هاتفنیوز – نسرین پورهمرنگ – «دغدغههای یک زن ایرانی در جنگ جهانی دوم» با عنوان فرعی مکتوبات و داستانهای دکتر هما امامزاده، مجموعهیی است که مسعود کوهستانینژاد آن را تدوین کرده و به بیان خاطرات دکتر هما امامزاده میپردازد. دکتر هما امامزاده یکی از هزاران زن ایرانی بود که طی سالهای جنگ جهانی دوم
هاتفنیوز – نسرین پورهمرنگ – «دغدغههای یک زن ایرانی در جنگ جهانی دوم» با عنوان فرعی مکتوبات و داستانهای دکتر هما امامزاده، مجموعهیی است که مسعود کوهستانینژاد آن را تدوین کرده و به بیان خاطرات دکتر هما امامزاده میپردازد. دکتر هما امامزاده یکی از هزاران زن ایرانی بود که طی سالهای جنگ جهانی دوم در ایران میزیست. ایران باوجود دور بودن از میدانهای اصلی جنگ به خاطر شرایط چغرافیایی، از موقعیت استراتژیک برای ارسال تدارکات به میدانهای جنگ روسیه که آن زمان در صف متحدین قرار داشت، برخوردار بود. دولت ایران با وجود اعلام بیطرفی نتوانست از حاشیه های این جنگ خانمانسوز به دور بماند و سرانجام به بهانههای واهی در شهریور ۱۳۲۰ به اشغال متفقین درآمد. همچنانکه اشاره شد هما امامزاده یکی از هزاران زن ایرانی بود که در آن سالهای پرالتهاب در این سرزمین میزیست و مشاهدهها و تجربههای خود را از وقایع آن زمان طی سالهای ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۴ به تحریر درآورده است. مسعود کوهستانینژاد؛ تدوینگر این کتاب در مقدمهی آن دربارهی هما امامزاده چنین نوشته است: «وی فرزند سیدحسن قمشهای (هیربد) و از نوادگان میرزامحمد خلیل بن عبدالواسع امام جمعه قمشهای است. وی در شوال 1325 قمری، آذر 1286 متولد شد. محل تولد نامعلوم است. وی یک زن مذهبی و معتقد به باورهای دینی بود. در عین حال بخش مهمی از مکتوباتش به بحث در مورد وضعیت زن در جامعه ایران در جنگ جهانی دوم اختصاص دارد.» در بخشی دیگر از مقدمه چنین آمده است: «مکتوبات و داستانهای امامزاده تجلی بارز احساسات و واکنشهای یک زن روشنفکر مذهبی ایرانی نسبت به اشغال کشور خود و مشکلات و معضلات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ناشی از چنین وضعیتی در کشور است. مکتوبات و داستانهای مورد بحث در واقع بیانگر ابعاد پنهانی از عکسالعمل روشنفکر ایرانی ن این کتاب در چهار فصل با عنوانهای مکتوبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مکتوبات مذهبی، مکتوبات زنان و داستانها تدوین شده است. فصل نخست همانگونه که از عنوانش پیداست به مسائل سیاسی کشور و از جمله سخنان و ارای نمایندگان مجلس پرداخته است. در بخش دوم به ضرورت آزادی بیان و تعلیم و تربیت برای ملت خوابزده اشاره میشود و به این نکتهی ظریف اشاره می کند که البته به ضرب شلاق هرکسی از خواب بیدار میشود مگر اینکه مرده باشد. نویسنده در بخشی از فصل سوم کتاب خود چنین مینویسد: «با کمال تاسف و تاثر باید اقرار کنیم که بعضی مردم مشرق زمینی چون بدون چون و چرا کورکورانه هر چیز را قبول میکند، از عالم تمدن عقب ماندهاند. خداوند متعال کسانی را که تعقل میکنند و بدون فکر کاری نمیکنند، دوست دارد. قرآن خواندن پی در پی به معنی آن بردن، غلط است و غرور و خودپسندی که در مرد وجود داشته باشد، نیز عملی است شیطانی که آنها را از خدا دور میکند.» در بارهی فصل پایانی این کتاب با عنوان «داستانها» چنین آمده است: «قضیه جنگ جهانسوز 1939 الی 1945 را شرح داد و استخدام مستشاران و آئیننامه و نان سیلو و کوپنی و شکر سرخ و نبودن قماش و عده بیگناه ایرانی و محروم شدن از حق خود را با یک زبان شیرین بیان کرد و گفت: به خدا قسم که حقیقت است و افسانه نیست.»
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.