این روزها در سایتهای خبری، موضوع استیضاح شهردار و نقد و نظر کارشناسان و اعضای شورای شهر رشت زیاد دیده میشود. داشتن شهردار فصلی به گفته یکی از اعضای شورا جای بسی تاسف است. چه میشد اگر اعضای محترم شورا به این پرسش پاسخ میدادند که شهروندان رشت چه میخواهند نه اینکه چه نمیخواهند. اگر
این روزها در سایتهای خبری، موضوع استیضاح شهردار و نقد و نظر کارشناسان و اعضای شورای شهر رشت زیاد دیده میشود. داشتن شهردار فصلی به گفته یکی از اعضای شورا جای بسی تاسف است. چه میشد اگر اعضای محترم شورا به این پرسش پاسخ میدادند که شهروندان رشت چه میخواهند نه اینکه چه نمیخواهند. اگر اعضای شورای چهارم خود را نماینده مردم میدانند باید از خود بپرسند در گام نخست شهروندان چه می خواهند نه اینکه به دنبال حذف چه چیزی یا چه کسی هستند؟ آخرین سال شورای سوم بود که پروژه استیضاح فریدونی به دلیل اختلافات داخلی اعضا کلید خورد، در آن مقطع نیز آنچه شهروندان نمیخواستند؛ بازگشت به تنشهای قبلی و سرپرستیهای پی در پی نعمتی بود که به داد شهرداری میرسید. اما اعضای شورا نمیخواستند فریدونی باشد، شاید اصلاً فکر نمیکردند که پس از فریدونی چه کسی را بگذارند، حوادث آتی هم نشان داد که انتخاب شهردار بعدی عجولانه بوده است. شیر یا خط سکه اعضا، ثابتقدم را با اکثریت قاطع انتخاب کرد. دکترای معماری داشت و افتخارش به قالیباف بود، خود را بینیاز از مشورت با اعضا میدید و در ابتدای ورودش بیآنکه مصوبهای از شورا بگیرد، لودر به جان خیابان «علمالهدی» انداخت تا پیاده راه فرهنگی بسازد. به همان اندازه که شور جوانی داشت تا ره صدساله را یک شبه طی نماید؛ طرح و برنامههایش را هم عجولانه اجرا میکرد تا حدی که با عزل و نصبهای پی در پی مدیران شهرداری و انتخاب انواع و اقسام مشاورانی که جوانتر از خود او بودند و در امورات اجرایی شهرداری هم مداخله میکردند؛ شهرداری را ضعیف و ناتوان کرد. عدم مشورت او با اعضای شورا به گونهای شد که اختلافات داخلی اعضا بالا گرفت و به سرعت همان اعضایی که به او رای اعتماد داده بودند؛ مخالفش شدند و عضو جوان شورا در یکی از همین اختلافات در حمایت از شهردار – که خود تعرفهاش کرده بود- صحن شورا را با رینگ بوکس اشتباه گرفت و یکی از اعضای شورا راهی بیمارستان شد. دست بر قضا اواخر بهمن ماه دو تن از اعضای شورا دستگیر میشوند، انحلال شورا به مویی بند میشود و شاید دو عضو دستگیر شده با خود میاندیشند، دیگی که برای من نجوشید، میخواهم برای دیگران هم نجوشد، پای دیگر اعضای شورا هم به میان آمد، از مدیران و معاونان و دبیران شهرداری هم. دیدند اگر قدری بیشتر طناب کشیده شود؛ عنقریب شهرداری کن فیکون میگردد. با انحلال شورا امور شهرداری به دست استانداری افتاد و مدتی بعد سرپرست، جای شهردار جوان را گرفت. اگر اعضای شورا به دنبال غرضهای شخصی، خواستار حذف شهردار مورد نظر گروه دیگر نمیشدند، نه آبرویی میرفت و نه یکسال شهر رها میشد. گویا اعضای شورای چهارم حافظه تاریخی ندارند و این روزها تکرار همان داستان تن مردم را میلرزاند. در ایام انتخابات شعارهای دلنشین مردم پسند اعضای شورای چهارم زیاد شنیده میشد اما اعتماد از دست رفته که بازنگشت هیچ، اعضای چهارم نیز فراموش کردهاند به واقع مردم چه میخواهند. همین که عمر شورای سوم از چهار سال به شش سال افزایش یافت، خود بیانگر این است که نظر مردم کمتر دیده میشود، بسیار شنیدیم و خواندیم که در انتخابات شورا افرادی که وجهه مردمیتر داشتند، با چه انگهایی رد صلاحیت شدند. نتایج انتخابات هم که داستان دیگری بود، از بازشماری چندین و چندباره صندوقهای رای، از اعتراض افرادی که اطمینان به رای خود داشتند و شکایتشان به جایی نرسید و از همه خندهدارتر صندوق رایی که یک هفته بعد از انتخابات در کمد یک مدرسه پیدا میشود و آنقدر آرای فراوان داشت که یکی از اعضای فعلی را به صدر بکشاند! همه این وقایع و اتفاقات بعدی شورا این پرسش را در اذهان ایجاد میکند که آیا واقعاً ایشان نمایندگان مردمند؟! ریاست شورا انتخاب شد، فردی که کمتر وجهه سیاسی داشت و ادعا میکرد رایهایش از طبقه دانشگاهی است. نخبه دانشگاه بود و رزومه اداری هم نداشت. عملکرد یکساله او بخصوص پافشاری در انتخاب خلیلی نشان داد که میوه عِلمش کمتر ثمره تواضع و مشورت دیده است. عدم مشورت وی با دیگر اعضا به گونهای شد که دیگر اعضا اعتراض داشتند که«انجمن شهر، کلاس درس شما نیست. نه ما شاگران تو نه تو از ما استادتر.» جمشیدی برای انتخاب شهردار فراخوان فرستاد تا از تمام کشور برای پست شهرداری رشت ثبت نام کنند. مردم خرسند شدند که در یک فضای دموکراتیک قرار است شهردار انتخاب شود. 10 روز تمام تعرفه اعضایی که شرایط اولیه را داشتند به طول انجامید، جلسات پی در پی و نتیجه آن شد که از بین افرادی که حتی دکترای مدیریت داشتند، فردی غیر بومی و… انتخاب شد. این خبر وقتی شهروندان را بیشتر شوکه کرد که خبری مبنی بر دیپلمه بودن خلیلی و یا شهردار نبودن وی در یکی از مناطق تهران، در سایتهای خبری مورد اعتراض قرار گرفت و ریاست شورا هم در این زمینه سکوت کرد و به طور کامل به دفاع از وی برخاست، در جمع خبرنگاران اسلایدها پخش کرد در مقام مقایسه تا نشان دهد دیگر شهرهای کشور نیز انتخاب بهتر از ما نداشتند. از ماه آذر سال گذشته هم که حکم خلیلی از وزارت کشور رسید؛ تا سال بعد تنها فرصت داشت تا بودجه 93 را به تصویب برساند. با آغاز سال نو، زمزمههای تغییر شهردار جدید هم کلید خورد، ابتدا دو تن از اعضای شورا خود را به این کسوت شایستهتر میدیدند تا این روزها که زمزمه از دیگر اعضا هم شنیده میشود. جمشیدی که روزگاری مقابل همگان ایستاده بود تا خلیلی را شهردار کند؛ امروز از منتقدان سرسخت او است. در جلسه پرسش از شهردار، شخصاً با تندی شهردار را مورد خطاب قرار داد. خلیلی اما خواستار فرصت بیشتری است مدعی است که در پنج محوری که زیر سئوال است به اندازهی یک هفتم باید پاسخگو باشد:«از عید تاکنون دو بار به صحن شورا احضار شدهام، سرمایهگذار فضای امن میخواهد، این تنشها را رصد میکند، شش عضو شورا هم در هیات سرمایهگذاری هستند.» 11 عضو شورا از پاسخهای شهردار رشت قانع نشدند و گویا به زودی خلیلی هم استیضاح میشود. زمزمه استیضاح شهردار رشت اینبار همزمان شد با خبر انتخاب شهرداران به وسیله مردم که بار دیگر لایحهاش به مجلس رفته است. این تصور به ذهن میرسد که عدول شوراها از وظایف نظارتی و قانونگذاری خود و استیضاحهای مکرر شهرداران، موجب شده تا پس از سالها بار دیگر این لایحه به مجلس برسد. آیا بهتر نیست اعضای شورا بیش از آنچه که برای برداشتن خلیلی فکر میکنند، به این مهم بیندیشند که به وسیله خلیلی و با آرامشی که ایجاد شده به اهداف عالیه شهر و شهروندان برسند. آیا اندیشیدهاند که بعد از خلیلی چه کسی جایگزین شود؟ اگر قرار است از اعضای شورا کسی انتخاب شود گویا اعضا بر یک فرد متفق القول نیستند، ضمن اینکه شهردار شدن یک عضو شورا مستلزم انصراف اوست و این یعنی به سخره گرفتن کسانی که به او برای چهار سال رای دادهاند. در خوشبینانهترین حالت با استیضاح خلیلی باز داستان سرپرست شدن احیاناً بهارمست مطرح میگردد، تا حکم شهردار جدید بیاید پایان سال مالی است و شهردار جدید تنها میتواند بودجه سال بعد را مصوب نماید. دو سال از عمر شورا میگذرد و نمیدانم در دو سال باقیمانده فعالیت عمرانی شهر به چه صورت انجام میگیرد؟ آیا باز باید شهروندان دلخوش به شعارهایی شوند که این بار آکادمیکتر از زبان اعضای تحصیلکرده میشنوند؟! احمد میرسرایی 12/7/93
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.