هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – شرایط بحرانی ناشی از شیوع «کروناویروس» که بسیاری از کسب و کارها را مورد تاثیر قرار داده و اقتصاد و معیشت شاغلان کارگاههای کوچک و بزرگ را متاثر ساخته، آنان را بر سر دوراهی «ماندن بر سر کار و تامین مایحتاج زندگی» یا «بیکاری و گرسنگی و حفظ جان» در برابر «ویروس خطرناک کرونا» قرار داده است. شرایطی که قشرهای پردرآمد و حتی قشرهای با درآمد متوسط کمتر میتوانند این شرایط راتجربه یا حتی درک کنند.
هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – شرایط بحرانی ناشی از شیوع «کروناویروس» که بسیاری از کسب و کارها را مورد تاثیر قرار داده و اقتصاد و معیشت شاغلان کارگاههای کوچک و بزرگ را متاثر ساخته، آنان را بر سر دوراهی «ماندن بر سر کار و تامین مایحتاج زندگی» یا «بیکاری و گرسنگی و حفظ جان» در برابر «ویروس خطرناک کرونا» قرار داده است. شرایطی که قشرهای پردرآمد و حتی قشرهای با درآمد متوسط کمتر میتوانند این شرایط راتجربه یا حتی درک کنند. از قدیم گفتهاند که «درد کشیده طبیب است» و دقیقاً به همین دلیل است که قشرهای با درآمد متوسط و بالا هرگز نمیتوانند برای «درد» قشرهای کمدرآمد نسخه بپیچندو یا بیماری را درمان کنند. نمونهاش را میتوان مسالهی وعدهي وام یک میلیون تومانی دولت عنوان نمود که چه داستانی برای خودش ایجاد کرده است. شاید اگر حکمرانان و دولتمردان ما قدری از سختیهای مضاعف قشرهای کم درآمد جامعه را در روزهای کرونایی تجربه و تحمل میکردند، میتوانستند برای مشکلات کوچک یا بزرگ آنها نسخه بپیچند اما چون اینگونه نیست دیگر همگان میدانند «از این کوره آبی برای قشر کم درآمد جامعه گرم نمیشود.» در این شرایط بحرانی چه کسی، چه تدبیری و چه برنامهیی برای افراد کمدرآمد جامعه ارائه میدهد که آنها در خانههای خود بمانند و زنجیرهی به اصطلاح آلودگی را قطع کنند.
آیا این شرایط تناقضآمیز برای مسوولان ما قابل درک هست؟ شرایطی تناقضآمیز است. از طرفی باید یا آلودگی و سپس مرگ را انتخاب کرد و یا زندگی را؛ که طبعاً انتخاب هر بنی بشری زندگی است و از طرف دیگر فرد ناگزیر است به موازات انتخاب زندگی در خانه بماند و از این بلای فراگیر و دهشتناک در امان و مصون باشد. اما باید پذیرفت که زندگی انسانها همواره و به ویژه در این عصر و دوران از رهگذر حضور در فعالیتها و مکانهای اجتماعی و جمعی میگذرد.تا وارد چرخهی فعالیت زندگی نشوی از نان نصیبی نخواهی برد و قطعاً گرسنه خواهی ماند. آیا اینها برای کسانی که تجویزهای بالا بلند و دستورات ریز و درشت میدهند، قابل درک هستند؟
افراد مزدبگیر جامعه، خدماترسانان، کارگران و … در چنین شرایط متناقض و رقتانگیز گیر کردهاند هم باید برای حفظ سلامت و بهداشت خود و خانوادهشان و ادامهی حیات خود و نزدیکانشان و اینکه آنها را آلوده و مبتلا نکنند در خانه بمانند و هم باید برای تهیه و تدارک نان و فراهم کردن قوت لایموت برای خود و اعضای خانواده هر روز ناگزار باشند در این اجتماع حضور پیدا کنند و خطر ابتلا به بیماری همهگیر را به جان بخرند چون در این وانفسای اقتصادی چشم امیدشان به مبالغی دوخته شده است که این روزها باید از قبل ارتباطات خود تامین کنند. آنها این روزها جز حرف و وعده چیزی از مسوولان نشنیده و جز ناامیدی چیزی به خانه نبردهاند.
چه کسی این وضعیت را درک میکند؟ این مطالب علی ربیعی دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت که در یادداشتی با عنوان «حفظ جان، زندگی و معیشت سلامت محور» به بیان اولویتگذاری دولت برای «مقابله با کرونا» و «حفظ جان مردم» در کنار «ادامهی معیشت سلامتمحور» پرداخته هم به کار نظریهپردازان و روزنامهنگاران میآید و برای یک مقام مسوول که در قبال حل مسائل اجتماعی مسوول و پاسخگو هست به نظر مناسب نمیرسد. وی نوشت: ٖ«در استراتژی دولت در دورهی شیوع کرونا، حفظ سلامت و جان مردم در اصل قرار گرفته و همراه با آن بر تأمین مایحتاج زندگی روزمره و معیشت در چارچوب سلامت بنا نهاده شده است. این استراتژی در جلسات هیأت دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا بارها مورد تأکید قرار گرفته که در جلسات سخنگویی دولت به آن پرداختهام و تصمیمات ایزولاسیون بی