کد خبر : 47976
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳

جدال بی‌حاصل مشتری با کارمند بانک!

جدال بی‌حاصل مشتری با کارمند بانک!
عنان مال خودت را به دست غیر مده که حق خود طلبیدن کم از گدایی نیست

هاتف‌خبر  – حسین لطفی چهره‌ی شناخته شده‌ی جامعه‌ی مطبوعاتی گیلان مطلبی را در “روزنامه‌ی سوال‌جواب”با عنوان “جدال بی‌حاصل مشتری با کارمند بانک!” منتشر کرده که متن کامل آن از نظر شما می‌گذرد.

عنان مال خودت را به دست غیر مده

که حق خود طلبیدن کم از گدایی نیست

مصداق این بیت شعر ماجرای یک بنده خدایی است که برای رفع گرفتاری مالی با یک فقره چک بانکی به روز به مبلغ 30 میلیون تومان جهت وصول راهی بانک شد.
پس از یکی، دو ساعت انتظار به باجه رسید، ‌کارمند بانک وقتی چک را دریافت کرد یک سوال اظهر من الشمس کرد: چه می خواهی؟ مشتری که از سوال کارمند بانک تعجب کرده بود،گفت: من شنیده بودم چک به روز در بانک قابل تبدیل به پول است. فرد بانکی هم گفت: همین طور است شما با این چک چه می خواهید بکنید؟
مشتری گفت: عجب سوالی می فرمایید! اگر پول نمی خواستم، بیمار نبودم این همه وقت در صف انتظار بنشینم!

عکس تزیینی است

بانکی گفت: پول نقد نمی توانیم بدهیم، باید به حساب شما واریز کنیم!
مشتری گفت: حساب برای شما سود آور است زیرا با محدودیت برداشت که اعمال می کنید همین مبلغ ناچیز باید در سه نوبت برداشت شود و بانک در قبال هر تراکنش کار مزد (زور) دریافت می کند و سود تحمیلی به مشتری کسب می کند این کار بانک نه تنها مشکل مرا حل نمی کند بلکه مشکلی بر مشکلاتم اضافه می کند!
کارمند گفت: اگر چک شما میلیاردی بود همه را پول می خواستید؟ مشتری گفت: اولا چک روز به معنی پول و آن هم پول نقد است؛ دوما تا به امروز صاحبان چک میلیاردی که سهل است بلکه تلیاردی – به قول آفتاب نیوز مورخ 18 آبان 97 آن “یک درصد جمعیتی که حدود ۷۰ درصد پول و شبه پول را در اختیار دارند” – اگر نمی توانستند پول بگیرند، چگونه و از چه راه هایی آن همه اختلاس کذایی می کردند، یا دلار می خریدند و از مملکت خارج می کردند؟!
کارمند بانک گفت: به هر حال ما نمی توانیم این مبلغ را به شما پرداخت کنیم! مشتری گفت: در این دوران وانفسای گرانی که من یک کیلو گوشت گوسفندی را همین دیروز 520 هزار تومان خریدم آیا 30 میلیون تومان رقمی است که بانک از پرداخت آن عاجز باشد؟
کارمند گفت: دستور بانک است و مشتری گفت: آیا ممکن است نسخه ای از دستور العمل بانک را به من بدهید تا به مقامات بالاتر شما مراجعه کنم؟ گفت: بخشنامه بانک را نمی توان به دیگران داد!
مشتری پیش خود فکر کرد که وقتی دستورالعمل یا بخشنامه بانک این قدر سفت و سخت و محکم باشد، اگر تبدیل به قانون شود چه می شود؟ از سوی دیگر اگر چنین دستورالعملی وجود دارد چگونه پول های آنچنانی از سیستم بانکی خارج و صرف خرید دلار می شود و از مملکت خارج می شود و یا بانک به کارکنان خود تسهیلات کم بهره، حتی بی بهره و غیره می دهد؟! پول خرید دلارها و این تسهیلات چگونه از بانک خارج می شود ؟ آیا با سقف برداشت10 میلیونی می‌توان به ارقام فوق نجومی رسید؟ این همه پول از کجا تامین و یا در کجا نگهداری می شود؟ علی الظاهر این بخشنامه ها و دستورالعمل ها مخصوص فقرا و بیچاره ها است که گفته اند “هرچه سنگه، پای آدم لنگه”؟!

القصه مشتری سوال کرد: چقدر می توانید پرداخت کنید؟ بانکی گفت: حداکثر 15 میلیون تومان! مشتری گفت: بسیار خوب همین مبلغ را بدهید بقیه را به حساب واریز کنید و یارو گفت: نمی توانم! مشتری پرسید دیگر چرا؟ وی اگفت: امروز موجودی نداریم. ظاهرا نوبت به فقرا که رسید، آسمان تپید! بالاخره مشکل مشتری حل نشد که نشد!
ظاهرا صائب تبریزی این شعر را برای زمان ما گفته بود:

عنان مال خودت را به دست غیر مده
که حق خود طلبیدن کم از گدایی نیست

حسین لطفی

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.