هاتفنیوز – سیدحسین ضیابری سیدین – با انجام انتخابات هیات رئیسهی سال چهارم شورای چهارم شهر رشت، عملاً به سال آخر فعالیت این شورا رسیدهایم. نگاهی بر آنچه در این سه سال گذشته شاید بتواند کلیدی برای قفل «انجام کارهای بزرگ شورا و شهرداری رشت» در طول سال آخر فعالیت این شورا محسوب شود.
هاتفنیوز – سیدحسین ضیابری سیدین – با انجام انتخابات هیات رئیسهی سال چهارم شورای چهارم شهر رشت، عملاً به سال آخر فعالیت این شورا رسیدهایم. نگاهی بر آنچه در این سه سال گذشته شاید بتواند کلیدی برای قفل «انجام کارهای بزرگ شورا و شهرداری رشت» در طول سال آخر فعالیت این شورا محسوب شود. پس از استیضاح و برکناری محمدابراهیم خلیلی، شهرداری جوان اما مقتدر بر سر کار آمد که کمتر گوش شنوایی برای منازعات و اختلافات درونی داشت و تلاش کرد به سهم خود حرکتهایی توسعهیی را در رشت دنبال کند، حرکتهایی که به دلیل محور بودن شخص شهردار شاید به مذاق عدهیی از شورانشینان خوش نیامد و بارها مسیر استیضاح را پیگیری کردند و به نتیجه هم نرسیدند. ایجاد شوراها را در کشور شاید بتوان بزرگترین تجربهی فعالیت نهادهای انتخابی مردمی در اعمال مدیریتهای شهری در تاریخ معاصر ایران دانست. این رویداد یکی از دستاوردهای بزرگ جنبش اصلاحطلبی ایران در سالهای اخیر بوده و هست، هر چند که ممکن است حتی هماکنون پس از گذشت چهار دوره از فعالیت آنها باز هم تودهی مردم و آحاد گوناگون اجتماع از اهمیت و توان این نهاد مردمی در اعمال مدیریت شهری کماطلاع باشند و یا آن را کماهمیت تلقی کنند اما واقعیت این است که شوراها نقشی تعیینکننده در سرنوشت توسعهیی شهرهای کشور دارند. با مقایسهی فعالیت شوراهای کلانشهرهایی همچون اصفهان، مشهد، تبریز، شیراز و… با کلانشهری همچون رشت میتوان دریافت که ما چقدر عقب هستیم و چه جایگاهی در این نقشهی جغرافیایی داریم؟ هرچند که اهداف اولیهی تشکیل این نهاد مردمی که به حق بایستی آن را پارلمان محلی دانست در فضایی پرهیجان سیاسی – اجتماعی ترسیم شد اما همینک میتوان به خوبی دریافت که پس از چهار دورهی سپری شده، نمیتوان از شوراهای موجود شهرها و روستاهای کشور به عنوان یکی از نهادهای جامعهی مدنی یاد کرد، چون این تشکیلات روز به روز از کارکرد اصلی و ترسیم شدهی خود دور میشوند و به جای برنامهریزی برای مدیریت شهری به سمت اختلافات و درگیریهای کوچک و کم اهمیتی پیش میروند که بیشتر بر رنج و گرفتاری مردم میافزایند. شهروندانی که با امید به توسعه و پیشرفت شهرشان پای صندوقهای رای میروند و به افرادی رای میدهند که انتظار خدمت به جامعه را از آنها طلب میکنند، در عمل با افرادی در شورا مواجه میشوند که برای کوچکترین مساله با هم اختلاف نظر و درگیری پیدا میکنند و نمیتوانند در جهت سیاستگزاریهای درست شهری پیش بروند و برای شهرشان مفید باشند. در این بین در حالی که زنگ پایان فعالیت شورای چهارم از دوردست به گوش میرسد، شورای شهر رشت هنوز در انتخاب رئیس و هیات رئیسهی سال چهارم گرفتار باقی مانده است. چندین نشست رسمی لغو شده و هنوز این اعضا نتوانستهاند بین خود فردی را انتخاب کنند که سال آخر این شورا را مدیریت کند، جالب است، اینطور نیست؟! از دیگر سو شمع نورانی شوق و گرایش اجتماعی روزهای نخستین پیدایش پارلمان محلی بین مردم و حتی صاحبنظران و شخصیتهای سیاسی – اجتماعی کمفروغ شده و به نظر میرسد شوراهای شهر که نتوانستهاند انتظارات مردم را به خوبی پاسخگو باشند و برآوردند کنند، در این نقص سهمی اصلی داشته باشند. البته این قاعده در بسیاری از شهرها هم استثنائاتی دارد که نبایستی نادیده گرفته شود. شهری مانند اصفهان توانسته است با ایجاد همگرایی بین شورا و شهرداری برنامههایی ارزشمند برای توسعه را دنبال کند که میتواند برای دیگر پارلمانهای محلی الگو و سرمشق باشد. اما به هر حال باید پذیرفت مطبوعات که رکن چهارم دمکراسی هستند همینک کمتر به پارلمان محلی توجه دارند و موج مصاحبهها، گفتوگوها، اظهارنظرها و تحلیلهای کوچک و بزرگ دربارهی شوراهای شهر در مطبوعات ما فروکش کرده و حتی علیرغم نزدیک شدن به زمان انتخابات شورای پنجم، کمتر در بارهی آثار و عملکرد چهار دورهی فعالیت شورا در مطبوعات سخن به میان میآید و اگر مطلبی هم انعکاس و بازتاب مییابد بیشتر مصاحبه و گفتوگو با خود اعضا و درج عکسها و تصاویر آنها در سایتها و پایگاههای اینترنتی است. سکوت مطبوعات و جامعهی نخبگان میتواند تردیدهای مردمی را برای تشکیل شورایی قوی و قدرتمند افزایش دهد و همچنین ریشهی علاقهمندی آنها را برای آشنایی با قوانین و کارکرد شوراها بیش از پیش بخشکاند و سبب تشدید ناآشنایی تودههای مختلف اجتماعی با موضوعات مدیریت شهری، توسعه و پیشرفت شهر و مباحثی اینچنین شود که باید برای این موضوع هم فکری کرد که البته فعلاً موضوع بحث ما نیست. مردم از خود و حتی از مسوولان میپرسند، شورایی که حتی نمیتواند تصمیم بگیرد چه کسی یا کسانی مدیریت داخلی این شورا را بر عهده گیرند، چه نقشی میتواند برای توسعه و پیشرفت شهرشان داشته باشد؟ به همین دلیل است که در گفتوگو با مردم بیشتر آنها اقداماتی را که صورت میگیرد به پای ثابتقدم و تلاشهای شخصی او برای توسعه و آبادانی شهرشان مینویسند و این روزها ثابتقدم در رشت محبوبیتی قابل توجه یافته و به نماد حرکت و پویایی شهر تبدیل شده است. هر چند که ممکن است حتی برخی از آحاد گوناگون اجتماع از عملکرد ثابتقدم راضی و خرسند نباشند و مثلاً نسبت به همین پروژهی پیادهراهسازی نقد داشته باشند، اما چون میبینند در جای جای شهر اقداماتی ولو اندک، دارد صورت میگیرد، به او اعتماد میکنند و از او حمایت هم مینمایند. موج محبوبیت اجتماعی شهردار رشت در حالی رقم میخورد که نمایندگان شهروندان در شورای شهر، طرح و برنامهیی برای شهرشان ندارند و بیشتر وقتشان را هم به منازعات و درگیریهای بیحاصل که سودی برای خودشان و شهرشان ندارد سپری میکنند. به نظر میرسد اعضای شورای شهر بایستی از خودشان بپرسند آیا برای مردم و شهروندان این شهر مهم است که چه کسی رئیس شورا شود؟ آیا اصولاً آنها دنبال رئیس شدن این و یا آن هستند یا اینکه میخواهند شورای شهرشان برای توسعه، پیشرفت و آبادانی شهر برنامههای کوتاهمدت و درازمدت داشته باشد؟ در گفتوگو با شهروندان میتوان به خوبی دریافت که آنها شوراهای شهر را تشکیلاتی بدون قدرت اجرایی و در وضعیتی حاشیهیی در سیستم مدیریت شهری میبینند و به تصمیمگیریهای شورا چندان دلخوش نیستند. بیشتر مردم دلیل ناکارآمد بودن شوراها را تبدیل شدن آنها از پارلمان محلی به مرکز منازعات شخصی و فردی میدانند و اعتقاد دارند با روند کنونی نمیتوان چندان به مدیریت شهری خوشبین بود. حالا بایستی شورانشینان به چند پرسش اساسی مردم پاسخ دهند که در طول سه سال گذشته از این شورا چه چیزی دیده شده است؟ آیا انجام یکسری کارهای روتین و معمولی را میتوان حرکتی نظاممند و ایدهآل برای شهر تلقی کرد؟ و آیا برنامه و سیاستگزاری مشخصی به وسیلهی شورا برای دورنما و آیندهی شهر در طول این سه سال ترسیم شده و در ادامه یکسال باقی مانده چه خواهد شد؟!
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.