در حالی که مسئولان میراث فرهنگی گیلان از تلاش درحفظ خانههای تاریخی میگویند؛ خانه تاریخی «مادم ژنی» در سکوت رسانههای خبری تخریب شد. ترک برداشتن سی و سه پل اصفهان، قطع بودجه کاوش در محوطه تخت جمشید، نشست زمین در نقش رستم و تخت جمشید، خارج شدن سرای میخچی شهر رشت از فهرست آثار ملی
در حالی که مسئولان میراث فرهنگی گیلان از تلاش درحفظ خانههای تاریخی میگویند؛ خانه تاریخی «مادم ژنی» در سکوت رسانههای خبری تخریب شد. ترک برداشتن سی و سه پل اصفهان، قطع بودجه کاوش در محوطه تخت جمشید، نشست زمین در نقش رستم و تخت جمشید، خارج شدن سرای میخچی شهر رشت از فهرست آثار ملی و…اخبار ناخوشایندی است که در چند سال اخیر شنیده شده است. چند ماه پیش که خبر دستبرد به گچبریهای نفیس خانه تاریخی پدر چای ایران، کاشفالسلطنه در تهران منتشر شد؛ همه گیلانیها را متاثر کرد اما در حالی که میراث فرهنگی گیلان در خبرها اعلام کرده که تلاش میکند تا خانههای تاریخی رشت را حفظ نماید؛ خبر تخریب خانه «مادام ژنی» در استادسرای رشت، همگان را شوکه کرد. از همه بدتر اینکه مطبوعات محلی نیز خبر آن را منتشر نکردند زیرا کارشناسان میراث در مقابل پرسش خبرنگاران گفته بودند؛ این خانه، خانه «مادام ژنی» نبوده و خانه «مادام ژنی» خانه مجاور آن است. اما تمامی شواهد و قرائن نشان میدهد که خانه تخریب شده در جنب آتشنشانی استادسرا، خانه «مادم ژنی» است و خانه کناری آن که یک طبقه است، با توصیفات خانه «مادام ژنی» که دو طبقه است؛ تطابق ندارد. ماه آبان سال گذشته، «ماهنامه گیلهوا» نسبت به حفظ این خانه هشدار داده بود و گفته بود که خانه در معرض تخریب و فروش است و از مسئولان شهری خواسته بود تا نسبت به خرید و یا مرمت خانه اقدام نمایند متن این هشدار چنین بود:
«اخیراً نامهای به دفتر مجله واصل شد به امضای جمعی از دوستداران میراث فرهنگی گیلان و فعالان حفظ هویت معماری بومی استان گیلان و نیز برخی از گیلانیان دلآگاه مقیم تهران مبنی بر جلوگیری از تخریب خانه قدیمی مادام ژنی آراکلیان که از بناهای اواخر دوره قاجار است. این خانه قدیمی از معدود خانههای قدیمی و تاریخی بجامانده در شهر رشت است که با داشتن حیاط وسیع و مشجر در یکی از قدیمیترین محلات رشت (استادسرا) قرار دارد و معلوم نیست چه سرنوشتی برای آن رقم خواهد خورد. فرو خواهد ریخت و تبدیل به آپارتمانهای بیروح خواهد شد یا حفظ و مرمت خواهد گردید و بدل به یکی از مراکز دیدنی شهر خواهد شد. نامه برای استاندار، شورای اسلامی شهر و شهرداررشت نوشته شده است. پیش از آن که شرح مختصر و مجملی از خانه ژنی ارائه دهیم، چند نکته را به اطلاع میرسانیم: اولاً جای خوشحالی است که طیفی از رشتیها و گیلانیهای بیدار دل مقیم رشت و تهران به مسالهی حفظ هویت معماری و نگهداشت اندک خانههای تاریخی به جای مانده شهر و استان حساس شده به نگارش نامه و طومار دست زدهاند تا نظر مسئولان را که متأسفانه بیشتر آنها نسبت به این گونه مسایل منفعل هستند، جلب نمایند. اکنون دورهی عنوان کردن «عدم اطلاع» از سوی مسئولان گذشته و اگر چنین عنوان کنند، دلیل بیکفایتی و سوء مدیریت آنهاست، چه از دست دادن هویت معماری بومی در رشت و گیلان مربوط به امسال و پارسال و پیرارسال نیست، مربوط به دهههای گذشته است که متأسفانه خسران و ضرر آن برای مسئولان –که اغلب غیر بومی بودند- چیز قابل قبول و با اهمیتی نیست! در سالهای اخیر به علت ورود رسانهها به این مساله مهم و حساسیت برخی شهروندان دلسوز، این درخواستها و مطالبات بیشتر خود را نشان میدهد و مبین آن است که شهر و استان میخواهد به نمادهای هویتی خود از جمله معماری بومی بها بخشد و ارج بگذارد. بنابراین لازم است یک دستورالعمل کلی و سازنده در مورد خانههای تاریخی و قدیمی شهر رشت از سوی شهرداری صادر شود که بر مبنای آن، اولاً خانههای دارای ارزش تاریخی شناسایی شده، در ثانی طی ضوابطی کارشناسی شده با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی استان نسبت به آنها عمل شود که اگر خدای نکرده مالکان خانهها نسبت به ارزش تاریخی آنها بی اطلاع بودند و مسئولان نیز بیخبر، این گنجینههای تاریخی شهر از میان نروند وگرنه برای هر چیزی باید مشتاقان معماری بومی گوش به زنگ باشند، نامه بنویسند و طومار جمع کنند و پیش این و آن وقت ملاقات بگیرند و ساعتی طرف را توجیه کنند و عاقبت خسته شده، خسته کنند و تازه معلوم نیست افاقه بکند یا خیر! تکلیف خانههای قدیمی شهر در موارد خرید و فروش و ساخت و ساز دقیقاً باید مشخص باشد. در این صورت میتوان تا حدودی امیدوار بود که این خانههای قدیمی و تاریخی رشت از مرگ حتمی نجات خواهند یافت. طبیعی است در این گونه موارد اول از همه استاندار و شهردار و شورای شهر به ذهن آدم میآید که برای آنها نامه بنویسد و بخواهد که چاره بجویند. کاری که دوستان ما بهدرستی کردند و رونوشتی از آن را برای ما ارسال داشتند. اما جای تأسف دارد در شرایطی که این نامه نوشته و ارسال شده و این یادداشت نوشته میشود، وضعیت شورای شهر رشت نامشخص و پا در هواست. شورایی که دوره قبلش جدا از این که مسالهساز بود، نسبت به این گونه خانهها بسیار بیتفاوت برخورد کرد. شورای جدید هم هنوز تشکیل نشده با مساله دیگری روبروست، به تبع آن مجموعه شهرداری و تعیین شهردار هم. اما هرچه باشد مساله باید حل شود و شورا شروع به کار کند و شهردار تعیین شود. طبیعی است وقتی شورای شهر و شهرداری رشت مساله داشته باشند، خود شهر مساله خواهد داشت و این بحث –حفظ خانههای قدیمی، مرمت و نگهداشت و کاربری فرهنگی، هنری و توریستی آن در محاق بیتوجهی قرار خواهد گرفت. پس بهترین کار تداوم این گونه درخواستها به صورت نگارش نامه و جمع آوری طومار، پیگیری مستقیم و حضوری با مسئولان، تقویت گروه دوستداران حفظ هویت معماری بومی و حراست از معدود خانههای قدیمی بجامانده و طرح آن در سطح جامعه از طریق رسانهای کردن موضوع است. فراموش نکنیم خانههای قدیمی و با ارزش تاریخی زیادی بر اثر ندانم کاریهای ما و مسئولان شهری از دست رفته است. گفتنی است خانم ژنی از ارامنه رشت که تنها زندگی میکرد، سالهاست فوت شده و از قرار معلوم آن را به سرایدارش بخشیده است. خانه هم اکنون در شرف فروش و بالتبع تخریب و ساخت و ساز خواهد بود. خانه معروف میرزا کوچک خان هم در همین محله به صورت مخروبه درآمده بود که خوشبختانه به همت تنی چند از فرهنگدوستان و کمک مردم با مساعی شهردار وقت و شورای شهر دورهی اول بازسازی شد و اینک مورد بازدید گردشگران قرار میگیرد. در همین محله خانهی قدیمی محمود نامجو، وزنهبردار صاحبنام و اولین مدالآور طلای ایران بر اثر بیمهری و بیتوجهی تخریب شده و از میان رفت. نگذاریم خانه ژنی هم از بین برود. آن را حفظ و مرمت کنیم و بهعنوان خانهی معمار از آن استفاده کنیم. بر معماران و آرشیتکهای شهر ما واجب است نسبت به این خانه و حفظ و حراست آن عنایت دشته باشند و خریداری و نجات آن را از مسئولان بخواهند. و اما خانه ژنی و مختصر توصیف آن: خانه تاریخی ژنی آراکلیان در محله استادسرای شهر رشت و در مجاورت اداره آتش نشانی به پلاک ۱-۳-۵ قرار دارد. از جمله بناهای ارزشمند است که قدمت آن مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول است. این بنا به اسم مالک گذشتهی آن خانم ژنی آراکلیان معروف است. این خانهی تاریخی دارای حیاط نسبتاً بزرگی در سمت جنوب و یک حیاط کوچکتر در سمت شمال است. بنای خانه به صورت شمالی-جنوبی است. بین دو حیاط با قلوهسنگ مفروش است. ورود به حیاط از طریق در چوبی زیبا که سر در آجری سادهای دارد، انجام میشود. حیاط بنا با دیوارهای آجری که با طاقنماهای دوره قاجار تزیین شده، احاطه شده است. نمای دیوارها از داخل به صورت طاق نما و از نمای بیرونی به صورت آجرچینی ساده است. پلان بنا به صورت L شکل و در دو طبقه ساخته شده است. برای جلوگیری از نفوذ رطوبت، بنا بر روی کرسی چینی به ارتفاع ۱ متر ساخته شده است. در هر طبقه ایوان باریکی در ضلع رو به حیاط بنا قرار دارد. ستونهای ایوان طبقهی همکف، به صورت آجری و در طبقه اول از ستونهای چوبی ساده استفاده شده است. اکثر اتاقهای طبقه اول و همکف با در و پنجرههای دو لت و چهار لت که دارای تزیینات چوبی زیبا هستند به ایوان بنا راه دارند. طبقه اول و دوم بنا از طریق یک راهپله دارای کاشیکاریهای زیبا و نردهی چوبی با تزیینات صراحی به هم متصل میشوند. اتاقها دارای سقف نسبتا بلند هستند و دیوار اتاقها با نقاشی و گچبریهای زیبا تزیین شده است. سقف بنا به صورت چهار شیب و با پوشش سفالی است (البته سفالها بر روی بام حلبی چیده شدهاند و این نشان دهنده آن است که در دورهای سقف بنا کاملا سفالی بوده است.) سقف دارای شیر سرهایی با برشهای ساده در دامنه بوده و سقف طبقات نیز چوبی است. گرمایش بنا به وسیله بخاری ذغال سنگی که در دیوارهای قطور بنا تعبیه شدهاند تامین میشود. تعداد و محل قرارگیری بخاریها به گونهای است که کلیه فضاها دارای بخاری هستند و برخی از اتاق ها نیز دارای دو بخاری هستند. این بخاریها دارای دو دریچهی چدنی هستند که دریچهی پایینی برای ایجاد مکش هوا نقش موثری دارد. نمای خارجی بخاریها بهنظر میرسد از جنس فلز به کار رفته در پوشش سقف باشد که به راحتی هوای گرم را به فضای داخلی انتقال میدهد. ماده سوختی این بخاریها ذغال سنگ و چوب بوده است. سرمایش بنا نیز با توجه به قطر دیوارها و تعداد بازشوهای زیاد و نسبتا بزرگ ساختمان و همچنین رعایت اصول اقلیمی به صورت طبیعی انجام میشده است. بنا دارای بازشوهای بزرگ و به تعداد زیاد است که به نظر میرسد به دلیل شرایط اقلیمی منطقه و ایجاد کوران، اینچنین ساخته شدهاند. تمامی در و پنجرههای بنا چوبیاند و با توجه به عرض بازشوها طراحی و ساخته شدهاند. کف پنجرهها چوبی و به صورت تختهکوب است. کف ساختمان چوبی بوده و به صورت پلکوبی است.»
البته این یادداشت زمانی نوشته شد که شورای چهارم بیش از دو ماه بود که آغاز به کار کرده بود و شهردار هم انتخاب شده و منتظر حکم وزارت کشور بود. در آن مقطع اداره شهرداری برعهده مهندس بهارمست بود که پیش از آن معاونت خدمات شهری شهرداری را بر عهده داشت، لااقل از وی انتظار بیشتری میرفت. حتی بعد از یک سال نیز از شهردار در زمینه حفظ خانههای میراثی حرکتی دیده نشده و طرح و لایحهای برای تصویب به شورای شهر در این راستا ارسال نگردید. در آن مقطع اعتماد شهروندان به دلیل دستگیری تعدای از اعضای شورای قبل سلب شده بود و شهردار قبلی نیز به دلیل اجرای طرح پیادهراه فرهنگی علمالهدی در بخش تاریخی رشت و همچنین کاهش سبزه میدان رشت به منظور تعریض بخشی از خیابان اطراف این باغ تاریخی مورد سئوال میراث فرهنگی بود. در دور سوم شورای شهر رشت متاسفانه سرای میخچی که در فهرست آثار ملی هم ثبت شده بود؛ از فهرست آثار ملی خارج شد تا پارکینگ طبقاتی ساخته شود! باز باید دست مریزاد به شورای دور دوم گفت که تلاش کرد و خانه تاریخی میرزا خلیل رفیع اولین شهردار رشت را از مالک وقت خریداری کرده و نسبت به ترمیم آن اقدام نماید. و اما شورای چهارم با آنکه یک سال از شروع کار آن میگذرد؛ تا کنون شنیده نشده است که تلاشی برای خرید و یا مرمت یک خانه تاریخی اقدام نماید. اتفاقا تصویب قانونی به منظور پاسداشت خانههای میراثی از سوی شهردار و اعضای جدید – که 5 نفر آنها از اعضای نظام مهندسی نیز هستند- علاوه بر آنکه میتوانست اعتماد گذشته را برگرداند؛ موجبات افزایش محبوبیت اعضا را نیز فراهم میآورد مخصوصا که در محافل رسانهای خبر از نامزدی برخی اعضای برای مجلس به گوش میرسد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.