هاتفخبر- این مقاله در شمارهی ۱۲۷۲ «هاتف» روز سهشنبه هفتم مهر ماه امسال چاپ شده است. حسن روحانی رءیس جمهور یکشنبهی گذشته به نیویورک رفت تا ضمن تکرار دیدارهای سالهای گذشتهی خود و تکرار سخنان کلیشهیی که طی ماههای گذشته به طور مداوم از وی و سایر مسوولان ایرانی شنیدهایم، همچنان شاهد باشیم
هاتفخبر- این مقاله در شمارهی ۱۲۷۲ «هاتف» روز سهشنبه هفتم مهر ماه امسال چاپ شده است.
حسن روحانی رءیس جمهور یکشنبهی گذشته به نیویورک رفت تا ضمن تکرار دیدارهای سالهای گذشتهی خود و تکرار سخنان کلیشهیی که طی ماههای گذشته به طور مداوم از وی و سایر مسوولان ایرانی شنیدهایم، همچنان شاهد باشیم که روند امور بر پاشنهی سابق میچرخد، بدون آنکه هیچ دورنمای روشنی برای کشور و نزدیک به ۸۰ میلیون ایرانی ساکن در آن مشاهده شود. تمام دنیا از وضعیت بحران اقتصادی و اجتماعی که کشور ما را فرا گرفته مطلعند و از آن سخن میگویند، اما در خود ایران از زبان کسانی که قدرت، اختیارات و امتیازات بیشمار را در چنگال خود دارند، هیچ سخن روشن و نویددهندهیی برای روزهای دشوارتری که انتظار مردم ایران را میکشد، شنیده نمیشود. سخنان کلیشهیی و غیرمنطقی به طور فراوان و مکرر از پشت تریبونها بر زبان جاری میشود. بدون آنکه مردم شاهد هیچگونه عزم و ارادهیی برای حل مشکلات بیشمار کشورشان باشند. انگار که مردم این آقایان را به این سمتها برگزیدهاند که هر روز و هر روز از زبان آنان مُشتی حرف تکراری و کلیشهیی بشنوند. مردم از خود میپرسند اگر سیستم مدیریتی کشور ما تا این اندازه فلج و بیخاصیت است؟ اصلاً ضرورت آن برای چیست؟ اگر قرار است دولت هر روز بیشتر و بیشتر از جیب مردم بکند تا هزینههای جاری و غیرجاری خود را پرداخت نماید؛ چه نیازی به چنین دستانی وجود دارد؟ اصلاً اهمیت یک مدیریت فلج و ناکارآمد در چیست؟ مردم ایران وضعیت خود را با دیگر کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان که بیشتر در آرامش و تلاش برای بهبود روزافزون شرایط زندگی و توسعهی جامعهشان به سرمیبرند، مقایسه میکنند و از خود این سوال اساسی را میپرسند که چرا و برای چه ما باید به طور مداوم در التهاب و مشکلات و تنشهای سیاسی با همسایگان و دنیا به سر ببریم؟! چرا تروریسم در منطقه فروکش نمیکند؟ چرا جنگهای نیابتی در منطقه اوج گرفته است و پایان نمیپذیرد؟ ایران برای برقراری صلح در منطقه چه راهکارهایی دارد؟ مگر غیر از این است که آتش جنگهای منطقهای گریبان خود ما را هم خواهد گرفت؟ از گرفتار شدن در منجلاب جنگهای منطقهای و نیابتی چه چیز عاید ملتها میشود؟ جنگ تا به کجا باید پیش رود و اساساً جنگها چه نفعی به حال ملتها داشته و خواهند داشت؟ مردم از خود میپرسند که چرا ما زبان صلح و دوستی و برادری و برابری به معنای واقعی در کشور نداریم؟ چرا ما تلاش نمیکنیم که رابطهی سازندهتری با جامعهی بینالمللی و جهان متمدن داشته باشیم؟! همان جهانی که در شعارهایمان مدام از آنها اعلام نفرت و برائت میکنیم اما در عمل برای حضور خودمان و فرزندانمان در همین جهان متمدن اما به گفتهی ما فاسد و کافر، همهی ثروت این کشور را به تاراج و یغما بردهایم؟ مردم از خود میپرسند مگر غیر از این است که اختیارات حکومت در دنیای مدرن یک اختیارات حداقلی از قدرت سیاسی و وظیفهی آن حفظ امنیت شهروندان و حاکمیت قانون است؟ پس چرا در کشور ما حاکمیت بر همهی ابعاد زندگی مردم سیطره دارد و برای استراتژیهای اساسی خود که به طور مستقیم بر سرنوشت آنها و دهها نسل آیندهی این کشور تاثیرگذار است، هیچگونه همهپرسی و نظرخواهی عمومی برگزار نمیکند؟ مردم به طور مداوم از خود میپرسند که ناکارآمدی ساختارهای مختلف قدرت تا به کی باید بازتولید شود، بدون آنکه ما شاهد تحولات جدی برای بهبود شرایط مدیریتی کشور باشیم؟! فقر، فساد، تبعیض تا به کی و تا به کجا باید ادامه داشته باشد و نتایج حاصل از آن را که به ترور، خشونت، فحشا، اعتیاد و دهها درد بیدرمان دیگر منجر میشود را تا کجا و تا به کی باید شاهد باشیم؟! مردم میگویند ما نمیخواهیم متفاوت باشیم، ما اگر خیلی هنر داشته باشیم باید بتوانیم مثل انسان زندگی کنیم. زندگی انسانی گمشدهی سالیان سال در این کشور است. با این همه مصیبت و بدبختی که گریبان ما را گرفته است، به راستی چه کسی، کدام کشور در دنیا و کدام مردمان و ملتها خواهان آن هستند که زندگی فلاکتبار ما را اقتباس کنند و در جامعهی خود بازتولید نمایند؟ ما اگر خیلی هنر داشته باشیم و هوا برمان ندارد که هنرمندترین، باهوشترین، بهترین و … جهان هستیم، شاید بتوانیم سطح زندگی و توسعهی کشورمان را به یکی از کشورهای درحال توسعه مثلاً آسیای میانه برسانیم. سایهی توهم متفاوت بودن را از سر خود و این ملت بردارید.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.