هاتف خبر – پروین یعقوبی – چندی پیش آقای ضیابری مدیر مسوول هفته نامه ی هاتف با دیدن گزارشهای جالب “انجمن سیمرغ” از من خواست که با دوستان فعال انجمن مصاحبه هایی ترتیب بدهم تا چاپ شوند. از این خبر خیلی خوشحال شدم و اولین کسی که برای مصاحبه به نظرم رسید کسی بود که
هاتف خبر – پروین یعقوبی – چندی پیش آقای ضیابری مدیر مسوول هفته نامه ی هاتف با دیدن گزارشهای جالب “انجمن سیمرغ” از من خواست که با دوستان فعال انجمن مصاحبه هایی ترتیب بدهم تا چاپ شوند. از این خبر خیلی خوشحال شدم و اولین کسی که برای مصاحبه به نظرم رسید کسی بود که من در خبر رسانیها و گزارشهایم از او به عنوان “هنرمند پهلوان” نام می برم و او کس نیست جز آقای کاوه مهرپور. با آقای کاوه مهرپور در انجمنهای ادبی آشنا شده بودم که شاهنامه را از حفظ می خواند. من هم پس از تاسیس انجمن او را برای شرکت در جلسات دعوت کردمو وی به گرمی پذیرفت. در انتها یا میان برنامه هر جلسه، آقای مهرپور از بر بخشی از شاهنامه را به زیبایی اجرا می کرد و من و شرکت کنندگان هم بسیار لذت می بردیم. از نظر ویژگیهای اخلاقی آقای مهرپور به عنوان یک پهلوان در ذهنم ثبت شده است زیرا با وقارمردانه در انجمن حضور یافته و بسیار فروتنانه آنچه که می دانست و می توانست، عرضه می کرد. از آنجا که بر اثر شیوع بیماری کرونا جلسات ماهانه ی حضوری انجمن سیمرغ یگر برگزار نمی شود و فعالیت به صورت غیرحضوری و مجازی ادامه دارد، بر آن شدم به عنوان اولین فرد فعال انجمن سیمرغ با آقای کاوه مهرپور مصاحبه کرده و به خوانندگان “هاتف” عرضه کنم. این مصاحبه را برای شروع سلسله مصاحبه های فرهنگی به فال نیک می گیرم و تقدیم نگاه گرم همه ی فرهنگدوستان می کنم.
?چگونه با شاهنامه آشنا شدید؟ خداوند همه ی رفتگان شما را رحمت کند. پدری داشتم بسیار نازنین و دوست داشتنی که خیلی به تاریخ ایران علاقه داشت و با تسلط و اشتیاق خاصی همیشه در دور همی های خانوادگی و مهمانیها داستانهای تاریخی و شاهنامه را می خواند و ما هم خیلی لذت می بردیم. مادرم هم چون دیپلم ادبیات بودند همیشه کتابهای شعر، داستان و رمان مطالعه می کرد. اما چون خواندن شاهنامه مشکل بود خودم علاقه یی به خواندنش نشان نمی دادم. پدرم سال ۸۶ پس از سالها مبارزه با سرطان فوت کرد و یکی از با ارزشترین چیزهایی که برای ما به یادگار گذاشت کتابهایش بودمخصوصاً شاهنامه فردوسی در بین آنها می درخشید. پس از تصادفی که برایم اتفاق افتاد مدتی بالاجبار در خانه بستری بودم شاید نزدیک به بیش از یکسال و اصلاً قادر به راه رفتن حتی با عصا هم نبودم و بیشتر وقتم را با کتاب پر می کردم. خیلی اتفاقی یک روز چشمم به شاهنامه فردوسی افتاد، کتاب را برداشتم و باز کردم. شاهنامه پدرم از چاپ مسکو بود با مقدمه یی از دکتر حسین مهی الدین الهی قمشه ای. شاهنامه که بسیار برایم جالب بود، با خواندن مقدمه خیلی تشویق شدم که یکبار هم که شده شاهنامه ی فردوسی را بخوانم و از آنجایی که حافظه یی خوب و قوی داشتم و مطالب را به راحتی به خاطر می سپردم، تصمیم گرفتم داستانهای از شاهنامه که به نظرم جالب می آمد را حفظ کنم تا بتوانم در هر جایی و در هر شرایطی برای دیگران هم بگویم و مثل پدر خدا بیامرزم تاریخ و فرهنگ ایرانی را به دیگران هم انتقال بدهم… آن هم به صورت نظم که زیبایی کار را صد چندان می کند. مشوق دیگر خواهر بزرگم و همسرش مهندس صالحی که زوج تحصیل کرده و فرهیخته هستند، بودند که در طول زندگیم همیشه حامی مادی و معنوی ام هستند(حتی برای پسرگلشان هیراد، عشق دایی از هفت سالگی شاهنامه ی کودکان خریداری کرده بودند) آنها باعث شدند که با شخصیتهای شاهنامه بیشتر آشنا شوم.
? کدام شخصیت شاهنامه را بیشتر دوست دارید؟ به نظرم همه ی شخصیتهای شاهنامه دوست داشتنی هستند و در هر داستان شخصیتها فرق می کنند و به قول امروزیها در هر داستان نقش اول داستان واقعاً به دل می نشیند. شخصیت فریدون و کاوه آهنگر را به خاطر روح آزادیخواهی، مبارزه طلبی و ظلم ستیزی خیلی دوست دارم و همیشه سپاسگزار پدرم، هستم که برایم اسم شاهنامه یی انتخاب کرد. شخصیت سیاوش و پاکی و نجابت بی مانندشدر داستان سیاوش، در داستان بیژن و منیژه بی باکی و جسوری بیژن و وفاداری منیژه، در داستان رستم و سهراب نیروی جوانی و دلاوری و شجاعت سهراب و بقیه ی شخصیتهای داستانهای مختلف شاهنامه همچون زال، سام، کیکاووس، کیخسرو، منوچهر، گیو، طوس، گودرز، بهرام، زواره و… همه ی شخصیتها دوست داشتنی هستند و واقعاً نمی شود به این پرسش پاسخ داد اما رستم چون در یک دوره ی طولانی بیش از پانصد سال زندگی کرد از دوران منوچهر تا گشتاسب و در همه ی داستانها نقش آفرینی دارد و بیشتر به چشم می آید پیشه ی او هم در شاهنامه به نظر می آید که آزاد کردن انسانهای دربند باشد، این شخصیت قطعاً پهلوان درخور توجه من است.
?کدام شخصیت از بانوان شاهنامه نظر شما را بیشتر جلب کرده است؟ در میان زنان شاهنامه هم، همه ی شخصیتها برایم جالب و دوست داشتنی هستند اما من شخصیت رودابه را خیلی بیشتر دوست دارم به خاطر پافشاری که برای ازدواج با زال دارد و هر چقدر دیگران سعی می کنند او را از ازدواج با یک مرد سفید مو(زال) که به وسیله ی مرغان در جنگل و کوه بزرگ شده است، منع کنند اما او زیر بار نمی رود.
? در چه انجمنهای ادبی و فرهنگی حضور و فعالیت دارید و مخصوصاً نظرتان را درباره ی انجمن سیمرغ(شاهنامه خوانی) مطرح کنید و یا اگر پیشنهاد و نقدی دارید، بفرمایید.
من فقط به گروه “یاران دوشنبه” می رفتم و انجمن “قند پارسی” و مدتی است که به این انجمن(انجمن سیمرغ) علاقهمند شدم و البته این را هم بگویم که تنها انجمنی که تخصصی برای شاهنامه باشد فقط «انجمن سیمرغ» هست و بقیه انجمنها زمان خیلی کمی را به شاهنامه اختصاص می دهند اما انجمن سیمرغ با توجه به مدت زمان کمی که تاسیس آن سپری شده خیلی در این زمینه تاثیرگذار بوده و با اینکه با ساعت کار من تداخل داشته اما سعی می کردم هر طور شده خودم را به جلسات برسانم و باور کنید شاید از دو یا سه هفته قبل از روز جلسه برنامه ریزی می کردم که جلسه ی بعد چه داستانی را بخوانم و لحظه شماری می کردم که روز جلسه فرا برسد… تنها نقدی که دارم به کم بودن جلسات و مدت زمان جلسه هست. ماهی یک جلسه آن هم فقط دو ساعت برای شاهنامه حماسه ی ملی ایرانیان خیلی کم و حتی می توانم بگویم یک جور بی مهری نسبت به حکیم خردمند توس است.
?و صحبت پایانی؟ در پایان از شما خانم یعقوبی بزرگوار کمال تشکر و قدردانی را می نمایم و همینطور از همه ی عزیزانی که بابت برگزاری جلسات این انجمن تلاش می کنند، سپاسگزاری کرده و از خداوند موفقیت، پیروزی و سعادتمندی شما را خواهانم.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.