کد خبر : 5807
تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰

اگر تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی بر اساس حب و بغض نباشد؛ شاهد چالشهای فعلی در شوراها نخواهیم بود

اگر تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی بر اساس حب و بغض نباشد؛ شاهد چالشهای فعلی در شوراها نخواهیم بود

هاتف نیوز- نخستین دوره‌ی فعالیت شوراها سال 1378 بوده است. شورای شهر رشت در دوره‌ی نخست موجی از فعالیتهای فرهنگی را آغاز کرد. دور دوم و سوم فعالیتهای شورا، بر محور اجرای پروژه‌های عمرانی همراه بود. هر چند شورای سوم به دلیل تجمیع با انتخابات ریاست جمهوری دو سال افزایش یافت و در همین دو

هاتف نیوز- نخستین دوره‌ی فعالیت شوراها سال 1378 بوده است. شورای شهر رشت در دوره‌ی نخست موجی از فعالیتهای فرهنگی را آغاز کرد. دور دوم و سوم فعالیتهای شورا، بر محور اجرای پروژه‌های عمرانی همراه بود. هر چند شورای سوم به دلیل تجمیع با انتخابات ریاست جمهوری دو سال افزایش یافت و در همین دو سال حوادثی رخ داد که اعتماد عمومی را کاهش داد اما با ثبت نام افراد تحصیلکرده در دوره‌ی چهارم، یکبار دیگر مردم در پای صندوقها حاضر شدند.
شورای چهارم با شعار تخصصگرایی پا به عرصه‌ی فعالیت گذاشت اما با استیضاح زود هنگام شهرداری که 11 رای اعتماد داشت، خیلی زود به شورایی پرحاشیه تبدیل گردید. بیش از شش ماه رشت بی‌شهردار ماند. تلاش دو عضو شورا برای کسب صندلی شهرداری با مخالفت مقامات ارشد استان ناکام ماند. دکتر جمشیدی استعفا کرد تا به نوادا برود اما گویا سودای بهارستان مانع از حرکت هواپیمایش می‌شود.
کمتر از صد روز، دکتر ثابت‌قدم نیز که با 9رای شهردار شد، 45 تذکر از شورا گرفت و در نشست 103صحن علنی شورا برخی اعضای این شورا به اعتراض از عدم پاسخگویی شهردار جوان به سووالات اعضا جلسه را ترک کردند و حالا زمزمه‌ی استیضاح دکتر ثابت قدم هم به گوش می‌رسد.
هجمه‌ی قطع درختان میدان فرهنگ نیز این روزها معضلی برای شورا شده است. همین امر موجب شده برخی تحلیلگران اصولاً شورا را نهادی ناکارآمد بخوانند. بر همین اساس گفت‌وگویی با رئیس نخستین دوره‌ی شورای شهر رشت انجام دادیم تا تحلیل نماییم چرا شورای رشت چنین سرنوشتی پیدا کرده است.
سروش اکبرزاده، دانش‌آموخته‌ی فلسفه از دانشگاه تهران و معلم است. وقتی این شعار در پوستر انتخاباتی‌اش نقش بست، نگفته بود که این جمله‌ی خلیل ملکی است. حالا پس از 15 سال، باز هم عقیده دارد: «نه عوامفریبی و نه فریفته‌ی عوام شدن» راه چاره است. پس از 15 سال همچنان عقیده دارد شوراهای شهر و روستا، تکمیل کننده‌ی حلقه‌ی دیگر انتخابات در کشور هستند.

هاتف : چه طور شد که از حوزه‌ی نظری و فعالیت مطبوعاتی در بازنشر اندیشه‌های چهره‌هایی که در شکلگیری انقلاب نقش داشتند، به عرصه‌ی اجرایی روی آوردید؟
اکبرزاده: در جامعه‌ی ما همه چیز سیاست‌زده است. من هم متعاقب دوره‌ی جوانی که دوره‌ی تفکرات ایدئولوژیک بود، در فضای آرمانی و ایده‌آلگرایی سیر می‌کردم. اما تعمل در واقعیات جامعه موجب شد نسبت به اعمال گذشته‌ی خود تجدید نظر کنم. البته این منافات با آموزه‌های دینی ما هم ندارد و حضرت علی(ع) سفارش دارند که هر آدمی دو لحظه یا روزش نباید مشابه هم باشد.

هاتف: خرداد 76 سرعت تغییرات نگرشی بین فعالان اجتماعی بیشتر شد. این تغییرات در جنابعالی هم از همان زمان آغاز گردید؟
اکبرزاده: خود من از سالهای ورود به دانشگاه تهران و تحصیل در رشته‌ی فلسفه که تنها رشته‌ی انتخابی‌ام بود، در بینشهایم تجدیدنظر کردم. البته نشست و برخاست من با استادان بزرگ فلسفه نیز در این امر دخیل بود. بازخورد آن چاپ ویژه‌نامه‌های سراسری بود که در «روزنامه‌ی جهان اسلام» به سرپرستی من در سالهای 70 و 71 منتشر می‌شد. در ویژه‌نامه‌های مذکور اندیشه‌های شخصیتهای بزرگی چون دکتر شریعتی، دکتر سروش، آیت‌الله طالقانی، جلال‌آل احمد و.. بازخوانی شد و دیدگاههای این افراد که کمتر مورد توجه قرار گرفته بود، منتشر گردید.
به یاد دارم وقتی ویژه‌نامه‌ی دکتر شریعتی با عکس کراواتی وی منتشر شد، به دیدار همسر مرحوم شریعتی رفتیم، ایشان بسیار تعجب کرد. آن زمان هنوز منزل دکتر شریعتی در خیابان فاطمی موزه نشده بود و خانم شریعت رضوی باور نمی‌کرد که در فضایی که به شریعتی هجمه وارد می‌شد، چنین ویژه‌نامه‌یی منتشر شود. هدف این ویژه‌نامه‌ها، ترویج گفتمانی بود که در نیروهای چپ خط امامی به وجود آمده بود و تلاش داشت جامعه را بر اساس واقعیتها پیش ببرد.
جریان چپ خط امامی در سال 1376 با رویکرد اصلاح‌طلبی وارد عرصه‌ی سیاسی شد؛ البته بنده به لحاظ سابقه‌یی که گفتم، خیلی زودتر دچار تحول فکری شده بودم. در آن سال رای به آقای خاتمی در حقیقت رای نه به عملکرد بخشی از حاکمیت در گذشته بود والا خاتمی چهره‌ی مطرحی نبود که مردم به عملکرد وی بخواهند رای مثبت دهند. مردم به خاتمی رای دادند چون شعارهایش با بقیه فرق داشت. فعالان مدنی هم در محور اصلاحات سیاسی و فرهنگی خاتمی همسو شدند.

هاتف: یکی از اصلاحات سیاسی رئیس جمهور دوره‌ی اصلاحات، تشکیل شوراها بود. هرچند امام خمینی(ره) در اوایل انقلاب دستور تشکیل شوراها را داده بودند و شاهد تجربه‌ی شوراها در روستاها بوده‌ایم. شما چطور شد وارد شوراها شدید؟
اکبرزاده: شوراها به نوعی حلقه‌ی دیگر نهادهای انتخابی در کشور را تکمیل خواهند کرد. خیلی زودتر از شکلگیری شوراها، بنده تصمیم گرفتم وارد بخشی از بدنه‌ی اجرایی کشور شوم که حکومتی نیست و بر پایه‌ی رای مردم بنا شده بود.
بنده برخلاف عده‌یی که معتقدند هنوز زمینه‌های نهاد شورا در جامعه وجود ندارد و یا به لحاظ عملکرد، ابتر مانده است، از همان روز تاکنون نسبت به این نهاد نظر مثبت داشته‌ام. هنوز هم معتقدم شوراها به نوعی حلقه‌ی دیگر نهادهای انتخابی در کشور را تکمیل خواهند کرد. طبیعتاً زیرساخت باقی انتخابات در کشور نظیر مجلس و خبرگان، نهاد شوراها است. ما فکر می‌کردیم این زنجیره‌ی نهادهای انتخاباتی باید به هم بپیوندد تا ساختار دموکراسی در کشور نهادینه شود، بر همین اساس وارد شوراها شدم و دو دوره نیز رای آوردم. با فعالیتهای چشمگیر فرهنگی که در شورای اول صورت گرفت و آیین نامه‌یی که تدوین کردیم، خود را متولی شورای اول می‌دانم.
در این دوران شاهد تحول فکری بسیاری بودیم و بسیاری از حوزه‌ی ایدئولوژی وارد فضای واقعگرایانه شدند. در آن مقطع تاریخی، بسیاری از جریانهای چپ خط امامی که دچار تحول شده بودند؛ به این نتیجه رسیدند که فعالیتهای مبتنی بر ایدئولوژی عقیم می‌ماند زیرا اینگونه فعالیتها مبتنی بر واقعیات نیست و دوره‌ی نظریه‌ی فراروایتها به قول ژان فرانسو لیوتار به پایان رسیده است. به تعبیری افرادی که دغدغه‌ی فعالیت ایدئولوژیک دارند، به دنبال فعالیتی همگانی هستند که چهره‌ی جهان را یکسره تغییر دهند. مثلاً نظریه‌ی مارکس یک فراروایت بود. شعارش ایجاد بهشت برین بود ولی با این دورغ و با ایجاد کردن اردوگاههای کار، جهان را به جهنم تبدیل کرد. بسیاری از حکومتهایی هم که بر اساس فراروایت شکل گرفتند، نظیر فاشیسم موسیلینی و هیتلر محکوم به شکست شدند.

هاتف: نظریه‌ی فراروایت به جهان چگونه می‌نگرد؟ و چرا دوره‌ی حکومتهای مبتنی بر ایدئولوژی به پایان رسیده است؟!
اکبرزاده: حکومتهای مبتنی بر ایدئولوژی به دنبال براندازی وضع گذشته و ایجاد بهشت جدید هستند. تئوری‌پردازان بر اساس تحلیلهای پسین و پیشین یعنی تجربه‌ی کشورهایی که با فراروایت اداره می‌شدند- به این نتیجه رسیدند که دوره‌ی فعالیت مبتنی بر ایدئولوژی به سر آمده است. در این نوع روایت، شما همه‌ی وضع موجود را بد می‌دانید و همه چیز را براندازی می‌کنید به امید افق روشن. اما چون هنوز همان آدمها، با همان نقصها موجود است و بازیگران صحنه‌ی اجتماع تغییر نکرده‌اند، دوباره همان نقصها بروز می‌کند.
این شد که امثال بنده از فعالیتهای مبتنی بر ایدئولوژی فاصله گرفتیم و تلاش کردیم با واقعیتهای جامعه سازش نماییم. در فضای ایدئولوژیک که از پیش از انقلاب متاثر از ادبیات حزب توده بود، در فضای سیاسی به راحتی به افراد برچسب زده می‌شود و افراد می‌خواهند با فحاشی، اتهام‌زنی، حذف رقیب و پیاده کردن دیگران از قطار حرکت و… امورات خود را بگذرانند. اما در فضای اصلاح‌طلبی به نقاط مثبت طرف مقابل هم توجه می‌شود و قرار نیست سوابق و تجربه‌ی مفید گذشتگان کنار گذاشته شود.
هاتف: جنابعالی در یکی از مصاحبه‌های پیشین خود گفته‌اید بر سر مزار خلیل ملکی رفتید و از اندیشه‌های وی به نیکی یاد کرده‌اید؟
اکبرزاده: خلیل ملکی همیشه اعتقاد داشت همه‌ی بدنه‌ی حکومت گذشته فاسد نیست و باید از تجربه‌های خوب آن استفاده کرد. و معتقد بود طیفهای مختلف فکری باید بر نقاط قوت خود تکیه نمایند. ملکی از حزب زحمتکشان بود و در روزنامه‌اش از مصدق طرفداری می‌کرد اما طرفدار منتقد بود نه مداح. عکسی اوایل انقلاب از مصدق منتشر شد که با دستهای گره کرده بر دوش مردم جلوی مجلس بهارستان است. گویا مصدق به دنبال تصویب لایحه‌یی است که در مجلس رای نمی‌آورد و به حالت قهر از مجلس بیرون رفته و همسو با مردمی می‌شود که به حمایت از وی در بهارستان تجمع کرده‌اند. مصدق آن روز جمله‌یی دارد و می گوید: «مجلس آنجاست که مردم آنجا هستند». همان زمان خلیل ملکی در روزنامه‌ی خود نوشت: «نه عوام فریبی و نه فریفته‌ی عوام شدن» و در سرمقاله‌اش از مصدق انتقاد کرد که نباید فریفته‌ی مردم شد و به قانون پایبند بماند.
شعار من در دور اول شورا این جمله‌ی ملکی بود. ملکی از روشنفکران دوره‌ی انقلاب بود که عقیده داشت همه‌ی بدنه‌ی رژیم شاه فاسد نیست و باید از بخشی از ساختار حکومت گذشته استفاده کرد. البته تفکر ایشان در پیش از انقلاب تفکر غالب نبود و ملکی در تاریخ سازشکار با رژیم معرفی شد. این نمونه‌یی بود که بگویم در آن دوران هرکس ایدئولوژیک فکر نمی‌کرد، برچسب زده می‌شد.
خود من و برخی دیگر از اصلاح‌طلبان به نتیجه رسیدیم که در دوره‌ی اصلاحات اگر با طیف کارگزاران و شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مخالفت کردیم، اشتباه بود. رفسنجانی فردی بود که به تعبیر دکتر شریعتی از دوره‌ی انقلابیگری عبور کرده بود. در آن مقطع چون هنوز بخشی از جریان چپ خط امامی ایدئولوژیک فکر و عمل می‌کرد؛ نقد صحیحی از هاشمی نداشت.

هاتف: روند توسعه را در ادوار مختلف کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اکبرزاده: دوره‌ی ریاست جمهوریهای افراد پیش از رهبر معظم انقلاب خیلی کوتاه بود و نمی‌توان به درستی ارزیابی کرد. اما امروز بنده جریان اصلاح‌طلبی را حلقه‌ی منطقی جریان سازندگی دوران آیت‌الله هاشمی می‌دانم و جریان سازندگی را حلقه‌ی منطقی دوران ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب تلقی می‌کنم. همچنین برنامه‌های توسعه‌یی دکتر روحانی را هم حلقه‌ی تداومبخش دوران خاتمی می‌دانم. اما دوره‌ی هشت ساله‌ی احمدی‌نژاد به تعبیر من لکه‌یی بر دامن نظام بود که 80 سال توسعه را عقب راند.

هاتف: چه شد که نتیجه‌ی تفکر واقعگرایانه اصلاحات به پوپولیسم رسید؟
اکبرزاده: نفی دلسوزان نظام در هر دو جناح موجب قدرت گرفتن پوپولیسم شد. به وجود آمدن جریان پوپولیسم نتیجه‌ی حذف، نفی و برچسب زدن دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب بود. این شرایط آنقدر حاد شد که دلسوزان نظام و جریانهای معقول طرفدار اصول نظام هم گوشه‌ی عزلت گزیدند.
متاسفانه شرایطی در کشور پیش آمد که جریان اصولگرا به دنبال نفی جریانهای اصلاح‌طلبان رفتند و متقابلاً نفی اصولگراها از سوی اصلاح‌طلبان منجر شد توانمندان و دلسوزان نظام در هر دو طیف خانه‌نشین شوند و یک خاشاکی(همان تعبیری که احمدی‌نژاد به‌کار برد) صحنه گردان باشد.
برای هوشمندان نظام پیچیده نیست اگر می‌بینند دکتر روحانی وارد مذاکرات هسته‌یی می‌شود و به نتیجه هم می‌رسد. این معلول تعامل روحانی با رهبر معظم انقلاب است. متاسفانه امروز مردم تلقی درستی از حاکمیت ندارند و علت آن هم دعواهای سیاسی گذشته و برچسب زدنها است.
دکتر شریعتی از دو شخصیت روحانی در کتابهای خود نام می‌برد؛ یکی شیخ شوشتری و دیگر مقام معظم رهبری. من در بحبوحه‌ی بمباران دزفول به دیدن شیخ شوشتری در شوشتر رفتم تا از نزدیک ایشان را ببینم. رهبر انقلاب هم به تعبیر من شخصیت هوشمندی است که تاکنون توانسته کشتی انقلاب را به خوبی هدایت نمایند.
اگر اصلاح‌طلبان در آن دوره فضا را مهیا می‌کردند چه بسا آیت‌الله خامنه‌ای نیز حمایت بیشتری از آنان می‌داشت ولی وقتی امکان را فراهم نکردند و برخی اصلاح‌طلبان تندروی کردند، فضای سیاسی کشور به گونه‌یی دیگر رقم خورد.

هاتف: فکر نمی‌کنید همین تندرویها در برخی شوراها از جمله شورای تهران، موجب بی‌اعتمادی مردم شد؟
اکبرزاده: البته همه‌ی شوراها را نباید با شورای تهران مقایسه کرد. اگر چه در شورای اول تهران تئوریسینهای اصلاحات نظیر سعید حجاریان و عبدالله نوری بودند، ولی ما نباید شورای تهران را به عنوان ام‌القرای شوراها ملاک عملکرد همه‌ی شوراها ارزیابی کنیم. در همین شورای رشت بنده در حضور آقای خاتمی زمانی که به گیلان سفر کرده بود، اذعان داشتم که نباید شورای تهران ملاک ارزیابی قرار گیرد. هنوز هم معتقدم شوراها حلقه‌ی دیگر انتخابات در کشور را تکمیل می‌کنند.

هاتف: اشکالات موجود در شوراها را چگونه ارزیابی می‌کنید در همین استان گیلان، بسیاری از شهرها و از جمله رشت درگیر تعویض شهرداران بوده‌اند. همین عزل و نصبهای مرتب شهردار چالشهای بسیاری را به وجود آورده است؟
اکبرزاده: وقتی عرصه‌ی بررسی صلاحیتها با کوته نظری مرتب تنگتر می‌شود، افرادِ زیراستانداردها به شوراها ورود پیدا می‌کنند. نهاد شوراها نوپاست و نیازمند تقویت و حمایت است. ولی مولفه‌های پیش از انتخاب نواقصی دارد که باید برطرف شود. به عنوان مثال اگر بررسی صلاحیت نامزدها به دور از اغراض سیاسی، سلایق و رفیق‌بازی صورت گیرد، ما شاهد حضور چهره‌های برجسته در شوراها خواهیم بود و مردم نیز متاع سره را از ناسره خوب تشخیص خواهند داد ولی وقتی عرصه‌ی بررسی صلاحیتها با کوته نظری مرتب تنگتر می‌شود، افراد زیر استانداردها به شوراها ورود پیدا می‌کنند که گاه، مجری اوامر برخی سیاسیون می‌شوند، گاه منفعل‌اند و گاهی هم به دنبال اغراض شخصی‌اند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.