هاتفنیوز – مهری شیرمحمدی – اینجا موزه رشت است، گنجینه تاریخ و تمدن گیلان. اما پیش از آنکه موزه باشد خانه تاجر زاده ای بود که رخت مشروطه به تن کرد؛ میرزا حسین خان کسمایی، پسرِ ارشدِ محمد ابراهیم کسما.
هاتفنیوز – مهری شیرمحمدی – اینجا موزه رشت است، گنجینه تاریخ و تمدن گیلان. اما پیش از آنکه موزه باشد خانه تاجر زاده ای بود که رخت مشروطه به تن کرد؛ میرزا حسین خان کسمایی، پسرِ ارشدِ محمد ابراهیم کسما. شاید کمتر کسی بداند که هزینه فتح تهران توسط مشروطه خواهان از این خانه تامین شد. با دستبرد ساختگی به جواهرات اهل و عیال که طراحش خود صاحبخانه بود. میرزا حسین خان کسمایی که بود سال 1244 متولد شد. پدرش از تجار فعال رشت و متولد کسما بود. میرزا حسین در جوانی در رشت علوم دینی و زبان فرانسه تحصیل می کرد، پس از مدتی برای ادامه تحصیل به عتبات رفت. بعد از دو سال به گیلان برگشت. پدر که فوت کرد، بازارچه سبزه میدان که بخشی از سهم ارثش بود، فروخت و برای ادامه تحصیل به روسیه رفت. شوق نقاشی و یادگیری زبان روسی. و برای ادامه فراگیری نقاشی به فرانسه رفت. سفرهای او به پروگراد، تفلیس و وین، اندیشه های او را پخته تر کرد. حالا 8 زبان می دانست؛ زبان فارسی ، گیلکی، عربی، روسی، فرانسه، گرجی ، ارمنی و ترکی. مبارزات مشروطه خواهی میرزا حسین خان به ایران که بازگشت به استخدام مدرسه وطن درآمد و همزمان عضو کمیته مخفی ستار شد؛ زمزمه های انقلاب و مشروطیت از این کمیته شنیده می شد. اما با استبداد صغیر به ناچار به تفلیس و بادکوبه فرار و 70 روز زندگی مخفی را تجربه کرد. نویسنده کتاب نامها و نامدارهای گیلان درباره مبارزات مشروطه خواهی وی می نویسد: او « ریاست گروه هم پیمانان ارمنی و مسلمان را هم که از قفقاز به یاری مشروطه خواهان آمده و یا خود در شهر رشت به مشروطه خواهان پیوسته بودند، عهده دار بود. به روز شانزدهم محرم 1286 شمسی. (1327 قمری) به سردستگی گروهی از مجاهدان مامور تصرف سربازخانه ای شد که در اول بازار رشت بین کلیسای ارامنه و حمام نقاره خانه قرار داشت. او ماموریت خویش را با کمال جلادت انجام داد. پس از پیروزی خود را به میدان دارالحکومه رسانیده اولین شادباش را به گروه دیگری که مامور تسخیر دارالحکومه و خلع سلاح پاسداران آن مرکز بوده اند، اظهار کرد و نطقی پرشور در آن گیرو دار برای مردمی که به تماشای نتایج پیروزی جمع شده بودند، ادا کرد. » تامین هزینه فتح تهران با سرقت اموال خانه میرزا حسین پس از کشته شدن سردار افخم مشروطه خواهان به سوی تهران حرکت می کنند. اما قشون هزینه سفر می خواهد. سرتیپ پور در این باره می نویسد: اعضا مخالف جمع کردن اعانه هستند. بر همین اساس میرزا حسین پیشنهاد دستبرد به خانه ها را می دهد. با مخالفت دیگر اعضا مبنی بر دزدی « آقای کسمایی گفت: من به دزدی فتوا می دهم با این شرط که بین خود و خدای خود عهد می بندم که اگر پیروزی نصیب شود معادل بهای اموال مسروقه به صاحبانش مسترد دارم. همکاران قبول کردند و از آقای کسمایی خواستند که شخصا کسی را که باید مورد دستبرد قرار گیرد معرفی نماید. حسین کسمای گفت مرا در خانه صندوقی است ممتلی از جواهر و زرینه که از بیم اهل خانه قادر به هدیه آن نیستم. به دزدیدن آن فتوا می دهم.» فردای آن روز موضوع دزدی از خانه میرزا حسین کسما در شهر پیچید. اما کسی نمی دانست که این فداکاری از جانب صاحبخانه بوده است. تهران که فتح شد، میرزا حسین از پذیرفتن شغل دولتی امتناع کرد. تنها مجوز روزنامه ی « وقت» را گرفت و در تهران در راستای اهداف مشروطه خواهان منتشر می کرد. با تعرض رشت و انزلی بوسیله روسیه تزاری در جریان شوستر آمریکایی و اعدام چهار تن از آزادیخواهان، او در کسوت روستاییانی که قصد زیارت مشهد را دارند از راه انزلی به بادکوبه و عشق آباد و از آنجا به اطریش رفت و طی تلگرامی به نکراسوف قونسول روس در رشت فرار خود را اعلام کرد تا بدین وسیله مانع مزاحمت ها برای خانواده اش گرد. سپس به فرانسه رفت و مدتی بعد زن و فرزند خردسالش به وی پیوستند. اما کسمایی در پاریس هم آرام نمی نشست و جنایات روس در ایران را منتشر می کرد. متجاوزان اجازه ارسال هیچ گونه وجه نقد و هدایایی را به کسان میرزا نمی دادند. زندگی در غربت به حسین کسما و خانواده اش فشار می آورد. با آغاز قیام میرزا کوچک خان، میرزا حسین خود را به گیلان رسانید و مدیر مسئول روزنامه جنگل شد. سردبیر نشریه جنگل سردبیر ماهنامه ره آورد گیل در باره فعالیت های مطبوعاتی میرزا حسین می گوید: نخستین شماره روزنامه جنگل 20/3/1296 ه. ش زیر نظر غلامحسین نویدی هفته ای یک بار در کسما منتشر می شد. از شماره دوم به بعد مدیریت نشریه به حسین کسمایی واگذار شد که خود شاعر بود و اشعار فارسی و گیلکی با مضامین اجتماعی و سیاسی در روزنامه جنگل چاپ می کرد. نام میرزا حسین خان کسمایی به عنوان مدیر مسئول در زیر لوگوی نشریه جنگل چاپ می شد. هوشنگ عباسی بیان می دارد: منظومه هجوی هم به گیلکی است و در آن میرزا حسین خان کسمایی، رفتار منافقانه ی حاجی احمد کسمایی را در برابر نهضت جنگل نکوهش می کند. حاج احمد همشهری او بود. از میرزا حسین خان اشعار زیادی به گیلکی در روزنامه جنگل منتشر شده است. سرمقاله های اتشینی داشت که گاه با چاشنی طنز آمیخته می شد. این پژوهشگر و مردم شناس ادامه می دهد: . میرزا حسین خان کسمایی در اشعار نصیحت گونه ای به پسرش جهانگیر به توصیف اعمال و رفتار اعضای جنگل می پردازد و برخی رفتارهای غلط جنگلیان را نکوهش می کند. مثلا از رفتار حاجی محمد رضا از اعضای هیئت اسلام انتقاد می کند و از دکتر ابوالقاسم خان فربد که برعکس شغل خود مسئولیت توزیع خواربار شده، از کسانی که اموال موقوفه را بالا می کشند و می خورند، از ریاکاران عابد نما ، از کسانی که بنا به مد روز از جنگلیها تقلید کرده و ریش می گذارند. کناره گیری از نهضت جنگل کسمایی بعد از چندی به علت کسالت و اختلاف نظری که با حاج احمد کسمایی -شخصیت دوم جنگل در آن زمان- داشت با موافقت میرزا کوچک خان از کار کناره گرفت و به رشت آمد و محترمانه زیست . در خلال درگیریهایی که در عصر انقلاب سرخ گیلان بین کوچک خان و افراطیون سرخ بروز کرد 1338ه ق چند بار از طرف هر دو جناح دعوت به همکاری شد ولی او همه را رد می کرد. میرزا کوچک خان محترمانه او را به رشت برمی گرداند. شکست های پی در پی نهضت جنگل ، تفرقه و جدایی برخی عناصر نهضت و تسلیم برخی از آنان به دشمن باعث نا امیدی شاعر می گردید و از میرزا حسین خان کسمایی چریک و جنگجو یک فرد منزوی و درویش مسلک می سازد. ابراهیم فخرایی روحیه او را اینگونه تحلیل می کند: ضعف نیروی ایمان و صداقت در میان افراد، کسمایی را آزرده و دلتنگ می سازد و به گوشه گیری و انزوا و زندگی در طبیعی و به ترک علایق دنیا و پشت پا زدن به لذات سوق می دهد. سرانجام درد کلیه و عوارض ناشی از آن او را به سال 1299 خورشیدی از پای درآورد. میرزا حسین آنقدر زنده نماند تا سر بریده رهبر مبارزان جنگل را ببیند. یک سال پیش از آنکه نهضت به پایان غم انگیز خود نزدیک گردد، میرزا حسین زندگی را وداع گفت. به دستور انقلابیون جنازه اش با احترامات نظامی بر روی توپ تا سلیمانداراب حمل کردند و در میان نواختن مارش عزا به خاک سپرده شد. لزوم ایجاد خانه مشروطه در خانه میرزا حسین کسمایی خانه این مشروطه خواه و هنرمند سال 1349 توسط وزارت فرهنگ و هنر وقت خریداری شد. بعد از انقلاب این خانه تبدیل به موزه رشت شد (10/7/1367). اما نه تمدن و فرهنگ بزرگ گیلان در قد و قواره ی خانه ای با زیربنای 560 متر مربع است و نه شخصیت صاحبخانه مناسب احداث چنین موزه ای. چندین سال است مسئولان مکرر از احداث خانه مشروطه در رشت حرف می زنند. وعده هایی که از جلسات مسئولان نیز فراتر نمی رود. بی شک این خانه برازنده تاسیس موزه تاریخ مشروطه است. خانه ای که هزینه فتح تهران را برای مشروطه خواهان فراهم کرد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.