هاتف خبر – نسرین پورهمرنگ – طی دو سه دههی گذشته که هنوز رسانهها تا بدیناندازه گسترش نیافته بودند و شبکههای ارتباطی به سهولت در دسترس همگان قرار نداشت، بخش قابل توجهی از منتقدان سیاستگذاران کشور را، روشنفکران و اهل قلمی تشکیل میدادند
هاتف خبر – نسرین پورهمرنگ – طی دو سه دههی گذشته که هنوز رسانهها تا بدیناندازه گسترش نیافته بودند و شبکههای ارتباطی به سهولت در دسترس همگان قرار نداشت، بخش قابل توجهی از منتقدان سیاستگذاران کشور را، روشنفکران و اهل قلمی تشکیل میدادند که نه به سهولت و گستردگی امکان انتقال پیام و سخن خود را به مردم داشتند و نه امکان طرح صریح بسیاری از مشکلات اساسی و بنیادین کشور را مهیا میدیدند. مواجهه و مقابله با این دسته از روشنفکران، روزنامهنگاران و منتقدان به سهولت با سیاست برچسبزنی پیش میرفت. روشنفکر غربزده، خودفروخته، بیدین، … از جمله برچسبهای رایجی بود که صدها هزار بار بر زبان مسئولان و سیاستمداران برای تخطئهی منتقدان خود بر زبان جاری شد. شاید در آن سالها مشکلات تا بدین حد بُغرنج و پیچیده نشده بود. پول نفت؛ کم و زیادش بماند، میرسید و به هرکس متناسب نزدیکیاش به کانونهای قدرت سهمی میرسید. اما اینک به قول معروف زمانه بسیار فرق کرده است. حالا دیگر منتقدان سیاست گذاریهای جاری کشور، فقط روزنامه نگاران، صاحبنظران و دانشگاهیان نیستند. مردم معترض در کوچه و خیابان نیز به صف منتقدان پیوسته اند. این مردم معترض شاهدند که حلقهی زندگیهای ساده و محقرشان روز به روز تنگتر می شود و در عوض انگار جریان رانتخواری و اختلاسگری را در این کشور پایانی نیست. قرار نیست اختلاسگران به سزای اعمال خود برسند. قرار نیست از سرمایههای این کشور حضانت شود، قرار نیست مسئولانی که به خاطر پُست و مقامشان از بهترین درآمدها و امکانات برخوردارند در مقابل مردم پاسخگو باشند و بسیاری قرارهای دیگر نیز انگار قرار نیست به سامان برسد… حتی قرار نیست مردم از آب آشامیدنی سالم و کافی برای شست و شو و شُرب بهرهمند باشند. پاسخگویی به مردم نیز روز به روز بیمنطقتر و از سر بیبرنامگی و ناکارآمدی و ناتوانی است. همانهایی که مدام دم از تعهد میزدند و تخصصها را به سُخره می گرفتند اینک مردم را به مقاومت، سبک زندگی پدرانمان، گردشگری در اتاقهای خانه و … دعوت میکنند و درهمان حال کسی جلودار رانتخواری و بهرهمندیهای بیحساب و کتابشان از امکانات و سرمایهی مملکت نیست. دشواریها و معضلات روز به روز بر ابعاد مختلف زندگی مردم چنبره میزنند و طیفهای گسترده تری از مردم لب به اعتراض و انتقاد می گشایند. اما سیاستها همچنان بر همان پاشنهی پیشین میچرخد. همچنان کمتر گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضهای مسالمتآمیز مردم وجود دارد و همچنان سیاستهای برچسب زنی ادامه دارد. اما اینبار ابعاد این برچسبها اندکی گسترده تر شده است، همچنان که صداهای اعتراضی متنوعتری به گوش میرسد؛ صداهایی که دیگر نه فقط از لابهلای کتابها و ستونهای روزنامهها و مجلات، بلکه از وسط خیابان شنیده میشوند. بدیهی است که پیروان سیاستهای برچسبزنی به منتقدان و معترضان، این بار واژگانی مانند اغتشاشگر، خرابکار، هنجارشکن، افراد غیربومی، عوامل دشمن، دانشجونما و … را نیز به ادبیات کلیشهیی خود اضافه کنند تا به گمانی که دارند، خود را از زیربار مسئولیت پاسخگویی رها سازند. متاسفانه مردم دیگر به این گونه ادبیات و اینگونه برچسبزنیها عادت کردهاند و متاسفانه انگار قرار هم نیست هیچ گونه تغییر در این قبیل سیاستورزی های پوچ و بیپایه داده شود. مسئولان در شرایطی دم از اتحاد و همبستگی برای مقابله با مشکلات میزنند که کمترین قصدی برای بازنگری در سیاستها، گفتمان و رویههای خود ندارند. ثروت مملکت همچنان صرف برنامهها و طرحهای شعاری و بیبازده میشود. گشادۀ دستی و بذل و بخشش برای همسایگان همچنان ادامه دارد و به مردمی که تقاضای ابتداییترین نیازهای زندگیشان را دارند، در روی خوش سکه به سبک زندگی نیاکانشان حوالت داده میشوند و در روی بدش، به عنوان اغتشاشگر و خرابکار، تهدید به مکافات میشوند. اما آنچه که امروز خیابانهای شهرها و مناطق مختلف کشور را به صحنهی اعتراض مردمی تبدیل کرده است، دگردیسی گستردهیی است که در صحنهی اجتماعی جامعهی ایرانی اتفاق افتاده است؛ امروز دیگر تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی، انقلابی و ضدانقلابی، اصولگرا و اصلاح طلب، چپ و راست و … معنا و هویت وجودی خود را از دست داده است. امروز مردم ایران یا رانت خوار هستند یا نیستند، یا در صف اختلاس گران هستند و یا نیستند، یا سرمایهها و ثروت ایران را برای همهی ایرانیان میخواهند و برای آبادانی و توسعه و امنیت این کشور، و یا برای خود و خانوادهی خود و نزدیکانشان؛ که کمترین اهمیتی نیز به فرهنگ و تمدن و سربلندی ایران و ایرانی نمیدهند. نتایج عمیق و پیچیدهی این دگردیسی عظیم در حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعهی ایرانی، اینک عدهیی را ناگزیر ساخته است که برای مطالبهی حقوق اولیه ی شهروندی خود به خیابانها پناه آورند، پناهگاهی که از سر ناامیدی جستهاند و چندان امن هم نیست. … شاید عدهیی همچنان بخواهند و فکر کنند که میتوانند به معترضان برچسب اغتشاشگر بزنند. اما مردمی که در خیابانها دست به اعتراض میزنند از یک ویژگی مهم برخوردارند و آن این است که آنها رانتخوار نیستند.!
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.