سخن تازه از نوروز گفتن دشوار نیست. بیهمتایی نوروز آن را میراث جاودانهیی ساخته است که برای همهی ملت ها و سرزمینها حرف نویی برای گفتن دارد. صلح، دوستی، تازگی، نوسازی، زیبایی، طراوت، انسانیت، شادزیستن و مهرورزیدن همگی از جلوههای فراوان نوروز است که از نمادهای آشنا و سرشار از معنای آن دریافت میشود. نوروز
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار نیست. بیهمتایی نوروز آن را میراث جاودانهیی ساخته است که برای همهی ملت ها و سرزمینها حرف نویی برای گفتن دارد. صلح، دوستی، تازگی، نوسازی، زیبایی، طراوت، انسانیت، شادزیستن و مهرورزیدن همگی از جلوههای فراوان نوروز است که از نمادهای آشنا و سرشار از معنای آن دریافت میشود. نوروز یگانهترین میراث «زیست حیات» بشریت است که هیچ گاه به کینهورزیها، عصبیت، جنگ و جهل دامن نزده است. این سخن نه از باب آن است که نگارنده خود یکی از بیشمار مردمان این سرزمین است که در حوزهی تمدنی نوروز بزرگ زیسته است و بخت آن را داشته که لطف سرشار این میراث بیهمتا را درک نماید. تبدیل نوروز به یک جشن جهانی آن هم در زمانهیی که حتی علم نیز شان قطعی خود را از دست داده و در جایگاه نسبیت نشسته است رویدادی خیره کننده است. نوروز خود مُعرف خود است، از اینرو هنگامی که قدم در مسیر ثبت هویت جهانی خود گذاشت، نیازمند هیچگونه قدرت جهانی، هیچ پشتوانهی سیاسی و اقتصادی و تایید هیچ هژمونی فرهنگی و فکری نبوده است. تمام افراد حقیقی و حقوقی و تمام دولتها و سازمانهایی که پیشگام ثبت نوروز در تقویم سالیانهی سازمان ملل به عنوان میراث معنوی بشریت و یک جشن جهانی شدند، برای تثبیت هویت فرهنگی و اجتماعی خود در جهان پُرمراودهی امروز اقدام به این امر مهم نمودند. تثبیت هویت در سایهسار جاودانهی نوروز ، زیستن در هژمونی میراثی است که وامدار هیچ دینی نیست، به هیچ قوم و ملت و سرزمینی منحصر نشده است و عناصر مادی و معنوی آن تعلقی از آنِ همهی بشریت دارد. از همینروست که هژمونی نوروز بقایی این چنین خیره کننده یافته است و اندک جاهلانی که به خاطر غلبهی قدرت و عصبیت بر روح و جانشان در بُرهههای مختلف کوشیدند تا با این آیین انسانی مقابله کنند جز به خرابههای فراموشی ره نبردند. ملت ایران درگذرگاه بیشمار حادثهها و رنجهای تاریخیاش همواره به نوروز محتاج بوده است تا گُسستهای بیشمار حیات اجتماعیاش را ترمیم نماید. اما امروز جامعهی جهانی نیز بیسامانتر از همیشه نیازمند دوستی و همدلییی است که ارمغان جاودانهی نوروز میباشد. جامعهی جهانی امروز به نوروز محتاج است تا شکافها و زخمها و دردهای بیشمارش را التیام بخشد. جامعهی جهانی امروز بیسامانتر از آن است که مبناهای عقیدتی و ایدئولوژیکی دیگر توان ترمیم گُسستهای بیشمارش را داشته باشند. گسستهایی که خود حاصل همین تنگ نظریهای تاسفآور فرقهای و ایدئولوژیکی هستند. نوروز هیچگاه برای مردمانش جنگ و دشمنی به همراه نیاورده است و حتی در بحبوحهی آتش افروزیها بارقهی بازگشت صلح را تابانده است. نوروز به ویرانههای فقر و ناامیدی نیز سر میزند تا یادآوری نماید که زندگی ادامه دارد و روز نویی آغاز شده است. روز نو فرصتی دوباره است برای از نو آغاز کردن، برای تکراری بیملال و امیدهایی بیشمار… عید شد ساقی بیا درگردش آور جام را پشتپا زن دور چرخ و گردش ایام ر
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.