هاتفخبر – ستون «تازههای کتاب در ایران» – نسرین پورهمرنگ – چیزهای شفاف/ولادیمیر ناباکوف/ ترجمهی محمدحسین واقف/ نشر چشمه/ ۱۶۳ صفحه
«چیزهای شفاف»؛ آخرین رمانی است که از نویسندهی شهیر روسی، ولادیمیر ناباکوف منتشر شد. این رمان کوتاه، داستان ویراستار جوانی است که طی بیست سال چهار سفر به شهری کوچک در کشور سوییس می رود و این رمان، خاطرات این سفرهاست. هیو پرسون، در یک انتشاراتی در آمریکا به ویراستاری مشغول است. وی برای مصاحبهیی کاری به دهکدهیی کوچک در سوییس سفر میکند، در راه عاشق دختری به نام آرماند می شود و در نهایت وسواس جنسیاش او را به کشتن همسر جوانش وادار میسازد. زمان، حافظه، فرد، انزوا، آگاهی، مرگ، شفافیت و ابهام ازجمله مسایلی هستند که در رمان مزبور مورد توجه نویسنده قرار گرفتهاند. وی این مفاهیم را در ارتباط با بیثباتی معنا در زبان مورد بررسی قرار میدهد. شخصیت اصلی داستان دچار ترس از آینده است. او مدام در گذشتهاش تامل میکند؛ گذشتهیی که قابل بازیابی نیست. تامل در گذشته او را دچار هراس از روزهایی که فرا میرسند، میسازد. گذشتهگرایی شخصیت داستان تا آن اندازه است که به مرور وی را تهی از زندگی می سازد. نویسنده میکوشد تا خواننده را وادار سازد که هرآنچه مرسوم و جاری است را نقد نماید، دوباره بررسی کند و وضعیت واقعی اشیا را زیر سوال ببرد. آنجا که نیز به مرگ میپردازد، صعود به سطح بالاتری از زندگی مدنظرش است. ولادیمیر نابوکوف، نویسندهی شهیر روسی در ۱۸۹۹ در سنپترزبورگ متولد شد. در رشتهی ادبیات فرانسه و روسیه تحصیل کرد. سپس به برلین و پاریس نقل مکان کرد. زندگی در کشورهای اروپایی، فرصتی برای وی فراهم ساخت تا به فعالیتهای ادبی درخشان دست زند. در سال ۱۹۴۰ به ایالات متحده نقل مکان کرد و در حوزهی داستان، نقد ادبی، ترجمه و شعر به فعالیت ادامه داد. مدتی را نیز در دانشگاههای استنفورد، کرنل و هاروارد به تدریس ادبیات پرداخت. در سال ۱۹۶۱ به مونترو و سوییس رفت. در سال ۱۹۷۲ آخرین رمانش یعنی «چیزهای شفاف» را منتشر ساخت و چندسال بعد، در ۱۹۷۷ در سوییس درگذشت.
مترجم رمان دربارهی ترجمهی این اثر ناباکوف میگوید: پیشتر سه فصل از این کتاب ترجمه شده بود که وقتی آن را خواندم بسیار از نثر شگفتانگیز نابوکف و فضای رمان لذت بردم و سپس تصمیم به ترجمه آن گرفتم و در حد توانم کوشیدم تا جایی که میشود صنایع ادبی و ظرافتهای زبانی نابوکف را به فارسی برگردانم که امیدوارم در این کار موفق شده باشم. وی میافزاید: همانطور که از نابوکف انتظار میرود نثر این رمان به شدت غنی و زیبا و در عین حال دشوار و پر ارجاع بود و از نظر ساختار نیز دستکم برای زمان خودش بسیار پیچیده بود. به هرحال این رمان در دهه ۷۰ نوشته شده است و ساختاری غیر خطی، دورانی و راویان نامشخص و متعدد دارد. برای همین چند مقاله تفسیری نیز در پیوستهای کتاب ترجمه کردهام که به فهم بهتر رمان و ارجاعاتش کمک میکند. همچنان که از زبان مترجم اثر اشاره شد، نثر رمان چندان ساده و روان نیست. راویان متعدد دارد. رشتههای جدایی دارد که در یک متن کلی درهم بافته شدهاند و خواننده باید بتواند هنگام مطالعهی اثر این رشتههای ازهم گسسته را درهم جمع نماید تا به ساختار منسجمی دست پیدا کند. گاه شاید نیاز باشد که بخشهایی چندبار خوانده شوند، چون متن از آن اندازه کنایه و ایهام برخوردار است که با یکبار خواندن شاید درک و شناسایی نشود. گاه ممکن است مخاطب این تصور به ذهنش خطور نماید که نویسنده با سردرگم ساختنش، قصد شوخی با وی را دارد. درواقع این رمان هرچیزی میتواند باشد، جز آنکه چیزشفافی باشد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.