هاتفخبر – گفتوگوی زیر را خبرنگار ما «زهرا کاظمی» با دکتر کورش سالاری؛ استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ با عنوان: «نوروز آیینی برای حُرمت نهادن به زندگی است» انجام داده که در زیر میتوانید مطالعه کنید. اشاره: در آخرین شمارهی «هاتف» در سال ۱۳۹۹ و در آستانهی نوروز پای صحبت پژوهشگر خوشفکر فرهنگ
هاتفخبر – گفتوگوی زیر را خبرنگار ما «زهرا کاظمی» با دکتر کورش سالاری؛ استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ با عنوان: «نوروز آیینی برای حُرمت نهادن به زندگی است» انجام داده که در زیر میتوانید مطالعه کنید.
اشاره: در آخرین شمارهی «هاتف» در سال ۱۳۹۹ و در آستانهی نوروز پای صحبت پژوهشگر خوشفکر فرهنگ و تاریخ ایران، دکتر کورش سالاری نشستیم تا برخی از آیینهای پیشواز از جشن سعید نوروز را مورد بررسی و فرانگری بهتر قرار دهیم. ازدکتر کورش سالاری تاکنون آثار متعددی در زمینهی آیینها و جشنهای ایرانی و مولفههای فرهنگ و تمدن ایرانی به صورت مصاحبه، مقاله و کتاب منتشر و در دسترس علاقمندان و ایرانپژوهان قرار گرفته است. از جملهی این آثار میتوان به «جشنهای کهن ایرانزمین»، «تاریخ اساطیری ایران» و «نوروز میراث کهن ایرانزمین» اشاره کرد.
– آقای دکتر در این مصاحبه ما بیشتر تمایل داریم با جنابعالی دربارهی آایین های پیشواز از نوروز گفت و گو نماییم. لطفا ابتدا بفرمایید چرا مردم به پیشواز نوروز می رفتند و چگونه خود همین پیشواز رفتن ها به آیین هایی مورد احترام همگان تبدیل شد؟
نوروز از آن جشن هایی است که به یک ملت خاص یا یک دوره خاص تعلق ندارد، به این معنی که نوروز یک جشن فراتاریخی و فراملیتی است، زیرا یکی از مهمترین و الهام بخش ترین موضوعات برای انسان از زمانی که در جستجوی چیستی و چرایی هستی خود بوده ،طبیعت بوده و مهمترین اتفاقی در طبیعت رخ میدهد و توجه هر انسانی را به خود جلب می کند رویش مجدد و سبز شدن دوباره حیات پس از یک دوره سرما و خاموشی است مردم شناسان معتقدند که محاسبه آغاز سال در میان اقوام کهن در دوران کشاورزی همراه با مرحله کشت و برداشت بوده و بدین جهت آغاز سال نو در بیشتر کشورها در روز نخستین روزهای پاییز و زمستان و بهار است .در واقع نوروز از روزگاران کهن در زندگی ایرانیان که دارای اقتصاد شبانی (دامداری کشاورزی )بوده اند اهمیت خاص داشته است، ایرانیان باستان که مردمانی دامدار، اهل کشت و کار و پرتکاپو و شاد و زنده دل بودند، شادی را نعمت الهی میدانستند و در طول سال جشن های گوناگونی برگزار میکردند . مردم در این جشن ها شرکت می جستند به وسیله تفریحات سالم و عیش و دست افشانی و آتش افروزی و پایکوبی و روان افسرده را شادابی می بخشیدند و خستگی های فکری و جسمی را از تن و روان خویش می زدودند خویشتن را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده می کردند. از میان همه جشن ها دو جشن نوروز و مهرگان برای ایرانیان اهمیتی خاص داشته است ؛ ایرانیان فهیم به شکرانه پایان یافتن سرما و شروع کشت و کار و گسترده شدن سبزه ها و گل ها در آغاز ماه فروردین به پیشواز جشن نوروز میرفتند و آن را با شکوه و جلال برگزار میکردند و ماه مهر که برای برداشت محصول و گردآوری حاصل کشت و کارها و روی آوری طبیعت به سرما و یخبندان است ، جشن مهرگان (برای کوششهای هفت ماهه اول ) جشن متعلق به مهر یا میترا را برگزار میکردند؛ بدینسان پیشواز جشن نوروز ارتباط مستقیم به رستاخیز طبیعت و فعالیتهای کشاورزی و دامداری و نیازهای ناشی از آن داشته است.
– برای نمونه می خواستم در مورد آیین «میرنوروزی» و «نوروزخوانی» صحبت بفرمایید که درگیلان و شهرهای شمالی برگزار میشود. نوروز خوان ها در زمره پیکهای نوروزی به شمار میآیند که آمدن بهار شادی سرسبزی و خرمی و پایان سرمای زمستانی را برای مردم به ارمغان می آورد ، از این رو آنها مورد قبول و احترام مردم هستند و هدایایی را از مردم دریافت میکنند .رسم چنین است که چند روز پیش از فرا رسیدن نوروز سه یا چهار تن خواننده و نوازنده به در خانه ها می روند و اشعاری متضمن فرا رسیدن بهار و استقبال از نوروز و دعای خیر برای ساکنان خانه همراه با نوایی ساده و بی پیرایه میخوانند ، نوروز خوانی هایی که در این حال حاضر در پارهای از نقاط کشورمان به ویژه در صفحات شمال ایران معمول ، است یادگاری است از ترانه های متداول در روزگار ان پیش از اسلام .ترانه های نوروز خوانی عملاً بگونهای ترجیع بند هستند خواننده اصلی متناسب با شأن صاحبخانه ابیاتی بدیهه میسراید و چون به ترجیح می رسد ، دسته جمعی می خوانند و گاه نیز تمام ترانه ها به صورت گروهی خوانده می شود. ذکر چند نمونه برای شما شاید جالب باشد: در روستای سما مازندران اشعار نوروزخوان ها چنین است :باد بهاران آمده /نوروز سلطان آمده /مژده دهید ای دوستان /این سال نو باز آمده/ ای نوبهار مبارک باد /این لالهزار مبارک باد نوروز خوانی در تپه محمدی بیجار نیز اینچنین است: نوروز شد /نوروز شد /گل در چمن پر غنچه شد /استاد ما پیروز شد /بابا بده نوروزیم. در آلاشت چنین می خوانند: نوروز سلطان آمده/ باد بهاران آمده /گل در گلستان آمده /مژده دهید دوستان نوروز سلطان آمده رسم میر نوروزی یکی از آیین های نمایشی که تا چند دهه پیش این همایش در مناطقی از ایران و کشورهای فارسی زبان به اجرا در می آمده است. در ایران قدیم چنان بود در ایام نوروز محض تفریح و مضحکه مردم ؛ حاکمی موقتی و پادشاهی ساختگی را بر تخت می نشانده اند و پس از انقضای ایام جشن ، سلطنت ظاهری او نیز پایان مییافت .گویا پادشاه اصلی کشور محض متابعت سنتی عمومی در آن چند روزه خود را حسب ظاهر از سلطنت خلع میکرد و نام پادشاه و دیگر لوازم آن اعم از وزارت و امور کشوری و لشکری و فرماندهی نواحی را به یکی از فرومایگان واگذار می کرده است. این شخص در ان چند روز نوعی سلطنت دروغین ظاهری برای خنده برپا میکرد ه و احکام چون عزل ، نصب ، توقیف، حبس ، جریمه و مصادره صادر میکرد ، پادشاه نیز برای حفظ این سنت رایج تن به خواستههای پادشاه دروغین می داده است و پس از گذشت آن چند روز موعود تمام امور به مجرای طبیعی خود باز می گشت .در پایان پادشاه دروغین مورد آزار قرار می گرفت و در مواردی برای فرار از آزار به منزل بزرگان پناهنده میشد . این جشن در ادب پارسی در شعر شعراز جمله شعر حافظ نیز نمود یافته است : زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی پیرامون ریشه جشن میر نوروزی باید گفت : پادشاهان در دید اقوام بدوی پرتوی از الوهیت در خود داشتند و حتی گاهی تا مقام خدا پرستش میشدند .از این رو در نظر انان کل روند باروری و شادابی طبیعت بستگی تام به سلامتی شاه داشت.تاوقتی که تندرست و پر نیرو فرمان میراند همه چیز بر وفق مراد بود و طبیعت در سلامت کامل به سر می برد ، اما کوچکترین سستی و رخوتی که بر وجود پادشاه سایه میافکند رنگ طبیعت به زردی می گراید و باروری مسکوت می ماند. این بود که اقوام بدوی برای تضمین باروری محصولاتشان تنها یک راه را به خطر می دانستند کشتن پادشاه روبه افول و جایگزین کردن پادشاه قدرتمند به جای او. مردمان بدوی معتقد بودند که سلامتی خود و حتی جهان پیرامون شان در گروه زندگی پادشاهان است چراکه گردش و روال طبیعت به زندگی و حیات پادشاه وابسته است بنابراین آنها به محض بروز نخستین نشانه های پیری ، ضعف و کاستی گرفتن نیروی انسانی او را می کشتند و روحش را پیش از آنکه دستخوش زوال قطعی گردد به جانشین قدرتمندی انتقال می دادند ،البته به عنوان نمونه در آفریقا ،حبشه و آفریقای مرکزی این رسوم بوده است . در ادامه باید بگویم؛ احتمال دارد که در ایران نیز چنین رسمی رایج بوده و با رشد دین و اخلاق آثار این آیین سهمناک از میان رفته چرا که آیین میر نوروزی خود تاییدی بر وجود این رسم در ایران است. در واقع دست به کشتن شاه پیر پس از چندی دستخوش تحول شد ، پادشاه با روی آوردن به یک ترفند خود را از مرگ زودهنگام می رهاند ؛ یعنی به جای اینکه پادشاهان را در پایان یک دوره معین بکشند پادشاه برای چند روز از سلطنت برکنار میشد و شخص فرومایه به جای او می نشست. همه لوازم پادشاه از جمله تاج و تخت در اختیار پادشاه ساختگی قرار داده میشد تا در این مدت محدود با توجه به اختیارات تامی که به او تفویض شده بود در اوج عیش و عشرت فرمانروایی کند .پس از به سر رسیدن مهلت مقرر همه امتیازات ها از او سلب می شد و او را به جای پادشاهی واقعی میکشند و پادشاه واقعی دوباره بر مسند فرمانروایی می نشست. اما چنان که گذشت در آیین میر نوروزی کشته شدن پادشاه ساختگی اثری نبود و تنها در پایان مراسم چند سیلی میخورد و مورد ریشخند واقع میشد این امر طبعا حاصل متعادل شدن آیین پادشاه مقدس در گذر زمان بوده است یعنی به جای کشتن پادشاه دروغین تنها به آزار و اذیت او بسنده می کردند … به عبارت دیگر آیین میر نوروزی جشن بارورانه بوده است که ایرانیان برای تضمین محصولات بیشتر و باطراوت تر جای کشتن پادشاه به صورت نمادین او را چند روز از سلطنت برکنار میکردند و دیگری را به جای او می نشاندند بعد از پایان یافتن مدت پادشاه واقعی که گویا شکل رستاخیز یافته خدای نباتی بود با قوای مضاعف بر تخت می نشست و به این ترتیب باروری زمین و شادابی محصولات تضمین می شد البته مسئله میر نوروزی بحث بسیار گسترده ای دارد که در زمانی بهتر به آن بیشتر می پردازیم.
– از دیگر آیین های پیشواز نوروز، جشن زیبای چهارشنبه سوری است، لطفا بفرمایید پیشینه ی این جشن به چه زمانی می رسد و در آن چه رسم هایی به جای گذاشته می شود؟ یکی از جشن های آتش ایرانیان در پیشانی نوروز ، «جشن سور» یا چهارشنبه سوری است و از دوران بسیار کهن در ایران زمین مرسوم بوده این جشن جشنی است ملی و مردمی که ایرانیان در شب آخرین چهارشنبه سال با روشن کردن آتش به استقبال بهار می روند . واژه چهارشنبه سوری از دو واژه چهارشنبه که به نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است؛ ساخته شده است .در نزد ایرانیان آتش مظهر پاکی و پاک کنندگی و از بین برنده آلودگی بوده، در این روز مردم به گرد آوردن بوته مشغول می شدند و آتش بزرگی را می افروختند ، این آتش معمولاً در بعدازظهر روشن میشد و تا برآمدن خورشید آن را نگه می داشتند و از روی آن می پریدند، البته باید اضافه کرد که از روی آتش پریدن و بیان اشعاری با مضمونی موهن، به زرتشتیان ارتباطی ندارد چون در گاهشماری زرتشتی باستانی ایران، شنبه و چهارشنبه وجود نداشته و نیز پریدن از روی آتش بی احترامی به یکی از چهار آخشیج مقدس ایرانی – زرتشتی محسوب میشد. در ادامه پیرامون فلسفه چهارشنبه سوری نظریات مختلفی مطرح است ؛ گروهی از صاحبنظران بر این باورند چهارشنبه سوری یادمان عبور سیاوش از آتش است؛ برخی دیگر تصور میکنند که چهارشنبه سوری بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی است، آنها بر این باورند که قیام مختار به خونخواهی امام حسین (ع)در روز چهارشنبه با روشن کردن آتش روی پشت بام ها شروع شد.البته شواهد تاریخی این پیشینه را تایید نمیکند. شادروان استاد پورداوود نیز معتقد آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است و شکی نیست که افتادن این آتش افروزی به آخرین چهارشنبه سال پس از اسلام رسم شده ، چون ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند، روز چهارشنبه یا یوم الاربعا نزد عرب ها روز شوم و نحسی است این است که ایرانیان این آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار ماند. دکتر بهار نیز متعقد است: آتش افروزی و گذاشتن چراغ در کنار غذا بر پشت بام به واسطه جشن آمدن فروهرهاست … باتوجه به موارد بیان شده بایدگفت :در واقع ایرانیان باستان در این شب بر سر بام آتش روشن می کردند تا کار مقدسی انجام داده باشند و با احترام به رفتگان خود، بر این باور بودند که چند روز به نوروز مانده ارواح نیاکانشان به خانه شان برمی گردند که دوستان و کسانی شان را ملاقات کنند .به همین جهت خانه ها را تمیز می کردند(خانه تکانی )و آتش بر بام ها می نهادند تا نور آتش سبب شود ، ارواح خانه خود را گم نکنند و این آتش چهارشنبه سوری بازمانده از آتش افروزی پنج روز آخر سال در ایران باستان است ، به احتمال زیاد ایرانیان برای اینکه این سنت از بین نرود ،نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق نمودند… لازم به ذکر است که در ایران قدیم چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتش افروزان که پیام آور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند؛ هدف آنها برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم وافسردگی بود ، در ضمن آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در دوره ناصرالدین شاه به وسیله فرانسویها در ایران رواج پیدا کرد و در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه انجام می گرفت پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپخانه تهران صادر شد و مردم در آنجا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کمکم به شکلی که امروز اجرا می شود درآمد . باورها و روزهای چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشدهاند و در برخی از شهرها و روستاها هنوز این مراسم برگزار می شوند ، عبارتند از: کوزه شکستن، قاشق زنی، فال کوزه، فالگوش، شال اندازی، بلاگردانی و بختگشایی.
– آقای دکتر به نظر می رسد، سرزمین ما، مردم و مردم منطقه بیش از هر زمان به نوروز و آیین های شادی بخش آن نیاز دارند؟ اگر با این سخن موافق هستید، لطفا بفرمایید چه چیزی در نوروز است که به این نیاز همگانی می تواند پاسخ دهد؟
نوروز آیینی برای حرمت نهادن به زندگی یعنی گردش پویایی طبیعت شاید از همین روست که معاندان هویت ایرانی در طول تاریخ بیش از هر آیینی با نوروز و مراسم وابسته به آن عناد ورزیدند،زیرا ستون خیمه این هویت است ومی دانستند که ایران بی نوروز معنایی نخواهد داشت و می دانستند که نوروز پیام شادمانی و زنده بودن است و شادی و پویایی بنیانهای سازنده آزادی آزادگی هر فرد ایرانی است .حضور آیین هایی که شادی را ندا می دهد و شادی مبتنی بر اندیشه و پاسداشت زندگی سازنده آزادی یک ملت هستند و همچنین نشانی از به چالش کشاندن بحران های محدودیت آور . نوروز به انسان ایرانی گوشزد میکند که در حقیقت در حرکت و تغییر است نه در سکون و تغییر یعنی به کمال رسیدن یعنی خود را پیوسته آفریدن و دیگر شدن و تحول پذیری .جاودانگی نوروز در سودمندی آن برای انسان خواهان شادی ،پویایی و زندگی و سرافرازی است و به همین دلیل در طول تاریخ ایران برای تمام اقوام ایرانی جاذبه و کششی غیر قابل انکار داشته و خواهد داشت . از طرف دیگر مسئله زایش و آفرینش ، نوزایی و نوبودگی، رستن و برخاستن ، انس و عشق و همدلی با روح زندگی ، با جان آفرینش و ایمان داشتن و امیدوار بودن به راز و روح چنین حقیقتی چیزی نیست که آسان بشود ریشه های آن را از هستی شناسی هیچ مردمی بر افکند . زیرا این ارزشها که بنیان های معنابخش آیین نوروزند در ذات انسان بودن آدمی است و اساساً انسان بودن بدون چنین موهبتی یا چنین قوه وقابلیتی قابل تصور نیست .بی سبب نیست که در میان همه آیین ها و جشن های کهن ایرانی آیینی را سراغ نداریم که ژرفتر زنده تر و حقیقی تر از نوروز بر احساس ، اندیشه و روح آفرینندگی ایرانیان تاثیر نهاده و مایه و منبع الهام قرار گرفته باشد. آیین نوروزی میراث هستیشناسی زنده و عمیق و انسان وارانه و تبعیت گرایانه کهن این سرزمین است در هستیشناسی کهن همواره الوهیت و انسانیت یا خداوارگی و انسانوارگی سنت به هم در هم میپیچند. بنابراین کوشش ایرانیان برای همزیستی آشتیجویانه جوامع بشری است ؛ نوروز با شرکت همه مردمان و با شادی و سرور دسته جمعی همگانی برگزار می شود و مفهومی به نام اقلیت در فرهنگ نوروزی جایی ندارد؛ نوروز ندای شادی و ویرانگر غم و اندوه است همین امر در میان مردمان گرمی و مهربانی پدید می آورد و به دیدار ها لذت می بخشد میثاق ها را استوار میکند تازگی به ارمغان میآورد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.