام میگذارد و حاضر نیست برای منفعت شخصی حقی از دیگری تضییع شود یا صفی که هیچ حقی برای طرف یا طرفهای مقابل قائل نیست و فقط به خود میاندیشد.
میتوان نتیجه گرفت که هرگاه برآیند کششهای این دو صف در جامعه به سمت احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی باشد، آنگاه شاید بتوان آن جامعه را به محک قیاس با جوامع پیشرفته سپرد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0