کد خبر : 9503
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۳

«دست طبیعت» با «دل شهر» یار بود! / سیاسی‌ترین برف رشت، سر مردم آوار شد

«دست طبیعت» با «دل شهر» یار بود! / سیاسی‌ترین برف رشت، سر مردم آوار شد

هاتف – سید حسین ضیابری سیدین – تقریباً هر چند سال به چند سال رشت و استان گیلان یک برف سنگین به خود می‌بیند. در سالهای دور برف سال ۵۰ و در سالهای کمی نزدیکتر برفهای سال ۷۱، 83 و 86، ۹۲ و هم‌اکنون برف سال 95.

   هاتف – سید حسین ضیابری سیدین – تقریباً هر چند سال به چند سال رشت و استان گیلان یک برف سنگین به خود می‌بیند. در سالهای دور برف سال ۵۰ و در سالهای کمی نزدیکتر برفهای سال ۷۱، 83 و 86، ۹۲ و هم‌اکنون برف سال 95.
فارغ‌ از حرف و حدیثهایی که درباره‌ی این برف گفته شده اما به مدد تکنولوژیهای هواشناسیی زمان بارش و حتی قطع آن برای همه‌ی مسوولان کاملاً پیش‌بینی شده بود اما باز هم می‌بینیم از عنصر غافلگیر سخن به میان می‌آید. سخنی که چندان به مذاق شهروندان خوش نیامد و حتی غذرخواهی مسوولان هم از آلام و سخیتهای آنها نکاهید.
قطع شدن برق بیش از ۷۵ هزار خانوار در گیلان که به شدت فرسودگی بیش از اندازه‌ی تاسیسات توزیع برق را نشان می‌دهد از یک طرف و مسدود شدن خیابانهای فرعی شهر آنچنان از سویی دیگر شرایط و عرصه را برای رشت و استان گیلان تنگ و دشوار کرد که چهره‌یی دهشتناک از این نعمت الهی را به نمایش گذاشت. چه اینکه فردای روز برف آنچه بیش از همه در شهر به گوش می‌رسید این جمله بود که «خدا به مردم شهر کمک کرده است!» چون همگی به خوبی می‌دانستند: «معلوم نبود اگر این بارش یک یا دو روز دیگر ادامه می‌یافت چه بر سر شهروندان می‌آمد و آنها چه کار بایستی می‌کردند؟»
قطع شدن برق که سبب شد تا خانه‌هایی که پکیج داشته‌اند حتی از نعمت آب و آبگرم هنم محروم شوند و تردد و رفت‌آمد سخت و دشوار مردم در پی مسدود شدن راههای ارتباطی می‌توانست در رشت فاجعه به بار آورد که البته باید گفت خوشبختانه با مدیریت خود مردم و استفاده از حداقل امکانات موجود، خطر بروز این فاجعه از شهر دور گردید.DSC_0038=
خوب یادم هست هنگامی که صاحب‌امتیازی و مدیر مسوولی «هاتف» را در سال ۷۰ بر عهده گرفتم؛ نخستین برف سنگینی که پس از آن تجربه کردم برف هفته‌ی اول اسفند ماه ۱۳۷۱ بود که به دنبال بارش برف ۸۰ سانتیمتری در رشت که در ۲۰ سال گذشته‌ی آن زمان بیسابقه بود رشت کاملاً زمینگیر شد.
آنزمان رسانه‌ها آنقدر توسعه‌نیافته‌ بودند که ابعاد مختلف واقعه را – همانند آنچه امروز اتفاق افتاد – به خوبی تشریح کنند، مصاحبه با افراد و شخصیتهای مختلف انجام دهند و نقطه نظرات مردم را بازتاب دهند. «هاتف» در چنین فضایی در تیتری با عنوان «عجب برفی، عجب حرفی» غافلگیری مسوولان را هدف قرار داده و آن را تقبیح نمود و در گزارشی مفصل تاکید کرد: «آیا با گفتن این مطلب که برف همه را غافلگیر کرده باید از کنار قضیه به راحتی گذشت و به حل مشکلات نپرداخت و آیا باید همیشه غافلگیر شد؟! آیا اگر برف مشابه‌یی در سالهای آینده بارش نماید باز هم مسوولان غافلگیر خواهند شد؟ و یا چه موقع غافلگیری صورت نمی‌گیرد؟! آیا حوادث طبیعی باید خبر دهند تا آمادگی لازم را کسب نماییم؟! خلاصه اینکه برفها آب شدند، البته مردم برفها را آب کردند با صداقت، با صمیمیت و با گرمی خود. مردم برفها را آب کردند با صبر انقلابی و با روحیه‌ی بالای خود. برفها از خجالت مردم آب شدند و گرنه این برف به این زودیها قصد آب شدن نداشت! برف آب شد و سوالی را به جای گذاشت و آن اینکه «آیا مسوولان باز هم غافگیر خواهند شد؟!» پرسشهای آن زمان «هاتف» در این زمینه و برخورد مسوولانه‌ی مدیران ما در سالهای پس از اسفند ۷۱ یعنی بهمن ماه‌های ۸۳ و ۸۶ و ۹۲ هم نشان داد که حتی اگر از زمان بارش برف هم آگاهی کامل وجود داشته باشد، باز هم غافلگیر می‌شویم.
این موضوع نشان می‌دهد که در برفهای دوره‌های گذشته چنین فضایی بوده و همین مسائل بارها و بارها تکرار شده است و ما هنوز آمادگی لازم را برای مقابله با بحران نداریم و این موضوع است که اعتماد مردم را نسبت به مدیران جامعه سلب کرده و آنها را به وضع موجود نگرذان ساخته است.
امسال هم در زمان بارش برف می‌شد به راحتی دلهره و نگرانی را در سیمای شهروندان دید که همه نگران بارش چند روزه‌ی برف بودند اما خوشبختانه «دست طبیعت با دل مردم شهر یار بود» و برف آنچنان پشت هم نبارید و عصر روز پنجشنبه فروکش کرد. کسی نمی‌تواند از عمق فاجعه‌یی که احتمال داشت در پی بارش بی‌وقفه‌ی برف در گیلان به وجود آید، سخن بگوید.
اما مساله‌ی دیگر اینکه در بارش برف اخیر آنقدر ترافیک چهره‌ها در زمینه‌ی اظهارنظر شدید بود، که می‌توان این برف را سیاسی‌ترین برف سالهای اخیر رشت نیز نامید.
نماینده‌یی که از او کمتر موضعگیریهایی مشخص در مسائل سیاسی و اجتماعی دیده‌ایم به شهرداری تاخت و از شهردار رشت انتقاد نمود که خدمات‌رساني شهرداری ضعیف است و اگر شهرداری رشت نبود مردم راحت‌تر بوده‌اند، آسانترین روش انتقاد گیر دادن به یک مقام دم‌دستی است. مقامی که بتوان اور را مقصر واقعی قلمداد کرد و او هم نتواند، دفاع لازم را از خود به عمل آورد.
در پی ارسال نامه‌ی استاندار گیلان به وزیر نیرو و درخواست گروههای متخصص از مرکز برای کمک به آسیب‌دیدگیهای قطع برق، نماینده‌یی هم برای اینکه از قافله عقب نماند؛ وزیر نیرو را تهدید کرد که «اگر نیرو و تجهیزات کامل نفرستد، علیه او اقدام قانونی خواهد کرد!»
اعضای شورای شهر هم یکی یکی و. به ترتیب از رئیس شورا گرفته تا بقیه از مردم عذرخواهی کردند و تو گویی مردم نیازمند عذرخواهی آنها هستند و فقط منتظرند که آنها بیایند و از تریبونهای رسمی بگویند «ما را ببخشید که نتوانستیم به وظیفه‌ی خود عمل کنیم» و در این میان کاسه و کوزه‌ها تنها بر سر شهرداری شکست که تا هفته‌های پیش بحرانهای بسیاری را نیز در شهرداری رشت تجربه کرده و از سر گذرانده است.
اصولاً در دوره‌ی سه ساله‌ی شهرداری ثابت‌قدم، نام او با واژه ی «بحران» گره خورده است و او در این سه سال بیش از شهرداران همه‌ی ادوار گذشته به همه حساب پس داده. به مردم، به رسانه‌ها، به مسوولان و مقامات ارشد استان و به اعضای شورای شهر.
نماینده‌ی شورای شهر که بایستی کار نظارت بر خدماتدهی شهر را انجام می‌داد و پای کار باشد از خانه‌ی گرم و نرم خود پیام می‌دهد، پیامی که دردی را دوا نمی‌کند و تنها برای نشان دادن این است که «البته ما هم هستیم!»
هم‌اکنون با گذشت چند روز از پایان یافتن بارش برف، معابر اصلی شهر کاملاُ باز شده‌اند اما هنوز عبور و مرور در معابر فرعی و کوچه و پسکوچه‌ها همچنان با سختی و کندی انجام می‌شود و هنوز شهر به حالت عادی خود بر نگشته است.۴۷
هنوز برق برخی از مشترکان قطع است و خاطره‌ی برف سال ۹۵ خاطره‌ی سختیهای برفهای سنگین گذشته را در ذهن مردم شهر زنده کرده است و «برف نیم متری رشت ۱۳۶ کیلومتری را زمینگیر کرد» و پس از برفهای سنگین سالهای 83 و 86، ۹۲حالا نوبت به برف 95 هم رسید که نشان دهیم هنوز نمی‌توانیم از مواهب طبیعی لذت ببریم و هنوز دغدغه‌ی اصلی مردم و مدیران، کنترل فرآیند آسیب‌دیدن اجتماعی است.
برف سال ۹۵ هم آمد و رفت اما باز هم مردم نگران سالهای آینده هستند. چون می‌دانند شهرشان از کمبود امکانات و تجهیزات رنج می‌برد و این تازه یک روی ماجرا است چون به گفته‌ی سخنگوی شورای شهر رشت، بسیاری از تجهیزات شهرداری رشت در جریان برف اخیر به شهرستانها اعزام شده بود.
ارسال ماشین‌آلات شهرداری به شهرستانهای دیگر انسان را به یاد این ضرب‌المثل می‌اندازد که «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» چرا در زمانی که خود شهر رشت نیازمند است و حتی امکانات موجود برای رفع مشکلات شهر کفایت نمی‌کند باید این تجهیزات به شهرستانهای دیگر ارسال شود؟ ستاد مدیریت بحران استان گیلان چگونه با این قضیه کنار آمده است که تجهیزات مرکز استان را به شهرهای دیگر ارسال کنند و مردم شهر رشت بی‌پناه‌تر از همیشه با کمبود امکانات و نبود تجهیزات روزهای برفی سخت و جبران‌ناپذیری را سپری نمایند؟
واقعاً در بارش برف اخیر مردم به خوبی دیدند که «دست طبیعت» با آنها یار بوده است، چون اگر بارش این برف ادامه می‌یافت هیچ مشخص نمی‌شد که چه ابعادی مختلف انسانی، اجتماعی و حتی سیاسی شدیدتری می‌توانست داشته باشد؟
اما برف اخیر یکی از سیاسی‌ترین برفهای تاریخ رشت نیز بوده چون بیشتر چهره‌های سیاسی – اجتماعی، فعالان مطبوعاتی و نمایندگان مجلس درگیر آنچه اتفاق افتاد، شدند و به زودی صف‌بندیهای سیاسی مشخص شد.
سیاست‌ورزان بایستی یک نفر را در این میان مقصر جلوه‌می‌دادند که دادند! برف اخیر ثابت‌قدمی را که تا هفته‌های گذشته محبوب مردم شهر رشت شده بود و این محبوبیت می‌توانست برای خیلیها محل خطر باشد، دستاویزی شد برای هجمه و حمله به او و اینکه بگویند: «دیدید ثابت‌قدم این است که شما مشاهد کردید، کارآمد نیست و از اداره‌ی شهر ناتوان است» و «ما حق داشتیم که او را به مسلخ استیضاح بکشیم».
به هر حال آنچه در این بین مهم و قابل اعتنا به نظر می‌رسد، فارغ از اینکه چه کسی مسوول کم‌کاریها باشد، این است که بایستی از تلخیها و سختیها درس گرفت و خود را برای بحرانهای آینده آماده کرد. مطمئن باشد اگر امروز تلاش نکنیم فردا باز هم افسوس خواهیم خورد.
تجهیزات و امکامات خدمات شهری رشت بسیار کم و محدود است، آنچه هم که داریم فرسوده است. مطابق با استانداردهای کلانشهرهای کشور این امکانات توسعه نیافته و آنطور هم که شایع شده همین تجهیزات اندک برای شهرهای شرقی گیلان ارسال شده است، از حالا باید به فکر بود تا برفهای سالهای آینده ما را دچار بحرانی جدید نکند؛ چون شایسته نیست برفهایی «نیم میری» شهری با وسعت «۱۳۶ کیلومتر مربع» را در خود بپیچد و از دست کسی هم کاری جز تماشا بر نیاید.
اما داستان عذر خواهی هم بی‌شباهت به مساله‌ و داستانی نیست که این روزها در فضای مجازی دست به دست شده است:
چهار نفر به نامهای «همه»، «کسی»، «هرکسی» و «هیچکس» زندگی می‌کردند. یک کار مهم بود که بایستی انجام می‌شد از «همه» خواسته شد تا آن کار را انجام دهد. «همه» مطمئن بود که «کسی» آن را انجام می‌دهد.«هرکسی» می‌توانست آنرا انجام دهد اما «هیچکس» آنرا انجام نداد. «کسی» در این مورد عصبانی شد زیرا وظیفه‌ی «همه» بود. «همه» فکر کرد که «هرکس» می‌تواند آنرا انجام دهد اما «هیچکس» نفهمید که «همه» آنرا انجام نخواهد داد.
نتیجه این شد زمانی که «هیچکس» آنچه را که «هرکسی» می‌توانست انجام دهد، انجام نداد؛ «همه»، «کسی» را سرزنش نمود.
حالا شما باید از این داستان در یابید که در بحران برف اخیر گیلان «چه‌کسی» سرزنش شد و چرا تنها «همه» توانستند «کسی» را در این ماجرا سرزنش کنند؟!

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.