اشاره: آیینها و جشنهای باستانی در سرزمین ایران، از دیربار اهمیت و جایگاه ویژهای داشته است اما برخی از این آیینها در گذر زمان کمرنگتر شده و گاهی مورد بی مهری و حتی حملهی مغرضانه قرار گرفتهاند. در دنیایی که رسانههای دیجتال به نوعی زندگی همهی ما را تحت تاثیر قرار داده و ما را
اشاره: آیینها و جشنهای باستانی در سرزمین ایران، از دیربار اهمیت و جایگاه ویژهای داشته است اما برخی از این آیینها در گذر زمان کمرنگتر شده و گاهی مورد بی مهری و حتی حملهی مغرضانه قرار گرفتهاند. در دنیایی که رسانههای دیجتال به نوعی زندگی همهی ما را تحت تاثیر قرار داده و ما را نسبت به جایگاه آداب و رسوم ایران باستان کمتوجه کردهاند، تلاشهای اساتید دانشگاه و پژوهشگران تاریخ برای احیای این سنتها و یادآوری جایگاه آنها در همدلی و پیوند مردمان، بسیار ستودنی است. دکتر کورش سالاری، متولد سال 1356 و فارغ التحصیل رشتهی تاریخ، از اساتید صاحبنظری است که در زمینهی معرفی آیینها و جشنهای کهن ایرانی فعالیت میکند. وی حدود دو دهه است که مشغول به پژوهش در زمینهی تاریخ و تدریس تاریخ و معارف اسلامی بوده و کتابها و مقالات متعددی را در این حوزهها منتشر کرده است. همچنین دو جلد کتاب شعر با عناوین “جانی که از دست دادم” و “برای تو که دیگر نیستی” از دکتر سالاری به چاپ رسیده است. همکاری با ماهنامهي «ره آورد مهر» در تهران و نگارش مقالاتی در زمینه بازخوانی تاریخ ایران، از دیگر فعالیت های دکتر سالاری برای آشنا کردن نسل های جوان با تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین است. * آنچه در ادامه میآید، متن گفتوگوی هفتهنامهی هاتف با این استاد و پژوهشگر تاریخ به مناسبت فرا رسیدن جشن باستانی مهرگان است که گرچه در گذر زمان به فراموشی سپرده شده اما آگاهی از تاریخچه و آیینهای آن، همبستگی و پیوندهای عمیق ایرانیان باستان را یادآوری میکند. ****
– لطفاً در مورد اهمیت جشن مهرگان توضیح دهید و بفرمایید که مبنای برگزاری این جشن در روزگار باستان در ایران چه بود؟ در ابتدا به شما و خوانندگان محترم این گفتگو سلام میکنم و امیدوارم همهی ایرانیان در صحت و سلامت، ساعات خوشی را سپری کنند. با آغاز پاییز (پادشاه فصلها) نیاکان بزرگوار ما از سه هزار سال ق.م جشن آفرینش یا مهرگان را برگزار میکردند. به گفتهی بسیاری از مورخین، این جشن کهنتر از نوروز بزرگ میباشد زیرا نوروز ارتباط با کیش زرتشت دارد اما مهرگان برگرفته از ایزدمهر (میترا) بوده که از کهنترین ایزدهای ایران باستان است. برای بررسی اهمیت مهرگان، باید در دو بخش به آن بپردازیم: مهرگان طبیعی و اسطورهای. مهرگان طبیعی، به مانند نوروز دارای اعتدال کیهانی است؛ اعتدال به زمانی گفته میشود که طول روز و شب با هم برابر میشود و ما در طول یک سال دو اعتدال داریم: اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی. در دوران کهن، برای اعتدال پاییزی جشن آفرینش برگزار میشد و برای اعتدال بهاری جشن رستاخیز؛ اما با گذر زمان، نام جشن آفرینش جای خود را به مهرگان داد. پس در مهرگان، طول روز و شب با هم برابر است و به همین دلیل این ماه را مهر (میزان) نامیدهاند که به نام ایزد داوری و عدالت و دادگستری است. اما دربارهی مهرگان اسطورهای باید گفت : در دورهی هخامنشیان، داریوش بزرگ پس از اینکه بر گئومات مغ پیروز میشود، شرح این رویداد را در کتیبهی بیستون ثبت نمود، این طور که گئومات مغ یاغی بوده و نیایشگاهها را خراب کرده است و داریوش در همین مهر ماه بر گئومات مغ غلبه میکند؛ پیروزی داریوش بر گئومات مغ یک داستان اسطورهای را برای ما یادآوری میکند: داستان قیام کاوه آهنگر بر ضحّاک ظالم که موجب بر تخت نشستن فریدون میشود. فردوسی انوشهروان در شاهنامه به روشنی به جشن کهن مهرگان و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است. پس از لحاظ اسطورهای، مهرگان جشن پیروزی روشنایی بر تاریکی، نیکی بر بدی و حق بر باطل است. مهرگان شش روز به طول میانجامید؛ روز اول را جشن عامه میگفتند و آخر که رام روز مهرگان خاص نام داشته. تقویم ما در قبل از دورهی هخامنشی دارای دو فصل بوده: تابستان و زمستان؛ برای آغاز فصل تابستان جشن نوروز برگزار میشد و برای آغاز فصل زمستان، مهرگان یا آفرینش. این روال تا پایان سلسلهی اشکانی پابرجا میماند اما با تاسیس سلسلهی ساسانی توسط اردشیر بابکان، مهرگان تغییراتی میکند. در ایران باستان، هر یک از روزهای ماه دارای نام خاص بوده است؛ روز 16 ماه، مهر نام داشته و به علت اینکه در ماه مهر، هم روز و هم ماه نامشان با هم یکی میشود، ساسانیان آن را به 16 مهر ماه انتقال میدهند. بدین صورت حدود دو هزار سال است که مهرگان به 16 مهرماه انتقال پیدا کرده است.
– همانطور که جنابعالی نیز اشاره کردهاید، نوروز و مهرگان دو جشنی بودهاند که در هنگامهی اعتدال فصل برگزار میشدند، یکی اعتدال بهاری و دیگری اعتدال پاییزی. لطفاً بفرمایید که چرا برای مردم باستان اعتدال هوا و طبیعت از اهمیت برخوردار بود و در تمشیت امور زندگیشان چه نقشی داشت؟ ساختار اقتصادی ایران باستان بر پایهی کشاورزی و دامداری بوده است و بسیاری از جشنها و مناسبات باستانی، به زمین و شرایط جغرافیایی و انسان بازمیگشت. از آنجا که اکثر نیاکان ما کشاورز بودند، با آغاز پاییز (اعتدال پاییزی) که مصادف با پایان برداشت کشاورزان بود و با آغاز بهار (اعتدال بهاری) که مصادف با رستاخیر طبعیت و نویددهندهی شروع کار برای سال جدید بود، جشن میگرفتند و به استراحت و شادی میپرداختند؛ زیرا مهرگان و جشن نوروز بزرگ، ارتباط مستقیم با زندگی و معیشت مردمان داشته، بنابراین اعتدالین و تغییرات آب و هوا برای ایرانیان باستان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
– جشنهای متعددی که ایرانیان در طول سال برگزار میکردند، چه تاثیری بر روابط و پیوندهای اجتماعیشان داشت؟ واژهی جشن از لغت “یسن” اوستایی به یادگار مانده که به معنی ستایش کردن است؛ بنابراین هدف از برگزاری جشنها در ایران باستان، گردهمایی و اتحاد مردم و به تبع آن سرور و شادی مردم و خدمترسانی و بخشش به زیردستان و تهیدستان و خلاصه ستایش پروردگار یکتا بوده است. همان طور که میدانیم، ما بیش از 50 جشن کهن در این سرزمین داشتهایم که این جشنها نشاندهندهی فرهنگ، نوع زندگی، خلق و خو، فلسفهی حیات و در کل جهانبینی ایرانیان است. وقتی در تاریخ بسیاری از کشورها نظر میاندازیم، میبینیم که آنان با تهاجمات مختلف دچار تغییرات چشمگیر و حتی نابودی شدهاند، اما ایران پس از هر تهاجمی چون ققنوس افسانهای برخاسته و به اصل خود بازگشته و توانسته محکم به حیات خویش ادامه دهد و همهی این مسائل ریشه در آیینها و سننها دارد که باعث اتحاد ایرانیان در طی سالیان متمادی شده است؛ به بیان دیگر، مولفههای ارزش مشترک و تعاملات و پیوندهای اجتماعی، موجب اتحاد ملی ایرانیان شده است.
– به نظر شما چرا نوروز توانست در گذر زمان خود را حفظ کند و تا امروز محکم و استوار باقی بماند، اما مهرگان به مرور زمان کمرنگ شد؟ به نظر بنده تقارن نوروز با مسائل مهمی، باعث ماندگاری آن شد. جشن نوروز نخستین روز بهار و مصادف با آغاز سال جدید است؛ نوروز از دیرباز برای ایرانیان یادآور و آغازگر تمدن و دور شدن از زندگی ابتدایی بوده است، در نوروز رستاخیر طبیعت رخ میدهد و همهی کشتزارها سبز میشود و ایرانیان آن را بسیار ارج مینهند. یکی از مسائل مهم در ماندگاری نوروز بزرگ، این است که پس از یورش اعراب، آنها بیش از هر چیز برای دست یافتن به اهداف سیاسی خود و جلب مشارکت و همکاری ایرانیان کارآمد در دستگاه خلافت، با برپایی مراسم نوروز مخالفتی نداشتند و با تسامح رفتار میکردند؛ البته تاثیر دریافت هدایا و خوشگذرانی رایج، در پذیرش نوروز بیشتر بوده است و تقارن زمانی مسائل دیگر در اسلام و نوروز باعث ایرانی و اسلامی شدن آن شد. بدین ترتیب، نوروز بزرگ با خون ایرانیان عجین است و هیچ یک از یورشها و تهدیدها نتوانسته باعث فراموشی آن شود، بلکه گرمتر و پابرجاتر شده است. در مقابل، مهرگان به علت تغییر در سبک زندگی و معیشت مردم از یادها رفته و گروهی خاص آن را برگزار میکنند.
– آیا به نظر شما جامعهی امروز ما به احیای جشنهای باستانی نیازمند است؟ اگر پاسخ شما مثبت است، چه دلایلی برای این نیازمندی دارید؟ متاسفانه در دنیای ماشینی امروز با وجود مشغلههای زیاد، کم و بیش دیده میشود بعضی بی توجه به سنتهای نیاکان خود هستند، سنتها و جشنهایی که ریشه در فرهنگ و اعتقادات و تاریخ کشور دارد؛ آیینهایی که بیشک در آن حکمت و خردورزی موج میزند و برخلاف خیلی از کشورها، خرافات نیست. ایران دارای پیشینهی فرهنگی کهن میباشد و نگاه به تاریخ این سرزمین هر بینندهای را مبهوت میکند. هویت هر ملتی ریشه در تاریخ آن ملت دارد. در حال حاضر، اقوامی که جایگاه شامخی دارند و ارتقا یافتهاند به حفظ و اشاعهی فرهنگ سرزمین خود پرداختهاند و از همه مهمتر اینکه در تاریخ چند هزار سالهی ایران زمین، چه تهاجماتی رخ داده و نیاکان ما برای حفظ این سنتها و آیینها چه مرارتهایی کشیدهاند؛ پس وظیفهی هر ایرانی حفظ و انتقال این آیینها به نسلهای بعدی میباشد، زیرا بقای ایران زمین متکی به حفظ این آیینهاست.
– اگر بخواهید از برخی جلوههای جذاب و بارز جشن مهرگان نام ببرید، به کدامیک اشاره خواهید کرد؟ ایرانیان این جشن را همانند جشن نوروز با گسترانیدن خوان و پادشاهان با شنیدن دادخواهی مردم برپا میداشتند. در این روز، مردم لباس ارغوانی میپوشیدند و اگر لباس ارغوانی نبوده، با آرایههای ارغوانی آن را تزیین میکردند و در دستشان نوشتههای شادباش بوده است که آنها را در لفافههای بسیار زیبا میبستند و به یکدیگر تقدیم میکردند. شاید به مانند کارت تبریکهای امروزی، خوان مهرگان نیز به رنگ ارغوانی چیده میشد؛ در وسط سفره گل همیشه شکفته میگذاشتند و دورتادور را با گلهای دیگر تزئین میکردند. چیزهای دیگری که در خوان مهرگان میچیدند، میوههای پاییزی بوده است که ترجیحاً همهی میوهها به رنگ سرخ بوده، مثل انار، خرمالو، سیب، فندق، ازگیل و … نوشیدنی خوان مهرگان هوم بوده که با آب و شیر رقیق میکردند و همهی حاضران در جشن از آن مینوشیدند. نان مخصوص مهرگان نیز از آمیختن آرد هفت غله تهیه میشد.
– از پاسخهای شما سپاسگزارم. در پایان، اگر نکتهی جالب دیگری دربارهی جشن مهرگان باقی مانده، برای خوانندگان ما بازگو کنید؟ نکتهی جالبی که باید بازگو کنم این است که در مهرگان مردم با موسیقی گرد هم جمع میشدند و پایکوبی میکردند. بعید نیست که رقص سماع طرفداران طریقت مولویه در شهر قونیه در بزرگداشت حضرت مولوی که اتفاقاً در مهر ماه هم هست، ادامهی دگرگونشدهی همان رقصهای میترایی (مهرگان) باشد. به هر روی، در پایان مهرگان بر همه ایرانیان خجسته باد و برای شما و خوانندگا محترم بهترینها را آرزومندم. “پاینده باد ایران” ————— پینوشت: گئومات مغ سومین پادشاه هخامنشیان، نام مغی بود که به نوشته کتیبه بیستون وانمود کرد که پسر کوروش بزرگ، بردیا (اسمردیس) است و تخت پادشاهی را از آن خود کرد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.