هاتفخبر – روزهای گذشته با انتشار خبرهایی مبنی بر سهمیهبندی بنزین و گرانشدن قیمت آن صفهای طولانی جلوی پمپبنزین شهرهای مختلف کشور کشیده شد و راهبندانهای بسیاری نیز در برخی از شهرها ایجاد شد.
هاتفخبر – روزهای گذشته با انتشار خبرهایی مبنی بر سهمیهبندی بنزین و گرانشدن قیمت آن صفهای طولانی جلوی پمپبنزین شهرهای مختلف کشور کشیده شد و راهبندانهای بسیاری نیز در برخی از شهرها ایجاد شد. پمپبنزینهای شهر رشت نیز از این قاعدهی کلی مستثنی نبود و با انتشار این خبر که حتی برخی از خبرگزاریهای رسمی نیز بر آن صحه نهادند، جمعیتی انبوه به طرف پمپبنزینها حملهور شدند تا شاید بتوانند در آخرین روزهای سهمیهبندی چند ساعتی بیشتر با بنزین هزار تومانی دور بزنند! این همه التهاب و این همه حساسیت از کجا ناشی میشود؟ کسی دراین بین نیست از رانندگان این خودروها بپرسد که یک باک بنزین پر چه مشکلی از شما حل میکند یا چه دردی از مشکلات اقتصادی شما را مرتفع خواهد کرد؟ این مساله جدای از تاثیرات اقتصادی، جو ملتهب روانی جامعه را نیز نشان میدهد که چگونه بیشتر افراد جامعه به شعارهای دولت و مسوولان بیاعتماد شدهاند؟! بیاعتمادی مردم تا آنجا ریشه داونیده که اگر مسوولان امروز بیایند و بگویند در فلان مورد دولت مشکلی ندارد و همه چیز امن و امان است، مردم تصور میکنند که در همان مورد مشکلی اساسی وجود دارد! و خلاف نظر دولت عمل میکنند. این رخداد دیگر از پذیرش شایعه و یا اعتماد به خبرها گذشته و حالتی روانی به خود گرفته است. مردم از مسوولان کاملاً ناامید شدهاند و این ناامیدی را در رفتار اجتماعی خود بروز میدهند. هنگامی که مسوولان میآیند و در موارد مختلف اقتصادی به صراحت میگویند که هیچ برنامهیی ندارند و مردم خود باید مقاومت کنند، خب حساب مردم هم روشن میشود، آنها میخواهند ولو چند ساعت ضرری کمتر داشته باشند. امروز حتی خرید یک نان بیشتر برای بسیاری از افراد جامعهی ایرانی یک امتیاز محسوب میشود. مردم به تجربه دریافتهاند که مسوولان با آنها صادق نیستند و از آنها فقط و فقط انتظار همکاری در برنامههای خود را دارند. مسوولان و دولتمردان باید با مردم صادق و روراست باشند تا بتوانند اعتماد از دست رفته را بازیابند یا دستکم بتوانند از بلندتر شدن دیوار بیاعتمادی دولت – ملت جلوگیری نمایند.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.