کد خبر : 7710
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۰

برای ورود به ساحت هنر پاپوشها را درآورید…

برای ورود به ساحت هنر پاپوشها را درآورید…

   هاتف نیوز – نسرین پورهمرنگ – در دوازدهم دی ماه امسال بنا بر تصمیم‌گیریها و برنامه‌ریزیهایی که سابقه‌ی آن به حدود یکسال پیش بازمی‌گردد آیین نمایشی و جشنی در میدان اصلی شهر رشت- میدان شهرداری- و خیابانهای منتهی به آن برگزار شد که در نوع خود بینظیر و در سابقه‌ی تاریخی این شهر به

   هاتف نیوز – نسرین پورهمرنگ – در دوازدهم دی ماه امسال بنا بر تصمیم‌گیریها و برنامه‌ریزیهایی که سابقه‌ی آن به حدود یکسال پیش بازمی‌گردد آیین نمایشی و جشنی در میدان اصلی شهر رشت- میدان شهرداری- و خیابانهای منتهی به آن برگزار شد که در نوع خود بینظیر و در سابقه‌ی تاریخی این شهر به عنوان شهر اولین‌ها» ثبت و ضبط خواهد شد. این جشن و آیین نمادین به مناسبت نامگذاری روز 12 دی به عنوان «روز رشت» صورت گرفت.
نیاز به هیچگونه تلاشی برای اثبات این ادعا وجود ندارد که چرا این جشن نمادین در نوع خود بینظیر و در ردیف اولین‌ها در حافظه‌ی تاریخی این شهر به یادگار خواهد ماند. فقط کافی است مقایسه‌یی شود بین این جشن تا حدودی مردمی با همایشها و آیینهای رسمی و اداری که هرسال صدها نمونه از آن در گوشه و کنار این کشور برپا می‌شود….نتایج آن همایشها به محض بیرون رفتن آخرین نفر از در سالنهای همایش به فراموشی سپرده می‌شود و اما جشن کارناوالی «روز رشت» بازتابی بسیار وسیع در همه‌ی شبکه‌های اجتماعی پیدا کرده است. شبکه‌های اجتماعی به مثابه‌ی‌«حوزه‌ی عمومی» که یورگن هابرماس؛ فیلسوف برجسته‌ی معاصر درباره‌ی آن نظریه‌پردازی کرده است، تنها فضای موجود به نسبت مستقل برای بیان آزادانه‌ی گفت و گوهای مردمی است.
جشن آیینی روز 12 دی ماه رشت از نظرگاههای مختلف قابل تامل و بررسی است که می‌توان در فرصتهای مختلف درباره‌ی آن به گفت‌وگو نشست و ارزشهای اجتماعی آن را مورد بررسی قرار داد. به علت کمی وقتی که نگارنده با آن مواجه است، به طور بسیار خلاصه به چند محور درباره‌ی این رویداد فرهنگی و اجتماعی اشاره می‌شود، باشد که صاحبنظران دیگر نیز مجالی برای بیان نظرهای خود درباره‌ی این محورها بیابند.

*مدیریت و برنامه‌ریزی خلاقانه
این روزها در فضاهای مجازی و اجتماعی شهر رشت یک عبارت بیش از همه شنیده می‌شود: «سازمان فرهنگی- ورزشی شهرداری رشت». این سازمان که مجموعه‌یی است برای مدیریت و تدارک فعالیتهای فرهنگی، هنری و ورزشی در ارتباط با مسائل شهری، تا چندی پیش کمتر به گوش شهروندان این شهر آشنا بود و کمتر کسی با فعالیتها(البته اگر فعالیتی وجود می‌داشت) و حتی نام و موجودیت این سازمان آشنا بود. اینک پس از سالها گمنامی و بی‌خبری، فعالیتهای این سازمان دهان به دهان می‌چرخد و پرآوازه شده است. برخی چرخشهای زبانی ملال‌آور است و تاسف‌ برانگیز و برخی آوازه‌ها ناکوک است و غم‌‌افزا.
بین علتهای بی‌شمار بروز این ناسازی و ناکوکی یکی هم همین است که مدیران ما مجال ابراز شجاعت و بیان اراده‌ی آزاد و مستقل خود را ندارند. برای بسیاری از مدیران اصل بر حفظ موقعیت شغلی و گذران روزمره‌ی امور براساس تصمیم‌گیریهای کلیشه‌یی است. مدیریت خلاقانه و تصمیم‌گیریهای خلاف عادت متاسفانه نه تنها با استقبال روبه رو نمی‌شود که با سرزنش و انتقاد نادرست نیز مواجه می‌گردد.
خرج اعتبار و آبروی شخصی و اجتماعی و مایه گذاشتن از همه‌ی توانمندیهای شخصی و امکانات محدود برای بالا کشیدن نام و عنوان یک شهر، تلاشی صادقانه است که باید به دید احترام به آن نگریست. اگر کسی باوجود همه‌ی محدودیتها قدمی برای منافع جمعی برداشت و برای رونق حیات اجتماعی از منافع شخصی خود عبور کرد، بسیار بسیار سزاوار ارج و احترام است. این ازخودگذشتگی‌ها را قدر بدانیم تا انسانیت در جامعه‌ی ما به دست فراموشی سپرده نشود.

*همبستگی اجتماعی؛ کالایی که همچنان
در تحریم است
در بحثهای نوین جامعه‌شناسی مفهومی با عنوان «سرمایه‌ی اجتماعی» مطرح شده است که «اعتماد اجتماعی» و «همبستگی اجتماعی» از جمله مصداقهای آن است. به اعتقاد اغلب صاحبنظران مسائل اجتماعی ایران، «همبستگی اجتماعی» در جامعه‌ی کنونی ما در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد و شاید بتوان آن را یکی از آسیب‌پذیرترین نقاطی دانست که در صورت وقوع هرگونه بحران اجتماعی، سیاسی، طبیعی و… می‌تواند به خسارتهای بی‌شمار دیگر منجر شود.
سیاسی‌کاری و ظاهرفریبی سبب شده‌اند که انبوه مسائل اجتماعی در کشور ما نه مجال طرح عمومی پیدا کنند و نه راهکاری برای حل آنها پیدا شود. پیوستن به «روزمره‌گی» نتیجه‌ی قابل تصور چنین شرایطی است. وقتی راههای حل اجتماعی مسائل مسدود می‌شود، بدیهی است که روحیه‌ی فردیت طلبی و جست و جوی منافع شخصی از رهگذر بی‌اعتمادی به دیگران تقویت می‌شود. نتیجه‌ی بی‌اعتمادی، فقدان همبستگی اجتماعی و از دست رفتن سرمایه‌های اجتماعی برای به ثمر رساندن هرگونه تلاش جمعی است. چنین سرمایه‌یی را با سیاسی بازی، رویکردهای ایدئولوژیک و هزینه کردهای مادی نمی‌توان به دست آورد.
نامگذاری روزی به عنوان «روز رشت»، می‌تواند این امیدواری را زنده کند که فارغ از هرگونه رویکرد تنگ و بسته‌ی سیاسی‌مآبانه و ایدئولوژیک همه‌ی شهروندان ساکن در شهر رشت، این روز را از آن خود بدانند و به سلیقه و میل خود در «حیات اجتماعی» آن شرکت کنند و جان و روحی دوباره به آن بخشند.
همین که مدیران و برنامه‌ریزان برگزاری «روز رشت» از این اندازه اعتماد به نفس، توانایی و اعتبار اجتماعی برخوردار بودند که توانستند دهها گروه نمایشی مُنفک از هم را در مجموعه‌یی واحد ذیل عنوان کارناوال نمایشی «روز رشت» گرد هم آورند و با اجرای برنامه‌‌یی منسجم، همبستگی اجتماعی گروههای هنری با یکدیگر و با مردم را بهبود بخشند، موضوعی بسیار درخور اعتنا – حتی برای سیاستمداران است – که درک آن البته نیاز به اندیشه‌های فرانگر دارد.

*«روز رشت» متعلق به همه‌ی مردم رشت است
هنگامی که روزی به نام رشت نامگذاری شده است، باید توجه داشت که این روز متعلق به همه‌ی مردم این شهر است و نمی‌توان آن را به کام دسته و گروه معدودی مصادره کرد، درست به مانند نوروز عزیز و باستانی که هیچ صاحب قدرتی نتوانست طی هزاران سال کمترین خدشه‌یی به اعتبار بی‌نظیر این جشن باشکوه وارد آورد.
با درایت برخی صاحبنظران، روزی را که در سابقه‌ی تاریخی این شهر به عنوان مرکزیت یافتن آن ثبت شده است به عنوان «روز رشت» انتخاب شد. یعنی هویت اجتماعی آن با هویت اداری‌اش درآمیخته شد تا مردمان این شهر از مرکزیتی برای دستیابی آسانتر و بهتر برای تثبیت هویت جمعی و کارکردهای اجتماعی خود برخوردار شوند.
بهره‌مندی از هویت اجتماعی نیز در زمره‌ی سرمایه‌های اجتماعی است که به خودی خود جلوی بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و در نتیجه صرف وقت و انرژی و هزینه‌های مادی و معنوی را می‌گیرد. هویت اجتماعی آن چیز‌ی نیست که با برنامه‌ریزی و از بالادست به مردم القا شود. مردم عناصر هویت اجتماعی خود را از مولفه‌های موجود فرهنگی انتخاب و گزینش می‌کنند تا آنگونه که خود می پسندند خویشتن را در تعامل اجتماعی با دیگران به نمایش بگذارند.
هویت اجتماعی مردم رشت امری دستوری و فرمایشی نیست که به آنان القا شود. آنان اگر بین آنچه خود از هویت اجتماعی خویش می‌پندارند و آنچه که برای آنان تدارک دیده می‌شود تناسبی ببینند بر مشارکت اجتماعی خود خواهند افزود و اعتمادشان به صاحبان امور افزوده خواهد شد.
باید هرسال پس از این در چنین روزی سازمانهای دولتی بیش از پیش پای خود را از برگزاری آیین‌های چنین روزهایی کنار بکشند و اجازه دهند تا سازمانهای مردم نهاد به شیوه‌های خود با همکاری مردم برای برپایی آبرومند امثال این‌گونه جشن‌ها تهیه و تدارک ببینند.

*برای ورود به ساحت هنر پاپوش‌ها را درآورید
فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ؛ فیلسوف ایده‌الیست آلمانی حکمی بسیار قابل تامل دارد که می‌گوید: «زیبایی و حقیقت یکی هستند.» درک امر زیبا درست به مثابه‌ی درک حقیقت است، همچنان که لرد بایرون در شعری می‌پرسد: «آیا کوهسار، امواج و آسمان، بخشی از من و از روح من نیستند؟ همان سان که من بخشی از آنهایم؟!»
گئورگ لوکاچ فیلسوف برجسته و صاحب اثر ارزشمند «فلسفه هنر» نیز تاکید دارد که اثر هنری می‌تواند ارزش حقیقت را بیابد. اثر هنری در عین ارتباط با زمانه‌اش به گونه‌یی متناقض ارزشی فراتر از زمانه به دست می‌آورد و «فرازمان» می‌شود. به این ترتیب از موقعیت مشخص هنرمند می‌گذرد و با امکان مطرح شدن در هر زمانه‌ای، یعنی با نو شدن در روزگاران آینده، موقعیتی فراتر از زمان به دست می‌آورد.
لوکاچ همچنین معتقد است اثر هنری بیانگر احساسات، عواطف، شورها و ذهنیت هنرمند نیست، بلکه بیانگر نیروهای درونی اوست که از تماس با واقعیت زنده (جهان زندگی ما) به دست می‌آید. هنر از ندگی فاصله می‌گیرد تا آن را دقیق‌تر ببیند. هنر بینشی جدید از واقعیت‌های زندگی ارائه می‌دهد. هنر تجربه‌ی مداوم واقعیت‌های جهانی است که در آن زندگی می کنیم.
نکته‌ی قابل تاملی که لوکاچ مطرح می‌کند این است که اثر هنری همواره از آفریننده‌اش فاصله می‌گیرد و حیات مستقل خود را پیدا می‌کند و هنرمند نظم و آرایش اثر هنری را بی‌اختیار پیش می‌برد.
آیا با تامل در چنین فضایی که منجر به خلق اثر هنری می‌شود صحیح است که اثر هنری را در قالبهای پیش پا افتاده‌ی جنسیتی مورد تحلیل قرار داد؟ آیا اصلا” می‌توان بر نظاره‌ی هنر از خلال کلیشه‌های دم دستی روزمره و رایج عنوان تحلیل هنر را نهاد؟ ایدئولوگها صدها حریم ممنوعه برای دیگران تعریف می‌کنند که نباید در آنها قدم گذاشت، اما هنر یک حریم ممنوعه بیشتر ندارد و آن قدم گذاشتن در این حریم با پاپوش سیاست است. «لطفا با پاپوش سیاست وارد حریم هنر نشوید.!»
«جان کانستبل» می‌گوید: «من هرگز در طول زندگی ام چیز زشتی ندیده‌ام.» و این جمله‌ی بسیار قابل تاملی است چرا که افراد به واقع همان گونه که زندگی می کنند به مسائل نیز نگاه می‌کنند.
نمایشهای آیینی سابقه‌یی به قدمت حیات بشر برروی این کره‌ی خاکی دارند. مردمان در هر عصر و زمانه‌ امیدها، آرزوها، رسمها، بیمها، باورها و پنداشتهای خود را در قالب‌ رسمهای آیینی به نمایش گذاشته‌اند تا هم از رهگذر این آیین‌های جمعی به حیات اجتماعی خود نیرو و برکت و حرکت دوباره ببخشند و هم تکیه‌گاهی باشند برای نسلهایی که از پی خواهند آمد.
هنر برگرفته از زندگی روزانه است اما دچار روزمره‌گی نیست و افکندن ملال نگاههای روزه‌مرگی بر هنر، ساحت آن را از درخشش تهی می‌سازد.
لوکاچ، این اندیشمند تاثیرگذار معتقد است آثار هنری ویرانگر سنت‌های پیشین هستند و هنر تلاشی است برای یافتن هماهنگی.گاهی هنرمند می‌پندارد که هماهنگی را به چنگ آورده است، اما چون برداشت از هماهنگی مثل هرچیزی دیگر دگرگون می‌شود، پس راهی پیش پای هنرمند نمی‌ماند تا پندار هماهنگی را در آثار پیشینیان خود ویران کند.(1)
تلاش هنرمندان شهرمان را برای تلفیق زیبایی و حقیقت و هماهنگ ساختن روح و جان مردمان این شهر را باید به دیده‌ی احترام نگریست و از کلیشه‌های ملال‌اور در تحلیل آثار هنری پرهیز کرد. گاهی در این تلاش‌ها و هماهنگ‌سازی‌ها، ناسازگاری‌هایی بروز می کند، امور آن گونه که می‌خواهیم پیش نمی‌رود، برخی باورها به کناری زده می‌شود تا نسل جدید مجال بروز باورهای خود را داشته باشند و مگر نه این است که نسل جدید نیز حق حیات اجتماعی دارند؟
به نسل جدید و باورهایشان احترام بگذاریم، نیازهایشان را حقیقی بپنداریم و درحال و هوای این نسل جدید پندارهای خود را نیز هوا دهیم؛ همان عادت پسندیده‌یی که مردمان این شهر و دیار از گذشته تا به امروز داشته اند: در روزهای خوب و حال و هوای مناسب به هواخوری می‌پردازند و نه تنها اثاث خانه‌شان که خانه‌ی دلشان را نیز هوا می‌دهند.
مردمان رشت با همین هواخوریهای تا دیرهنگام و پاسی از شب گذشته، شادی را به زندگی خود و شهرشان هدیه داده‌اند، شبهای شهرشان را ایمن و تاریکی مغازه‌ها را به روشنایی روز بدل ساخته‌اند ….که مردمان هر شهر دیگری حسرتش را می خورند…

———————–
پانوشت:
1- احمدی، بابک(1374) حقیقت و زیبایی، نشر مرکز، تهران (ص 213-200 )

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.