هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – در شرایطی که هر روز در گوشه و کناری از کشور اعتراضات صنفی و مردمی صورت میپذیرد اما مسوولان مرتبط کمتر به فکر چارهجویی هستند و بیشتر تلاش میکنند تا صورت مساله که خاموش کردن صدای اعتراضات و اعتصابات مردمی و صنفی است را، پیش گیرند.
هاتفخبر – سیدحسین ضیابری سیدین – در شرایطی که هر روز در گوشه و کناری از کشور اعتراضات صنفی و مردمی صورت میپذیرد اما مسوولان مرتبط کمتر به فکر چارهجویی هستند و بیشتر تلاش میکنند تا صورت مساله که خاموش کردن صدای اعتراضات و اعتصابات مردمی و صنفی است را، پیش گیرند. شرایط کنونی جامعهی ما به گونهیی است که موضوعاتی همچون «فقر»، «فساد اقتصادی»، «تبعیض»، «بیعدالتی» و… نقل محافل شده و در بیشتر مکانهای عمومی، مردم هر روز در بارهی این موضوعات با هم صحبت میکنند و به تبادل اطلاعات در این زمینه میپردازند. درشرایط کنونی بیشترین گلایه و نگرانی مردم نه تنها از فقر، فساد و تبعیض بلکه از بیتفاوتی و نادیده گرفتن این نگرانیها به وسیلهی مسوولان مرتبط است. کمترین انتظار تودههای مختلف اجتماعی این است که دستی بهدر آید و نگاههای نگران آنها را دریابد و برای مشکلات عدیدهی آنها که کمکم معیشت و اقتصاد خانوادههایشان را با خطر جدی روبهرو کرده است، چارهاندیشی کند. قشرهای مختلف اجتماعی انتظار ندارند که مسوولان دولتی و حاکمیتی نسبت به این مسائل از خود بیتفاوتی نشان دهند و یا به دنبال راه حل مشکلات آنها نباشند و راهکاری برنامهریزی و فکری بکر برای آنها نداشته باشند. اصولاً دولت و حاکمیت زمانی میتواند در جامعه محبوبیت داشته باشد که تنگناها و مسائل تودههای مختلف جامعه را به خوبی شناخته و با قشرهای مختلف اجتماع همراه و همگام باشد. اگر مردم احساس کنند در جامعه شهروند درجهی چندم محسوب میشوند و مسوولان ارشد از درد و گرفتاریهایشان با خبر نیستند و یا اصولاً نگرانیهای آنها برای مسوولان قابل فهم و هضم نیست، هرگز این ارتباط دوسویه برقرار نمیشود و اعتماد و اطمینان حاصل نمیگردد. نگاههای تمسخرآمیز با مشکلات مردم همچون آن مقام مسوولی که مشکل فیزیوتراپی یک روستایی را به «خودت بمال» حواله میدهد و یا بیتفاوتی وزیری که نگاههای نگران آن روستایی را تنها با «خب» پاسخ میگوید، نه تنها دردی از افراد گوناگون جامعه دوا نمیکند بلکه آتش خشم را در وجود آنها شعلهور ميسازد و دامنههای بیاعتمادی به مسوولان را در جامعه وسعت میبخشد. موضوعاتی همچون «فقر»، «فساد»، «تبعیض» و «بیعدالتی» امروز آنچنان در جامعه گسترش یافتهاند که صدای اعتراض بسیاری از امامان جمعهی شهرهای مختلف را نیز درآورده است. هر چند آنها همهی این موارد را به دولت روحانی نسبت میدهند اما باید در نظر داشت که فساد در کشور آنچنان پیش رفته که شاید بتوان آن را به نوعی ریشهدار و سیستماتیک تلقی کرد و کار از یک دولت یا دولت دیگر عبور کرده است. در چنین شرایطی وظیفهی حاکمان آن است که صدای اعتراضات مردمی را بشنوند، پذیرا باشند و برای رفع مسائل آنها چارهاندیشی کنند، بیتفاوتی و خدای ناکرده سرکوب این اعتراضات عواقبی بسیار ناگوار برای جامعه به دنبال خواهد داشت که همه باید آن را مد نظر قرار دهند، تا کشور دچار چالشی جبرانناپذیر نشود. موضوع مهم دیگر که بر دامنهی نگرانیهای اجتماعی افزوده است رانتخواری عدهیی است که با هر موج سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی تلاش میکنند تا جیبهای خود را پرکنند و طرفی از بازار آشفتهی موجود ببرند. خبرها، گزارشها، فیلمها، تصاویر و اطلاعاتی که از آنها به گوش میرسد نیز این روزها بر نگرانی هر چه بیشتر مردم افزوده است. همین چندی پیش بود که خبر داده شد برخی شرکتها، سازمانها و اشخاصی که دلار۴۲۰۰ تومانی دریافت کرده بودند، این ارز را برای مصارف خارج از زمینهی کاری خود مصرف کردهاند. به عنوان مثال یکی از این موارد یک شرکت خودروسازی بود که با تعرفهی چایساز و قهوهساز ارز دولتی گرفته بود و یا به گفتهی مسوولان انجمن برنج ایران برخی از شرکتهای واردکنندهی برنج از ارز دولتی برای واردات «کرم زگیل پا» استفاده کردهاند. این موارد جدای از رانتخواریهایی است که منسوبان، وابستگان و نزدیکان مسوولان ارشد کشور با نام و عنوانهای مشخص کیسههای خود را با فروش داروهای تقلبی یا ذخیره و انبار کردن محصولات تولیدی یا قطعات خودرو و… پر پول کردهاند. نباید از جامعه انتظار داشت که در واکنش به انتشار چنین خبرهایی سکوت مطلق پیشه کنند و یا حداکثر واکنش آنها شنیدن و رد شدن از این موضوعات باشد، آرامش گورستانی به مشکلات جامعه عمق میدهد. پدری که در شرایط دشوار اقتصادی کنونی از پس مخارج اولیهی زندگی برنمیآید هنگامی که خبرهای آقازادههای رانتخوار را میشنود چگونه باید این موضوعات را هضم کند؟! کارگرانی که چندین و چند ماه است حقوق دریافت نکردهاند یا رفتگران و ماموران شهرداریها که چهارماه، چهار ماه حقوقشان به تاخیر و تعویق میافتد؛ چه واکنشی باید نسبت به این خبرها از خود برخرج دهند؟! نگرانی مردم را درک کنید و اگر کاری از دست شما برنمیآید دستکم با آنها از سر دلسوزی، رافت و مهربانی همراه باشید.
«تو که نوشم نهیی نیشم چرایی؟ / نمکپاش دل ریشم چرایی؟»
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.