هاتفخبر – نسرین پورهمرنگ – طوطی فلوبر/ جولین بارنز/ ترجمهی عرفان مجیب/ 249 صفحه/ نشر چشمه
هاتفخبر – نسرین پورهمرنگ – طوطی فلوبر/ جولین بارنز/ ترجمهی عرفان مجیب/ 249 صفحه/ نشر چشمه جولیان پاتریک بارنز رماننویس و منتقد ادبی اهل انگلیس است. در سال ۱۹۴۶ در خانوادهیی فرهنگی به دنیا آمد. تحصیلاتش را در کالج مگدالن آکسفورد در سال ۱۹۶۸ به پایان رساند. بارنز کار نویسندگی را از نوشتن نقد ادبی در روزنامهها شروع کرد. مدتی را نیز به عنوان نویسنده با واژهنامهی آکسفورد سپری نمود. نوآوری و پیچیدگی کارهای بارنز او را چندبار نامزد جایزهی «من بوکر» نمود. سرانجام در سال ۲۰۱۱ با کتاب «درک یک پایان» موفق به دریافت جایزهی «من بوکر» شد و در همین سال جایزهی ادبی دیوید کوهن را به پاسداشت فعالیتها و دستاوردهای ادبیاش دریافت کرد. از جمله ویژگی های بارنز، علاقهی او به ادبیات فرانسه و از جمله کارهای گوستاو فلوبر است. همین علاقه سبب نگارش کتابی با عنوان «طوطی فلوبر» شد. وی در این کتاب به گفتهی منتقد مجلهی ساندی تایمزبه ترکیبی نامحسوس از زندگینامه، رمان و نقد دست زده است. از اینرو خواننده با رمانی متعارف روبهرو نیست.
عرفان مجيب؛ مترجم کتاب در مقدمهيي که برای اين كتاب نوشته است، به چگونگی آشنایی خود با این کتاب و سابقهی حضور پرندگان سخنگو در آثار ادبی اشاره میکند: «مواجهه با رمانِ پیشرو برای دلباخته ادبیاتی که دست بر قضا عاشق پرندههای سخنگوست تصادف چندان چشمگیری به شمار نمیآید. در عین حال، طوطی فلوبر ظاهراً از آن طوطیهایی نیست که به راحتی پر بکشد و روی شانه انسان فرود بیاید. مسبب آشنایی من با این رمان مقاله جذاب آنتونی گات لیب، منتقد بریتانیایی نیویورک تایمز، در باب طوطیهای مشهور عالم ادبیات بود. گاتلیب در این مقاله، ضمن کنکاش در نقش پرندههای سخنگو در فرهنگ غرب، پرونده طوطیهای داستانی متعددی را، از طوطی قرن شانزدهمی جان اسکلتون تا طوطیهای متأخر رمانهای مارکز و آتوود، مرور میکند. اما شاید جذابترین پرنده در فهرست گاتلیب طوطی داستان سادهدل فلوبر باشد که به گواه منتقدان یکی از مشهورترین طوطیهای ادبیات قرن نوزدهم نیز به شمار میآید: پرنده خارقالعادهای که تجسم روحالقدس پنداشته میشود و با حضو در بستر مرگِ صاحبش، فلیسیته، او را به دروازه بهشت مشایعت میکند. از اینجا به بعد مسیر آشنایی با رمان جولیان بارنز سرراست است، چراکه جستوجویی مختصر در احوال پرنده فلوبر خواننده را مستقیما به «طوطی» بارنز میرساند.» نثر بارنز در عین حال که روان و جذاب است، اما سرشار از تلمیح و اشاره است که همین امر میتواند کار ترجمه را دشوار سازد و مترجم به گفتهی خود کوشیده است با انتخاب معادلهایی مناسب و ترجمهی عبارتها فرانسوی لابهلای متن، مانع از ایجاد وقفه در خوانش متن برای خواننده شود. راوی رمان، پزشکی بازنشسته است که در بازدید از موزهی فلوبر با دو طوطی خشک شده مواجه میشود. وی در این مواجهه دچار این وسواس میشود که پی ببرد کدامیک از این دو طوطی منبع الهام فلوبر در نوشتن داستان «سادهدل» بوده است. همین وسواس سبب میشود تا وی به کنکاشی عمیق در زندگی و آثار فلوبر بپردازد و فرصتی را برای نویسنده فراهم میسازد تا با جزئینگری و دقتنظر خود همه چیز را به باد انتقاد بگیرد حتی خود فلوبر را. باید توجه داشت که اگرچه این کتاب اثری متعارف نیست و منتقدان ادبی آن را در ردهی آثار پستمدرن طبقهبندی کردهاند اما خوشبختانه با گًسستهای زمانی و بیانی؛ از آن دست که در آثار پست مدرن با آن مواجه میشویم، در این کتاب خبری نیست. از جمله آثار این نویسندهی انگلیسی میتوان به «دیار مترو» (۱۹۸۰)، «درک یک پایان، قبل از آشنایی او با من» (۱۹۸۲)، «دربارهاش حرف بزنیم»، «مجموعه داستان عبور از کانال»، «چیزی برای ترسیدن وجود ندارد» (۲۰۰۸)، «هیاهوی زمان»، انگلیس، انگلیس (۱۹۹۸) و آرتور و جرج (۲۰۰۵)… اشاره کرد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.