کد خبر : 22021
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۲

آرامش اجتماع انسانی در غیاب نهادهای سیاسی و بوروکراتیک

آرامش اجتماع انسانی در غیاب نهادهای سیاسی و بوروکراتیک

هاتف‌خبر- نسرین پورهمرنگ- «خانه ی کوچک در چمنزار» (به انگلیسی: Little House on the Prairie) عنوان یک سریال تلویزیونی آمریکایی است که بر اساس رمان نویسنده‌ی قرن نوزدهم «لورا اینگلز وایلدر» تهیه شده‌است. این سریال از ۳۰ مارس ۱۹۷۴ تا ۲۱ مارس ۱۹۸۳ هر هفته از کانال ان‌بی‌سی پخش ‌شد.

هاتف‌خبر- نسرین پورهمرنگ- «خانه ی کوچک در چمنزار» (به انگلیسی: Little House on the Prairie) عنوان یک سریال تلویزیونی آمریکایی است که بر اساس رمان نویسنده‌ی قرن نوزدهم «لورا اینگلز وایلدر» تهیه شده‌است. این سریال از ۳۰ مارس ۱۹۷۴ تا ۲۱ مارس ۱۹۸۳ هر هفته از کانال ان‌بی‌سی پخش ‌شد.
این مجموعهٔ ی تلویزیونی، نخستین بار طی سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ خورشیدی، با دوبلهٔ فارسی از تلویزیون ملی ایران پخش شد. پس از انقلاب پخش این سریال متوقف شد. طی دو سال اخیر این سریال بار دیگر در چند شبکه‌ی تلویزیونی ایران به نمایش درآمده است و همینک نیز شبکه ی نمایش با قطع بسیاری از قسمت‌های این سریال زیبا و دلنشین خانوادگی، آن را برای علاقمندان به این نوع از ژانرهای سینمایی به نمایش گذاشته است.
این سریال داستان خانواده‌ای کشاورز در قرن نوزدهم را به تصویر می‌کشد که در روستایی به نام «والنات گرو» اقامت گزیده‌اند. در این سریال، داستان زندگی لورا اینگلز، فرزند دوم خانواده‌ی اینگلز- قهرمان اصلی سریال- از کودکی تا دوران تدریس در مدرسه و ازدواجش در والنات گرو نشان داده می‌شود.

بسیاری از کسانی که نمایش بیش از ۴۰ سال پیش این سریال تلویزیونی را به خاطر دارند، از تاثیرگذاری این سریال بر فضای فکری و دیدگاههای مخاطبان وسیع اش در آن برهه‌ی زمانی سخن به میان می آورند و می گویند که این روزها نیز با گذشت نزدیک به ۵۰ سال از زمان ساخت و اکران آن، هنوز هم با علاقه به تماشایش می نشینند، چرا که حرفها، ایده ها، دیالوگها و نگرش‌هایی که نویسنده آنها را مطرح ساخته و کارگردان به تصویر کشیده است، نه تنها بوی کهنگی نمی دهند که برعکس بیانگر نیازهای روز جامعه ی ما و سایر جوامع هستند.
زیبایی و جذابیت این سریال و سریال هایی از این دست (مانند قصه های جزیره و انشرلی، دختری با موهای قرمز) برای بسیاری از نسل های مختلف جامعه، فقط به واسطه‌ی زنده شدن احساس نوستالوژیکی نیست که آنان از تماشای سریال هایی اینچنینی در خود حس می کنند.
زندگی ساده و پرآرامش روستایی به دور از مظاهر به ظاهر جذاب اما به واقع آزار دهنده‌ی مدرن ، فقط تبیین‌گر بخشی از جذابیت های سریالهایی از این دست است. آنچه این میان شاید از دید بینندگان پنهان باقی بماند، فقدان حضور دردسرساز نهادهای قدرت سیاسی و اداری است.

اگرچه دهکده‌ی «والنات گرو» در سریال خانه ی کوچک و یا جزیره‌ی «پرنس ادوارد» در سریالهای «قصه های جزیره» و «آنشرلی»، ناحیه ی کوچکی از کشوری بزرگ هستند که تحت حاکمیت سیاسی و اداری دولت‌های بزرگ قرار دارند، اما آن چه مهم است این که، ساکنان این نواحی کوچک به دور از مزاحمت ساختارهای اداری و سیاسی به زندگی خود ادامه می دهند، امور روزمره ی خود را حل و فصل می کنند، به تلاش های خودشان متکی هستند، در امور اجتماعی شان فعال و کنشگرند و هنجارها و قوانینی که از آن پیروی می کنند، نه تحمیل شده از سوی قدرت‌های بالادستی که با توافق عمومی خودشان به دست آورده‌اند.
جذابیت زندگی در این اجتماعات کوچک به تصویر کشیده شده، فقط در طبیعت بکر و زندگی و روابط اجتماعی ساده شان نهفته نیست، که طبعا می تواند بخشی از جذابیت ها را رقم بزند، اما بیش از هرچیز، آن چه مایه‌ی آرامش زندگی ساکنان این نواحی است، اختیار و اراده یی است که در تصمیمگیری‌هایشان از آن برخوردارند.
زندگی اهالی این نواحی کوچک و دور از هیاهوی شهر اصلا آسان و بی دغدغه نیست، چشم انداز زیبای زندگی روستایی شان فقط فریبنده ی کسانی است که از دور به تماشا می نشینند و یا از آنجا گذر می کنند.
فقدان امکاناتی که امروز شهرنشینان به وجود آنها در زندگی خود عادت کرده اند، گذران زندگی روزمره را دشوارتر می سازد، فقدان آب لوله کشی، شبکه‌ی فاضلاب، تسهیلات تامین اجتماعی و امکانات بیمه ی درمانی و کشاورزی، و … از جمله کاستی‌های زندگی در نواحی روستایی به تصویر درآمده است.
اما دلبستگی به محل و سبک زندگی در این اجتماعات کوچک، فقط متعلق به کسانی نیست که در این نواحی به دنیا آمده، در آنجا رشد کرده و تشکیل خانواده داده‌اند. بسیاری از فرزندان نیز که ترک دیار کرده اند، از حسرت روزهای زندگی در زادگاه خود تُهی نیستند و این حسرت برای تماشاگران پای تلویزیون نیز بسیار عمیق و فزونتر است. این فزونی ریشه در احساس رهایی دارد که در شیوه‌های اینچنینی زندگی می توان تجربه کرد. احساسی که ناشی از فقدان حضور مزاحم، سلطه گر و آزاردهنده‌ی نهادهای قدرت سیاسی و بوروکراتیک است.
با تماشای سریالهایی این چنینی که اتفاقا صرفا به تصویر کشیدن داستانسرایی نویسندگان فهیم نیست و متاثر از سبک زندگی مردم در سده های گذشته است، این پرسش در ذهن ایجاد می شود که به واقع نیاز و ضرورت حاکمیت های سیاسی- اداری در زندگی و حیات اجتماعی مردم به چه میزان است و حاکمیت های سیاسی و صاحبان قدرت با حضور حداکثری شان در جوامع، به چه حداقلی از وظایف و کارکردهای ضروری خود عمل می کنند؟
آیا با راندن حکومتها به جایگاه اولیه شان (بر طبق قرارداد اجتماعی هابز و اصول حقیقی دمکراسی) که همان تامین نیازهای اساسی و امنیت زندگی‌های اجتماعی انسان‌ها و داشتن حداقل حقوق و اختیار برای احاطه و تسلط بر زندگی شهروندان است، زندگی اجتماعی و حیات انسانی زیباتر و باشکوهتر نخواهد شد؟! آیا وقت آن فرا نرسیده است که جوامع انسانی بار دیگر درباره‌ی ضرورت و باید و نباید حضور دولت‌ها و حاکمیت‌های سیاسی در حیات اجتماعی جوامع بازاندیشی کنند و حاصل حضور نزدیک به دو قرن حاکمیت دولت‌- ملت‌های مدرن را مورد بررسی و نقد قرار دهند؟!

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.