هاتفنیوز – نسرین پورهمرنگ- جمعهی گذشته (دوازدهم خرداد) در دومین روز از ماه ژوئن تنها سه روز مانده به روز جهانی محیط زیست، دونالد ترامپ با خروج از معاهدهی آب و هوایی سال ۲۰۱۵ پاریس بار دیگر اذهان عمومی جامعهی بشری را متوجه معضلهای بیشمار زیستمحیطی کرد که کرهی زمین؛ یعنی تنها سکونتگاه بشری با آن مواجه است.
گزارش هاتف از معضلات زیست محیطی ایران به مناسبت پنجم ژوئن؛ روز جهانی محیط زیست محیط زیست؛ فراتر از هر رقیب، برای همهی دولتها، در همهی کشورها
هاتفنیوز – نسرین پورهمرنگ- جمعهی گذشته (دوازدهم خرداد) در دومین روز از ماه ژوئن تنها سه روز مانده به روز جهانی محیط زیست، دونالد ترامپ با خروج از معاهدهی آب و هوایی سال ۲۰۱۵ پاریس بار دیگر اذهان عمومی جامعهی بشری را متوجه معضلهای بیشمار زیستمحیطی کرد که کرهی زمین؛ یعنی تنها سکونتگاه بشری با آن مواجه است. ۴۵ سال پیش یعنی در سال ۱۹۷۲ برای نخستین بار سازمان ملل متحد کنفرانسی را با موضوع انسان و محیط زیست در شهر استکهلم سوئد برگزار کرد. همزمان با این کنفرانس قطعنامهیی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید که منجر به تشکیل UNEP (برنامه محیط زیست سازمان ملل) شد. مطابق محتوای این برنامه هر سال تلاش میشود تا سازمانهای مردمنهاد و گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی، رسانهها و نهادهای دولتی و غیر دولتی، توجه افکار عمومی به خطراتی که محیط زیست تنها سیارهی محل سکونت ما انسانها را تهدید میکند جلب کنند.
در ایران نیز تخریب محیط زیست هر روز ابعاد تازهیی پیدا میکند و در کنار بیشمار دشواریهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کار ادارهی کشور را برای مقامهای اجرایی پیچیده تر میسازد. از ریزگردها، کمآبی، خشکسالی، کمبود منابع آبی، آلودگیهای شیمیایی مزارع کشاورزی و رودخانهها و محیطهای آبی گرفته تا افزایش غیر طبیعی گرمای هوا، وقوع سیل های پی در پی، نابودی جنگلها، آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، تخریب مراتع و خشکیدن سُفرههای آبهای زیرزمینی از جمله مواردی هستند که بر چالشهای سیاسی- اجتماعی در جامعهی ما ابعاد عمیقتری میبخشد. موضوع مهم در حل بحرانهای زیست محیطی تقابلی است که مسئلهی محیط زیست با حیات اقتصادی کشورها و در نتیجه قدرت و ثبات سیاسی دولتها پیدا میکند. به عبارتی بسیاری از دولتها برای آنکه رشد اقتصادی کشورشان متوقف نشود از کنار آلودگیها و تخریبهایی که توسعهی صنایع برای محیط زیست کشورشان و حتی سایر کشورها به بار میآورد، به راحتی عبور میکنند و اولویت را به رشد اقتصادی خود می دهند. برای نمونه تصمیم دونالد ترامپ در جمعهی گذشته برای خروج از معاهدهی پاریس با همین به اصطلاح استدلال صورت گرفته است.وی در کارزار انتخاباتی خود بارها به مفاد این پیمان حمله کرد و ضمن غیرعلمی دانستن آن، عضویت آمریکا در این پیمان را موجب کُندی رشد اقتصادی آمریکا دانسته بود. ترامپ نسبت به تعهداتی که این پیمان برای آمریکا به همراه داشت بارها ابراز ناخرسندی کرده بود. برخی از سیاستمداران آمریکایی همسو با ترامپ پایبندی به تعهدات بینالمللی برای مقابله با گرمایش زمین را مردود میدانند و تعدادی نیز اساسا در مورد معتبر بودن ارتباط بین مصرف سوخت فسیلی و گرمایش زمین ابراز تردید کردهاند. هرچند جان کری وزیر امور خارجه سابق آمریکا که به عنوان نمایندهی وقت ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ توافق پاریس را امضا کرد به سی ان ان گفت: این یکی از خودخواهانه ترین و بی خردانه ترین و گامی خود تخریبی است که در تمام طول عمر خود شاهد آن بوده ام. جان کری در هنگام امضای توافق نوه اش را در آغوش گرفته بود که این اقدام سمبلیک را به نشانهی اهمیت این توافق برای نسل های آینده انجام داد.
اما تخریب محیط زیست در ایران ابعاد مختلف خود را دارد که به نظر تا حدود زیادی. شرایط و زمینههای ایجاد آن با آنچه در کشورهای پیشرفتهی صنعتی وجود دارد متفاوت است. برخی از این تفاوت ها را می توان چنین دسته بندی کرد:
*ناآگاهی نسبت به رفتارهای تخریبگر محیط زیست بسیاری از افراد به ویژه در نواحی و شهرهای کوچکتر و کمبرخوردار از توسعهی فرهنگی و اقتصادی با رفتارهای ضدزیست محیطی خود به روند تخریب محیط زیست سرعت میبخشند. در بسیاری از نواحی روستایی، حاشیهی شهرهای بزرگ و مراتع و جنگل ها، ساکنان محلی با رها کردن زبالههای تجزیه ناپذیر خود در محیط اطراف، این مکانها را به کوهی از زباله تبدیل کردهاند. روان بودن فضلابها در محیطهای جنگلی. تخریب جنگلها و مراتع، آتش زدن زبالهها و یا ساقههای تهماندهی محصولات کشاورزی، از جمله آسیبهایی است که ناآگاهی ساکنان حاشیهنشین شهرها و نواحی روستایی و جنگلی به محیط زیست وارد میکند
*بیتعهدی نسبت به جامعه و نداشتن حس مسئولیتپذیری امروز شاید کمتر فردی را پیدا کنید که وقتی پای صحبتهای او می نشینید از توسعه و تمدن و آدابدانی کشورهای پیشرفته و ساکنانش چیزی به زبان نیاورد و بر آنها غبطه نخورد، اما وقتی به رفتار برخی این افراد رجوع کنید، میبینید که کمترین حس مسئولیتپذیری و احساس تعهد مشترک نسبت به جامعه و محل سکونت خود را ندارند. رها کردن زباله در محیط زیست عمومی، به راحتی توسط این قبیل افراد صورت می گیرد بدون اینکه کمترین تقصیری را متوجه خود بدانند. این قبیل افراد تصور می کنند که هیئتی به نام دولت از دستی غیب به گستردگی تمام کشور برخوردار است و وظیفه دارد در هر زمان و هر مکان آنها به آلودگی و تخریب دست زدند، باید توسط دست غیب دولت همه چیز به خودی خود برطرف و اصلاح شود. افراد بیتعهد نسبت به جامعه در عین حالی که بیشترین انتقاد و ایراد را نسبت به جامعهی خود دارند، کمترین مسئولیت در حد زبالهی تولیدی خود را نیز حاضر نیستند بپذیرند و به راحتی آن را در هرجا که دستشان برسد، از طبیعت و ساحل کنار دریا گرفته تا کوچه و خیابانهای شهر رها میکنند. تا زمانی که رفتار اینگونه افراد به یک امر قبیح اجتماعی و ضد ارزش که نگاههای منفی سایرین را با خود به همراه دارد تبدیل نشود، از زیبایی ظاهری محیط زیست هیچ خبری نیست.
*سودجویی های شخصی و پشت کردن به قوانین بسیاری از تخریبها و آلودگیهای زیست محیطی حاصل سوء استفادههای شخصی افراد برای دور زدن قوانین و سودجویی بیشتر است. این قبیل افراد، موسسات و شرکتهای تولیدی برای بالا بردن میزان و رقم سود انباشته شدهی خود از به کارگیری وسایل و شیوههاایی که رعایت آنها در انجام کارهای تخصصیشان به کاهش تخریب محیط زیست منجر میشود خودداری می کنند. برخی تولیدی ها و شرکتها. صاحبان صنایع و کارخانههای تولیدی با رها کردن مواد آلایندهی خود در طبیعت و بهکار نگرفتن وسایل تصفیهساز، به تخریب های دامنهدار و عمیق محیط زیستی یاری میرسانند. اگرچه قوانین زیستمحیطی در این قبیل موارد صراحت دارد. اما از آنجایی که در کشور ما اجرای قانون به علت حضور باندهای قدرت و فساد در برخی مراکز تصمیمگیری با دشواری و ضعف روبهروست، در عمل قوانین روی کاغذ نمیتوانند به خودی خود کاری از پیش ببرند. در بسیاری از موارد سازمان محیط زیست به علت فقدان بازوهای اجرایی توانمند نمی تواند حریف صاحبان سرمایهیی شود که با صاحبان قدرت پیوند نزدیک دارند و برای بیش از پیش کردن سود خود، از اجرای قوانین زیست محیطی سرباز میزنند.
*فقدان بینش و مهارتهای علمی و تجربی نزد تصمیمگیرندگان در پیگیری بسیاری از پروژ ههایی که اجرای آنها آسیبهای جدی زیستمحیطی و اتلاف منابع برای کشور به همراه داشته است می توان به فقدان مهارتهای علمی و بینش های تجربی پی برد. نمونهی بارز چنین بیخردیهایی را میتوان در پروژهی سد گتوند سراغ گرفت که ابعاد ویرانیهای ناشی از این پروژه برای این سرزمین را شاید نتوان به این راحتی محاسبه کرد. متاسفانه در حال حاضر علاج مصیبت این سد نیز در دست مشاوران و تصمیمگیرندگان وزارت نیرو قرار دارد که ظاهرا انها نیز مصلحتسنجیهای مقطعی را بر راهکارهای اساسی ترجیح دادهاند. تکرار اشتباهات و توجیه کردن خطاهای جدید جز نابودی منابع ملی چیزی با خود به همراه ندارد. برخی کارشناسان -حسین صدقی و مسعود قدک پور- با اشاره به تداوم روند تصمیمگیریهای نادرست، نتیجهی آن را اتلاف منابع آبی کشور می دانند. برای مثال آنان به روند احیای دریاچهی ارومیه اشاره میکنند که اشتباه در محاسبها موجب اتلاف منابع مالی هنگفت و اتلاف آب شیرین به بخار گردیده است. این کارشناسان همچنین به مجموعه های کشت و صنعت نیشکری در استان خوزستان اشاره می کنند که بیش از 4 میلیارد متر مکعب آب را به خود اختصاص داده اند. با اندکی احاطه بر شرایط اقلیمی ایران میتوان به این نتیجهی روشن رسید که ادامهی این پروژه جز خسارتهای وحشتناک و نابودی اندک منابع آبی در فلات مرکزی ایران چیزی به همراه ندارد. هرچند با تعطیلی این پروژه و بیکاری شمار انبوهی از کارگران شاغل در این مجتمعها آن هم در شرایط فعلی اقتصادی کشور، خود مانع از تصمیم گیری مسئولان در راستای حفظ منابع آبی میشود.
*سیاسی شدن مسائل محیط زیست سرعت گرفتن روند قطبی شدن جامعه به ویژه در سالهای اخیر سب شده است تا معضلات زیست محیطی در ایران رنگ و بوی سیاست به خود بگیرد و صاحبان قدرت به جای توجه به محتوای انتقاداتی که به تصمیمگیریهای آنها وارد میشود به سمت و سوهای سیاسی انتقد کنندگان بپردازند و بدین وسیله نه تنها عزم و ارادهیی برای بهبود اوضاع از خود نشان ندهند بلکه با سیاسی پنداشتن انتقادات، به تشدید مشاجرات سیاسی دامن بزنند. در چنین اوضاع و احوالی، تنها قربانی اصلی محیط زیست و منابع طبیعی این کشور و نسلهایی هستند که از پی خواهند آمد. در برنامهی ششم توسعه که در ۱۴ آذر ماه سال گذشته در مجلس به تصویب رسید دولت موظف شده است برای تامین ۹۵ درصد انواع محصولات کشاورزی، دامی و شیلات برای جمعیت ۸۰ میلیونی ایران را با استفاده از منابع آبی و خاکی این کشور تامین کند. بسیاری از کارشناسان آگاه به مسائل زیست محیطی و اقتصادی اجرای چنین برنامههایی را ویران کنندهی محیط زیست ایران میدانند. اما وجود بینش های سیاسی مانع از توجه به صرفهناپذیر بودن این برنامهها میشود.
*بینش های قومیتی در اجرای پروژهای عمرانی در این زمینه کافی است به برخی تصمیمگیری ها برای حل بحران آب در فلات مرکزی ایران اشاره کرد که متاثر از نگاه قومیتی برخی مسئولان است. بسیاری از این طرحها که برای آبرسانی به برخی استانها ارائه شدهاندحتی در صورت به انجام رساندن سازههای فیزیکی ان برای انتقال اب از هیچگونه توجیه علمی، فنی و اقتصادی برخوردار نیستند و برخی مدیران و مشاوران انها تنها برای انکه بر میزان نفوذ و قدرت خود میان مردم منطقه بیفزایند طرحهای بدون پشتوانهی علمی را به اجرا می گذارند. گفتنی اینکه طرحهای انتقال آب بین حوضهیی علاوه بر آثار نامطلوب زیست محیطی، پیامدهای منفی اجتماعی، سیاسی و حقوقی نیز به همراه دارد.
*فقدان عزم لازم در انجام وظایف اداری و قانونی بسیاری از مدیران برای آنکه دوران مدیریتی خود را بدون دغدغه و راحتی آرامش سپری کنند حاضر نیستند برای انجام وظایفی که به لحاظ قانونی برای حفظ محیط زیست بر عهدهی آنها گذاشته شده است وارد عمل شوند. این مدیران ترجیح میدهند با چشمپوشی از آسیبهایی که در حوزه ی مدیریتی آنها به محیط زیست وارد میشود، خود را با صاحبان قدرت درگیر نکنند و با مسکوت گذاشتن قانون، همراه و همگام سودجویانی شوند که جز به نفع شخصی و خانوادگی خود به هیچ چیز توجهی ندارند.
در چنین شرایطی، آسیبهای زیست محیطی نه خود به خود ترمیم میشوند و نه بهبود می یابند، بلکه از شکلی به شکل دیگر درمیآیند و هربار مهیبتر و سهمگین تر از گذشته بخشی از حیات و منابع انسانی و طبیعی را بر روی تنها زیستگاه بشر به نابودی می کشانند. مشاهدهی این واقعیت تلخ چندان دشوار نیست که چگونه همگان دست به دست هم دادهایم تا تیشه به ریشهی حیات بشری بر کُره خاکی بزنیم. شاید محیط زیست و فجایعی که ما انسانها برای آن به همراه داشتهایم بیش از هرجا و هر چیز دیگری به صراحت و شفافیت تمام این حقیقت را به ما گوشزد کند که نابودی و یا بهبود امور انسانی در دست خود بشر است و کلید حل مشکلات همان اندازه که در دسترس قرار گرفته است به نظر میرسد که در دوردستها در انبوهی از غبار و مه گُم شده است.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.