هاتفخبر – ستون «تازههای کتاب در ایران» – نسرین پورهمرنگ – شیطان سفید/جان وبستر/ ترجمهی ناهید قادری/ نشر متیس/ 188 صفحه
هاتفخبر – ستون «تازههای کتاب در ایران» – نسرین پورهمرنگ – شیطان سفید/جان وبستر/ ترجمهی ناهید قادری/ نشر متیس/ 188 صفحه ویتوریا آکورامبونی (زاده ۱۵ فوریه ۱۵۵۷ – درگذشته ۲۲ دسامبر ۱۵۸۵) بانویی از طبقهی اشراف در ایتالیا بود. زندگی او مبنای نمایشنامه جان وبستر با عنوان شیطان سفید، چندین رمان و رمانی از استاندال شد. جان وبستر؛ جان وبستر (انگلیسی: John Webster؛ زاده ۱۵۸۰ – مرگ ۱۶۳۴) یک نمایشنامهنویس، شاعر، و نویسندهی اهل بریتانیا بود که طی سال های 1580 تا 1634 میزیست. شهرت او بیشتر به واسطهی دو نمایشنامهی تراژیک شیطان سفید و دوشس ملفی است. سبک وی در نگارش نمایشنامه را می توان با سبک نویسندگان ادبیات گوتیک مقایسه کرد که از شباهتهایی برخوردارند. وی در آثارش جهانی پر از تباهی و فساد را به تصویر میکشد که انسانهای فاسد آن را احاطه کردهاند و گاهی در این تباهی و تاریکی، قهرمانهایی ظهور میکنند. عشق، خیانت، قتل و خونخواهی از جمله مضمونهای مورد علاقهی اوست. همچنان که گفته شد، نمایشنامهی شیطان سفید، براساس رویداد واقعی قتل ویتوریا آکورامبونی؛ نجیب زادهی ایتالیایی است. البته نمایشنامهی وبستر تفاوتهایی با اصل داستان دارد. وبستر که خود اهل انگلستان بود، با انتخاب این ماجرا از دربار رم و نگارش آن خواسته است فساد دربار انگلستان و پادشاه جیمز ششم و حتی ملکه الیزابت اول را در قالب دربار ایتالیا به تصویر بکشد. نمایشنامه تفاوتهای میان واقعیت و آنچه مردم مینمایند را با واژگانی مانند سفید، پاک و غیره بیان میکند. نمایشنامه «شیطان سفید» در پنج پرده، به رابطهی نامشروع ویتوریا کورومبونا با دوکِ براچیانو و قتلها و خونخواهیهایی که پیامد این رابطه است، میپردازد. ویتوریا کورومبونا که زنی متأهل است به تشویق برادرش که منشی دوکِ براچیانو (پائولو جیوردانو اورسینی) است، با او دیدار میکند. دوک که او نیز زن و فرزند دارد، جذب ویتوریا میشود و بین این دو رابطهیی عاشقانه شکل میگیرد. با اشارهی ویتوریا، دوک مردانی را اجیر میکند که همسرش (ایزابلا) و شوهر ویتوریا (کامیلو) را به قتل برسانند، تا این دو بتوانند بدون مزاحمت همسرانشان با یکدیگر در ارتباط باشند. برادر ایزابلا پس از پی بردن به این موضوع که خواهرش بهدست دوک براچیانو به قتل رسیده، گروهی از جنایتکاران را اجیر میکند و خود نیز در نقشه شرکت میکند تا براچیانو، ویتوریا و برادر او را به قتل برسانند.
اگرچه ویتوریا از شخصیتهای منفی داستان است، اما تقابل او با جامعهیی که به دست مردان اداره میشود و شخصیت پردازی او سبب شده است تا خواننده با وی احساس همدردی داشته باشد. این نمایشنامه که بارها در صحنههای تئاتر اجرا شده است سرشار از خشم، خیانت، ریا، شهوت، جاهطلبی، انتقام، قتل، جنون، سوءاستفاده از اقتدار دین و سیاست است. در زمینهیی که نویسنده از جامعهی این شخصیتها به تصویر میکشد، فساد، قتل، دسیسهچینی و جرم و جنایت بیداد میکند.شرایط تباهی چنان است که گویی جز پلیدی و پلشتی از ادمی سر نمیزند. در چنین زمینهی خشونت و بیدادی، فضای مناسب برای ظهور این تراژدی فراهم می شود. وبستر با نگارش این نمایشنامه قصد داشت که بگوید نباید گول اهریمن را خورد، ولو آن که لباس سفید فرشته را برتن داشته باشد. وبستر بر این باور بود که نمیتوان از شر گُریخت.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.