هاتفنیوز – سیدحسین ضیابری سیدین – شاید این جمله را از خیلیها شنیده باشید که من دیگر متعلق به خودم نیستم و متعلق به مردم هستم. واقعاً همینطور است بسیاری از قشرهای گوناگون اجتماعی هنگامی که به درجهیی از تعالی میرسند، دیگر متعلق به خودشان نیستند به جامعه تعلق دارند. روزنامهنگاران، سیاسیون، خوانندگان، نویسندگان، هنرمندان و… متلق به خودشان نیستند.
هاتفنیوز – سیدحسین ضیابری سیدین – شاید این جمله را از خیلیها شنیده باشید که من دیگر متعلق به خودم نیستم و متعلق به مردم هستم. واقعاً همینطور است بسیاری از قشرهای گوناگون اجتماعی هنگامی که به درجهیی از تعالی میرسند، دیگر متعلق به خودشان نیستند به جامعه تعلق دارند. روزنامهنگاران، سیاسیون، خوانندگان، نویسندگان، هنرمندان و… متلق به خودشان نیستند. روزنامهنگاری که قلم به دست میگیرد باید بداند این قلم را بایستی برای احقاق حق افراد جامعه به کار گیرد. او باید به دور از همهی مشکلات کوچک و بزرگ شخصی فقط برای مردم بنویسد و اگر چنین کند قطعاً بدانید که بازخورد کارها و تلاش خود را خواهد دید. سیاسیون هم همینگونه هستند. اگر سیاسیون جامعه با مردم باشند، پذیرش همگانی مییابند و اگر مسیر خود را از مردم جدا کنند، گرایش مردم هم به آنها کم میِشود. از همین دسته افراد میتوان هنرمندان را نام برد که باید برای مردم از هنر خود بهره ببرند و دل آنها را شادکنند. هنگامی که این افراد به درجهیی از شهرت و اعتبار میرسند که شایستگی عنوان «مردمی بودن» برازندهی آنها میشود، بایستی اسباب بزرگی فراهم کنند و از جامعه دور نشوند. به همین دلیل است که مردم چهرههای شاخص و برجسته را میبینند، افکار و عقاید آنها را به نظاره مینشینند و دربارهی آنها قضاوت میکنند. چه بسیار بودهاند افرادی از جامعهی روزنامهنگاران، سیاسیون، هنرمندان و… که زمانی مقبولیت همگانی داشتهاند اما به دلیل اشتباهات پیدرپی جایگاه و اعتبار مردمی خود را از دست دادهاند. در این گفتار کوتاه قصد واکاوی و آسیبشناسی این مهم وجود ندارد بلکه هدف تنها زدن تلنگری به خودمان است که اگر میخواهیم همواره بین مردم و افراد و آحاد گوناگون جامعه جایگاهی داشته باشیم، بایستی مواظب رفتار و گفتار شخصی خود بوده و نکاتی را رعایت کنیم که به این اعتبارمان لطمه وارد نکند. بایستی با سختیهایی که در زندگی شخصی و حرفهیی خود داریم از کنار همهی این مشکلات عبور کنیم و با تلاش، پشتکار و استقلال رای و نظر شجاع باشیم. شجاع بودن، ریسک کردن هم است. آیا فکر میکنید کارهایی بزرگ و ماندگار بدون ریسکپذیری ممکن است؟ روزنامهنگار حرفهیی وقتش را در اختیار کسانی که دوستشان دارد قرار میدهد و از این موهبت برای آگاهیبخشی و تابش نور در اذهان و افکار کمک میگیرد. فرد مشهور و معروف اگر بخواهد جایگاهی واقعی در جامعه داشته باشد خود باید را وقف کارش کند و حتی به نوعی تفریح واقعی او در درجهی نخست کارش تلقی میشود. او شور و اشتیاقی وصفناپذیر به دیگران از خود نشان میدهد و تلاش میکند تا به عنوان اصلاحگر در کارها و برنامهها شرکت کند. مردم کسانی را که مشکلاتشان را به تنهایی حل میکنند و از پس تنگناها و سختیهای زندگی با استقلال رای و بدون غلتیدن به راست و چپ برمیآیند دوست دارند، روزنامهنگار حرفهیی باید تلاش کند از پس مشکلاتش برآید و به دنبال رانت و بهرهگیری از این و آن نباشد. او به جای رانتخواری که نشانهی وابستگی است تلاش میکند از قدرت خلاقیت خود برای بهبود کارها و اصلاح شیوهها استفاده کند. موضوعی دیگر که مردم میبینند و روزنامهنگاران، هنرمندان، سیاسیون و… باید واجد این ویژگی باشند، مثبتاندیشی است. هیچکس نمیپسندد که روزنامهنگاران از دایرهی مثبتنگری خارج شوند. در چنین شرایطی که مردم با مشکلات ریز و درشت اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، هرگز نمیپسندند که روزنامهنگاران مشکلات آنها را لمس نکرده و خود را جدای از جامعه تلقی کنند. دوستان گرامی بیایید صادق باشیم. هیچ ادعایی وجود ندارد اما به نظر من ما بایستی بازنگری در رفتار و نوشتار خود را همیشه به عنوان اصلی تغییرناپذیر بپذیریم. چقدر از مطالب ما برای مردم نوشته میشود؟ چقدر این مطالب گره از مشکلات مردم باز میکند؟ چقدر برای مردم مفید و قابل استفاده است؟ اصلاَ ما در نوشتارمان جایگاهی برای مردم و جامعه قائل هستیم؟ درست است که مردم و افکار عمومی جامعه دوست دارند حرفهای ما را بشنوند، اما آیا ما حرفهایی شنیدنی برای آنها داریم؟ به نظر من خداوند این فرصت را در اختیار ما گذاشته که از آن برای خودسازی، دیگرسازی و جامعهسازی استفاده کنیم. نفوذ کلام افراد مشهود و معروف جامعه نسبت به دیگران بیشتر است؛ از این نفوذ برای رسیدن به رشد، توسعه و پیشرفت استفاده کنیم و راه دعوا و گلهگذاری را رها نماییم. جنگ، جدل و دعوا کاری از پیش نخواهد برد. بایستی از رسانههای گروهی به عنوان ابزارهای موثر در جهت توسعهی شهر، استان و کشورمان بهره ببریم و این را به خاطر بسپاریم که مردم ما را میبینند و قضاوت میکنند. آیا نبایستی دوست داشته باشیم که در اذهان عمومی به عنوان اصلاحگر و کسی که خیرخواه جامعه است شناخته شویم؟
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.