هاتف خبر – سیدحسین ضیابری سیدین – باران مگر تو مایه ی رحمت الهی نبودی، چرا آوار شده ای روی سر مردم؟ چرا هستی و نیستی هموطنانمان را با خود برده ای؟ چرا آنها را در این روزهای نخستین بهاری و زمانه ی شادی و نشاط، بی خانمان کردی و به گریه انداختی؟
هاتف خبر – سیدحسین ضیابری سیدین – باران مگر تو مایه ی رحمت الهی نبودی، چرا آوار شده ای روی سر مردم؟ چرا هستی و نیستی هموطنانمان را با خود برده ای؟ چرا آنها را در این روزهای نخستین بهاری و زمانه ی شادی و نشاط، بی خانمان کردی و به گریه انداختی؟ حالا مردم با همه ی گرفتاریهای کوچک و بزرگی که دارند، باید چشم به آسمان هم بدوزند که آب آنها و خانه و کاشانه شان را با خود نبرد. مردم خوب می دانند که کسی نمی تواند به داد آنها برسد. مدیریتهای ناکارآمد و غیرمتخصص که با دخالت در طبیعت نه تنها کمکی به مردم نکرده اند بلکه زمینه های این گرفتاری را بیش از پیش فراهم کرده و با مداخلات خود در طبیعت، این آبهای روان آرام را خروشان نموده اند، نمی توانند آلام این مردم را تسکین دهند. باران هیچ می دانی که ما تو را برای آبادی، آسایش، کشت و کار می خواستیم نه برای ویرانی و سرگردانی؟ یکمرتبه آمدی و همه چیز را به هم ریختی و زمین و آسمان را به هم دوختی و خانه و کاشانه ی هموطنانمان را که حاصل سالها کار و تلاش آنها بوده چند روزه به باد فنا داده ای؟ باران آیا صدای ضجه های آن مادر کهنسال لرستانی که همه ی هستی و نیستی خود را از دست داده بود، را نشنیدی؟ باران آیا به صدای ناله ها و گریه های آن مرد خوزستانی که دیگر چیزی برایش باقی نمانده بود را خوب توجه کردی که چه دردی عمیق در سینه داشت؟ باران ما از مسوولانمان دلگیر نیستیم چون خوب می دانیم که آنها همیشه در چنین شرایط سخت و دشوار، غافلگیر می شوند و برای خروج از غافلگیری بلافاصله تلاش می کنند و جلسه ی ستاد بحران تشکیل می دهند. باران ای کاش انصاف داشتی و بی پناهی، بی کسی و خستگی هموطنانمان را به خوبی می دیدی. تو را به خدا قسم می دهم باران، ای رحمت الهی، ای لطافت طبع، ای زیبایی طبیعت، اینبار که می خواهی می باری وضعیت اسفبار زندگی ما را ببین. وضعیت نامناسب و نامطلوب زیرساختهای شهری و روستایی ما را مد نظر داشته باش. تو را به خدا سوگند دیگر بیش از این هموطنانمان را دربند و اسیر نساز.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.